داستان فیلم دربارهی دختری به نام نیکول است که تعطیلات تابستانی قبل از دانشگاه را در خانه سپری میکند. پدر و مادر نیکول به مسافرت رفتهاند و او بیشتر وقتش را با نزدیکترین دوستش ورونیک میگذراند. نیکول در یک مغازهی محلی کار میکند، با برادرش که عشق موسیقی راک است رابطهی چندان خوبی ندارد و بعدازظهرها با ورونیک به دوچرخهسواری میپردازد.
خيلى چسبيد... \n
واااااااااای\nآخه چرا سیاه و سفید :(
منم قبل دانشگاه رفتنم دقيقا اين كارارو ميكردم !!
عجب داستان خفی
عجب داستان دلنشینی
عجب داستان هیجان انگیزی
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه