فیلم بر اساس حادثه واقعی ۱۵ آوریل سال ۲۰۱۳ ساخته شده است که در طی برگزاری مسابقه دو و میدانی در شهر بوستون، انفجاری مهیب رخ داد. افسر پلیسی به نام تامی ساندرز (مارک والبرگ) پس از حادثه، به گروه افسران پلیسی می پیوندد که قصد دارند امنیت را در این شهر برقرار سازند ولی در ادامه اتفاقات ناگوارتری برایشان به وقوع می پیوندد که…
خیلی کم
شدید
به شدت افتضاح، بدون خط داستانی درست کارشده با انبوهی شخصیت که هیچ کدام (دقیقا هیچ کدام) ان گونه که باید پرداخته نمی شوند. اکشن های کم تعلیق و موسیقی ضعیف. همه اینها را با مقایسه با فیلم Deepwater Horizon از همین کارگردان و بازیگر می گویم که آن فیلم بسیار فیلم بهتر، هیجان انگیزتر و منسجم تری بود (البته آن هم ایراداتی دارد اما نه در حد این فیلم). اگر دیالوگ های گل درشت و نحوه نمایش دادن کاملا یک طرفه و مغرضانه مسببان حادثه را در نظر بگیریم، فیلم فاجعه ای بیش نیست.
فیلم رو دوست داشتم هرچند وقتی نقدهاشو میخوندم زیاد خوب نبود ولی خیلی موقع ها شده نقد فیلم خوب نیست ولی عامه نظرشون اینجوری نیست حس میکنم کمی به اعتقادات و روحیات خود شخص هم بستگی داره که چه فیلمی به نظرش بهتره منظورم اینه که چقد احساسات رو دخیل میکنیم موقع فیلم دیدن
یه فیلم مزخرف
هیجانش یه کم پایینه، یه کمی هم کند هست، ولی چون واقعیه و مستندطور قابل توجیهه 7/10
فیلم بر اساس واقعیته ولی\nتروریست به عنوان یه مسلمان برای بیننده بیان میشه نه به عنوان یه داعشی\nزن تروریست مادر دختر بچه ای است که با اینکه به شوهرش بخاطر کارش افتخار میکند در همان حین دخترش را از جلوی لپ تاپ شوهرش حین تماشای کلیپ داعش دور میکند، در حالی که تلویزیون خبر قربانیان حادثه را اعلام می کند وی بخاطر کم چرب بودن شیر دخترش نگران مریض شدنش هست و میخواهد که بروند و برایش شیر پرچرب بخرند، متقعد است که یک زن مسلمان اگر از شوهرش فرمانبری کند جایگاه او در بهشت است\nتروریستها قصه ما از نادانی مردم امریکا مینالد که چرا آنان نمیدانند حادثه یازده سپتامبر کار خودت دولت آمریکا بوده، تروریستهای قصه ما با اینکه هدف والایی را دنبال میکنند ولی میگن حالا که قراره یه ماشین بدزدیم چرا یه گرونشو نزدیدم که کیف کنیم، تروریست اصلی وقتی با بی عرضگی نمی تواند از اسیر خود نگه داری کند و اسیر از دستش فرار میکند برای خود بهانه ای جور میکند و فرار را به زور کردن زیردستش می اندازد و او هم به زور می پذیرد\nوقتی پلیس وسایل تروریست مسلمان را پیدا می کند شروع به بیان وسایل وی می کند و در پایان می گوید وی کلی فیلم پورن دارد که پلیس دیگر می گوید او حتی از بن لادن هم بیشتر فیلم پورن دارد (مسلمانان مشتری اول فیلم پورن)\nفیلم خوبی بود اگر تروریست فیلم یک داعشی بود نه یک مسلمان
فیلمی خوب در مورد شجاعت مردم شهر بوستون و کشتن مردم بی گناه بدست دو برادر مسلمان. من فقط آیه ای از قرآن رو نقل میکنم .\nقتل فی سبیل الله(بکشید در راه خدا ) سوره آل عمران آیه 56 \nپیدا کردن پرتقال فروش سخت نیست اگر بدون تعصب قضاوت کنید .
shorue film az hadeseye asli va moarefiye ejmaliye caracterhaye dargire rooze hadesast vali bakhshe asliye film be peygiriye police va fbi baraye dastgiriye moghaserane hadese mipardaze va shamele taghibo goriz va tir andaziye khiabani va gerogan giri va hayejane khalese . khoshbakhtane film faghat hole mehvare caractere asli ba baziye aghaye wahlberg nemipardaze va rooye mozue khodesh tamarkoz mikone . chand daghighe az film be tir andazi dakhele koochei barik ekhtesaas dade shode ke az lahaze azemate kaar kheili az filme heat 1995 paeentare vali az nazare filmbardari va kargardani vaghean tahsin barangiz bood . filme ghashangiye va binande ro be khoobi ba hadeseye boston 2013 ashna mikone . tosiye mikonam vaght bezarid va filmo negah konid va entehaye film ke ba ashkhase vagheiye hazer dar oon rooz sohbat mishe ro ham az dast nadin cheghadr in ghesmate entehai be ja va tasir gozar va gham angiz bood .
خب، در بازسازی چنین رویدادی نمیتوانید از فرمول یک اکشنِ هالیوودی بیکله پیروی کنید. بلکه باید تمام پیچیدگیهای قصه را به فیلم منتقل کنید و این کار را به شکلی انجام بدهید که نه تماشاگر احساس کند احساساتش مورد سوءاستفاده قرار گرفته است و نه اینکه تماشاگر فکر کند کارگردان قصد دارد پیامی را به زور به خورد او بدهد. «دیپواتر هورایزن» تا حدودی از این مشکل فرار کرد. آنتاگونیست اصلی آن فیلم مسئولِ بیاحتیاط و حریص یک کمپانی و شعلههای بلند آتش بودند و فیلم با پرداخت کافی به قهرمانان حادثه و مسببان آن، تعادل را رعایت کرده بود. بزرگترین مشکل فیلم این بود که بعد از اتمام بهشکل غیرلازمی مصاحبهها و کلیپهایی از اشخاص اصلی حادثه پخش میکرد. غیرلازم از این جهت که خود فیلم در ماموریتش برای مهم کردن کاراکترها برای تماشاگران و کاری که کرده بودند موفق بود و دیگر نیازی به خراب کردن آن با تصاویر واقعی وجود نداشت. خب، «روز میهنپرستان» نه تنها فاکتور پیچیدگی را به طور کامل از داستانش حذف کرده است و همچون یک اکشنِ کامیکبوکی با این موضوعِ حساس رفتار میکند، بلکه ما را در پایان فیلم با مقدار زیادی مصاحبه و تصاویر واقعی بمباران میکند؛ موضوع به حدی طولانی و سانتیمانتال میشود که احساس میکنید به جای فیلم در حال تماشای یک مستند هستید؛ آن هم نه یک مستند خوشساخت، بلکه چیزی در مایههای مستندهایی که به شکل بسیار گلدرشتی چیزهای مختلفی را مورد ستایش قرار میدهند.\n\n«روز میهنپرستان» بهطرز توهینآمیزی فقط با این هدف ساخته شده است که از یک رویداد مشهور برای پولسازی استفاده کند و تا آنجا که میتواند از احساساتِ تماشاگران سوءاستفاده کند. پیتر برگ فقط از خود گذشتگیها و قهرمانیهای پلیسها، نیروهای امنیتی، پزشکها و مردم عادی را که در روز انفجار بمبها و هفتهی منتهی به دستگیری بمبگذار حاضر بودند به تصویر نمیکشد، بلکه از آنها به عنوان ابزاری برای پرداخت به موضوعات تاریخ مصرف گذشتهای مثل خودشیفتگی امریکایی و ملیتگرایی مطلق و بیگانههراسی استفاده میکند. «روز میهنپرستان» یک فیلم پروپاگاندایی تمامعیار است. منظورم از این حرف این نیست که حتما دولت امریکا دستور ساخت آن را داده است که اصلا فکر کردن به آن مسخره است، منظورم این است که پیتر برگ آنقدر در احترام گذاشتن به قربانیان این حادثه زیادهروی کرده است یا شاید به حدی برای به دست گرفتن چنین موضوع حساسی بیمهارت بوده است که نتیجه همچون فیلمی پروپاگاندایی مینماید. فیلمی که به شکل یک طرفهای به قاضی میرود.\n\nوقتی هنرمندی تصمیم میگیرد به رویدادی بپردازد که از لحاظ سیاسی و اجتماعی و انسانی چندلایه است و روایت دقیق آن به ظرافت نیاز دارد، باید این را هم بداند که نمیتواند همهچیز را ماستمالی کرده و قسر در برود. پلیسها و نیروهای امنیتی و کلا امریکاییها در این فیلم به عنوان آدمهای تماما خوب و بینقصی به تصویر کشیده میشوند که توسط تروریستهایی شیطانی مورد حمله قرار گرفتهاند. نه تنها کوچکترین تلاشی برای شخصیتپردازی تروریستها صورت نمیگیرد و نه تنها برای کوچکترین لحظهای به داخل ذهن آنها وارد نمیشویم، بلکه فیلم پایش را فراتر میگذارد و شعارهای پروپاگانداییاش را بهطور واضحی در دهان کاراکترهایش میگذارد. در یکی از صحنههای فیلم کاراکتر مارک والبرگ خیلی واضح توضیح میدهد که این نبردی بین خیر و شر است و ما خیر هستیم و باید شر را نابود کنیم. چنین نوعِ داستانگویی نه تنها برای غیرامریکاییها توهینآمیز است، بلکه توهین بزرگی به خود امریکاییها هم است. این در حالی است که برگ بدون هیچ ظرافتی از هر وسیلهای برای در آوردن اشک تماشاگرانش استفاده میکند. چه وقتی که در اوایل فیلم با دوربینش روی پاهای کاراکترهایش تمرکز میکند تا به شکل غیرنامحسوسی اتفاقات آینده را زمینهچینی کند و چه وقتی که تمام قربانیان حادثه و تمام آدمهای درگیر ماجرا را به عنوان یک سری آدمهای کاملا متعهد و مقاومی به تصویر میکشد که همبستگی بینظیری با هم دارند. اما میدانیم که در واقعیت هیچوقت اینطور نیست. کافی است به حادثهی ساختمان پلاسکو و عصبانیت و افسردگی و هرجومرجی که به همراه آورد نگاه کنید تا متوجه شوید که فاجعههای بزرگ در کنار لحظاتِ قهرمانانهشان، به فروپاشی ذهنها و درگیریها هم ختم میشوند. «روز میهن پرستان» بخشِ سیاه اما عادی ماجرا را نادیده میگیرد و تمام مردم بوستون را بهطرز احمقانهای فوقالعاده نشان میدهد\nمنبع:زومجی
شاید «روز میهنپرستان» (Patriots Day) به کارگردانی پیتر برگ در زمان و مکان دیگری هیچوقت به یکی از فیلمهایی که برای تماشایش وقت بگذارم، تبدیل نمیشد. بالاخره فیلم نه تنها در باکس آفیس شکست خورد، بلکه به جز بازسازی وقایع بمبگذاری دوی ماراتنِ بوستون سال ۲۰۱۳، به خودی خود نکتهی منحصربهفردی در میان سیل فیلمهایی که براساس رویدادهای واقعی ساخته میشوند نداشت. ولی به یک دلیل خارجی نمیشد این فیلم را نادیده گرفت. مسئله این است که پیتر برگ در سال ۲۰۱۶ با همکاری مارک والبرگ فیلمی فاجعهای به اسم«دیپوارتر هورایزن» (Deepwater Horizon) را ساخت که آن هم از روی رویدادی واقعی اقتباس شده بود.اگرچه آن فیلم هم در باکس آفیس خیلی ضعیفتر از چیزی که لیاقت داشت ظاهر شد، اما بهطرز شگفتانگیزی فیلم مشکلدار اما خوبی از آب درآمده بود. بالاخره ترکیب کارنامهی پیتر برگ و مارک والبرگ با تریلرهای فیلم که مملو از آتش و افنجارهای بسیار بزرگ بودند، روی کاغذ میبایست به نتیجهی خیلی بدی ختم میشد. اما در حقیقت اینطور نشد و «دیپوارتر هورایزن» روی هم رفته یکی از بهترین بلاکباسترهای ۲۰۱۶ بود؛ فیلمی که برخلاف خیلی از فیلمهای همردهی خود جذاب بود و در خلق حس ترس و هراس ناشی از فاجعهی مرکزیاش سربلند بیرون آمد.\n\nخب، حالا یک فیلم دیگر با حضور برگ و والبرگ و یک رویداد فاجعهبار دیگر داریم. در بدترین حالت انتظار داشتیم تا «روز میهنپرستان» به اکشن استاندارد و درگیرکنندهی دیگری در حد و اندازهی «دیپواتر هورایزن» تبدیل شود. فیلم نصف راه را با موفقیت میرود. «روز میهنپرستان» صحنههای اکشن نسبتا پرهرجومرج و جذابی دارد، همهی گروه بازیگران در حد چیزی که سناریوی تختِ فیلم از نظر شخصیتپردازی در اختیارشان میگذارد، قابلقبول ظاهر میشوند و فیلم بهطور کلی از لحاظ فنی هیچ کم و کسری ندارد، اما خودِ فیلم از نظر داستانگویی و شخصیتپردازی و پرداختن به موضوع حساسش، یک خرابکاری تمامعیار است. بگذارید منظورم از این حرفم را دقیقا توضیح بدهم؛ فیلمی مثل «روز میهنپرستان» نمیتواند یک اکشن عادی خوب علیه بد باشد. مثلا در فیلمهای ابرقهرمانی سروکلهی آنتاگونیست دیوانهای مثل اولتران پیدا میشود و کاپیتان امریکا و تیمش گروهشان را تشکیل میدهند، یک سری حرفهای خوشگل دربارهی ایثار و از خود گذشتگی میزنند و به دل دشمن میزنند. محدودهی خاکستری خاصی وجود ندارد. با نبرد آشنای نیروهای خیر علیه شر طرفیم. اما دنیای واقعی اینقدر دو طرفه، روشن و سرراست نیست. مخصوصا وقتی پای یک فاجعهی بزرگ به میدان باز میشود. فاجعهای که یک سری انسان آن را به وجود آوردهاند، فاجعهای که یک سری انسان را تحت شعاع آسیبهای فیزیکی و روانیاش قرار داده است و فاجعهای که یک سری آدم معمولی در ایستادگی در مقابل امواج آن و جمع کردنش نقش داشتهاند. نه یک سری کاپیتان امریکا و تونی استارک و هالک و اولتران. بلکه همهچیز از صفر تا صد مربوط به یک سری آدمهای معمولی میشود.\nمنبع:زومجی
فیلم بسیار خوبی بود....پیشنهاد می کنم حتمن ببینید.
عالی بود حتمی ببینید\nواقعا تاثیر گذار بود و . . .
قشنگ حتما ببینید داستان فیلم واقعا عالیه کسل کننده نیست
انصافا راجع به فیلم نظر بدید. \n\nفیلم خوبی بود. ۱۰۰ ارزش دیدن داره . \n\nهر چند خوب ضد اسلامی بود \nولی یه چیز جالب نمیدونم چه حس میکنم تقصیر منه خخخخ \n
بسیار بسیار درام خوب و تاثیرگذاری بود.\nپیتر برگ ۳فیلم اخیرش رو بسیار خوب هدایت کرده و باید گفت هر سه تای این فیلمها در ژانر خودش عالی هستند.\nپیتر برگ حااا دیگه کاملا به فرم خاص خودش رسیده و در اوج پختگی قرار داره و چنان آثارش رو مستند وار و باورپذیر میسازه که مخاطب هر لحظه خودش رو در فیلم احساس میکنه.\nاین اثر هم مانند فیلم هورایزن و تنها بازمانده با بازی والبرگ زیباتر شد.نقطه عطف کارهای برگ علاوه بر درام بسیار دقیق و حساب شده و شگفت انگیزش در جای جای فیلم،بازسازی بی عیب و نقص حوادث هستش،همونطور که در تنها بازمانده هم دیدیم و در هورایزن ازش لذت بردیم اینجا هم سکانسهای درگیری رو بسیار بسیار خوب در آورده بود.\nدوستان پیتر برگ معنای عشق و ایمان رو بسیار زیبا در این اثر دراماتیزه کرده و نتیجه ای درخور ستایش از رویدادها میگیره که جای تبریک داره.\nآینده ی بسیار درخشانی رو برای این کارگردان میبینم امیدوارم با قدرت ادامه بده.\nحتما ببینید
بسیار عالی وتاثیر گذار بود
100% ارزش دیدن داره
لحظه ای که پلیس یگان ویژه وارد شد یاد بازی rainbow six افتادم !!!!!!
بسیار فیلم عالی هستش من بهش 7/5 میدم
نیمه اول فیلم جذاب و پرهیجان دنبال میشه. هر چی به آخر نزدیک میشه روند آهسته و غیرجذاب.
این فیلم عالیه حتما ببینید
فیلم خیلی خوبی بود و هیجان انگیز حتما ببینید در ضمن زیاد به نظر کاربرای سایت اهمیت ندیدن چون اگه بخواین با نظر کاربرا فیلم دانلود کنید همون معراجی های 1 و 2 رو باید ببینید.
بسیار مضخرف!!
فیلم قشنگیه 7
توصیه میشه ببینید.بسیار مهیجه
سال 2013 که این اتفاق در بوستون افتاد به تیتر اول اکثر رسانه های دنیا تبدیل شد و ماجرای تحقیقات و جستجوی پلیس برای یافتن مظنونین حادثه به شکل زنده از کانالهای تلویزیونی پخش میشد خود من هم این تجربه تکرار نشدنی(دیدن تعقیب و گریز پلیس و مظنونین همزمان با اتفاق افتادنش) رو از بی.بی.سی فارسی میدیدم و درگیر هیجان این موضوع شده بودم. همون موقع به خودم گفتم یک داستان ایده آل برای فیلمهای هالیوودی جور شد. بعد از اینکه از ساخت این فیلم در مورد حوادث بوستون اطلاع پیدا کردم کنجکاو بودم بدونم چه کسی و با چه رویکردی به این اتفاق نگاه خواهد. دیشب بالاخره فرصت دست داد که این فیلم رو ببینم و جواب سوالاتم داده شد.\nاین فیلم رو پیتر برگ کارگردانی کرده بود و دقیقا همون روشی رو که در فیلم قبلیش یعنی دیپواتر هورایزن بکار برده بود در اینجا هم اسفاده کرد. تمرکز کامل روی بخش حادثه ای این ماجرا و سعی در بیان جزء به جزء اتفاقات رخ داده در تقریبا 3 یا 4 روزی که ماجرا در اون جریان داشت. در واقع این بار هم پیتر برگ تنها روی پوسته داستان تمرکز کرده بود و اصلا به دنبال ساخت یک شخصیت و یا دلایل رخ دادن این اتفاق یا انگیزه دو تروریست این ماجرا کاری نداشت و صرفا یک فیلم حادثه ای در قالب فرمول های ژانر ارائه داد که در واقع در مورد چنین داستانی یعنی انجام ساده ترین و دم دستی ترین کار ممکن. قرار دادن یک سری ماکت بیروح از آدمهای واقعی درگیر ماجرا حول یک شخصیت به اصطلاح مرکزی که اصلا مرکزی نیست و قطعا شخصیت هم نیست و تکرار واو به واو مارک والبرگ این چند سال اخیر( دوست دارم راجب شخصیتی که مارک والبرگ بازی میکنه یک چیزی بگم چقدر احمقانه و گل درشته، شخصیت پلیس تعلیق شده از خدمتی که کلمه ...f.u لحظه ای از دهنش نمیوفته در شرایطی که یکی از پاسبونای برقراری مسابقه ماراتنه، ناگهان در مرکزیت حل مسئله مرتبط با تروریسم در ابعاد ملی و بین المللی قرار میگیره و به علت این که خوب خیابونا و مغازه های شهر رو بلده کمک شایانی در شناسایی مظنونین میکنه و با اون زانوی داغونش تقریبا در تمام جاهای خطرناک مربوط به حادثه حضور داره و در پایان یک تز عارفانه در مورد عشق و تاثیرش برای غلبه بر تروریسم و همبستگی که ایجاد میکنه میده و البته اینجا دیگه اون پلیس فحاش و بدقلق نیست بلکه یک نظریه پرداز بین الملیه، عجب انقلاب شخصیتی شگرفی!!!) و یک تعداد صحنه های اکشن با تیراندازی و انفجار که انصافا پیتر برگ این یکی رو خوب بلده.\nچیزی که شاید سازندگان این فیلم به یاد نداشتند همون نکته ایه که در ابتدای متنم گفتم. اینکه تقریبا بیشتر مردم دنیا که اخبار رو دنبال میکنن در جریان پخش زنده حوادث بوستون قرار داشتن و هیچ نکته شگفت انگیزی در بیان مجدد این حوادث از این زاویه سهل الوصول و ساده وجود نداره( دوربین های خبرگزاری های معتبر دنیا در زمان پیدا کردن جوهر سارنایف روی همون قایقی که توش مخفی شده بود زوم کرده بودند.)\nالبته این فیلم در سیخونک زدن به احساسات سطحی و رده پایین میهن پرستانه مخاطب آمریکاییش که از قضا مردم ساده ای هم هستند خوب عمل میکنه.\nدر پایان میخوام بگم با دیدن این فیلم چقدر دلم برای جی.اف.کی الیور استون تنگ شد و اون فیلم رو ستایش کردم. میشه راجع به اتفاقی که همه مردم دنیا از جزئیات وقوعش خبر دارن یعنی ترور جان اف.کندی فیلمی 3 ساعته ساخت و مخاطب رو یک ثانیه بدون مسئله رها نکرد و حتی نقطه نظر خود فیلمساز در مورد ترور کندی بدون اینه شعاری باشه و از فیلم بیرون بزنه در فیلم جاری باشه.\nزنده باد الیور استون( مخصوصا در روزهای اوجش) و زنده باد شاهکارش JFK
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه