بعد از جنگ های داخلی امریکا برای تحویل یک فرد اعدامی جایزه ای گذاشته اند. حال فردی تصمیم به تحویل دادن مرد تحت تعقیب به کلانتر شهری دیگر می گیرد که در بین راه از سمت تعدادی راهزن و مزدور مورد حمله قرار میگیرد و از دست آنها به یک فروشگاه لباس در روستایی نزدیک پناه می برد و حالا باید هم از جان خود و هم از جان محکومی که در اختیارش است محافظت کند...
زیاد
شدید
ساموئل ال جکسون چطوری میتونه اینقدر حروم.... و دوست داشتنی باشه
واقعا معنای حقیقی لذت بردن رو میشه تو این فیلم درک کرد و تمام.
اگر دنبال یه فیلم متفاوت میگردید حتما ببینید! فوق العادست...
جالب نبود
بهترین فیلم قرن
آغاز خسته کننده پایان با شکوه 8 از 10
چپتره 5 ترکاند کی موافقه؟
شاهکار خالص بود.درحد پالپ فیکشن.دوستش داشتم با اینکه چندماه پیش دیدمش ولی هنوز تک تک صحنه هاش توذهنمه.9.5/10
به نظر من این فیلم جزو فیلم های برتر قرن 21 هست شخصیت پردازی فوق العاده عالی انجام میشه چیزی که تارانتینو توش استاد هست و کارگردانی فوق العاده خوب که نشون میده پخته تر و با تجربه تر شده و فیلمبرداری عالی که با پاناویژن گرفته شده بهتر از جانگو هست البته جانگو هم فیلم خوبی است بازی فوق العاده ال جکسون هم که بر همه عیان هست و زمان رو در هنگام دیدن فیلم احساس نمی کنید و در اخر پایان بندی عالی و خوب کنایه ها و طعنه ها به نژاد پرستی هم خیلی خوب درامده و خوب تونسته نژادپرستی تو اون زمان رو نشون بده و موسیقی عالی این فیلم رو با بهترین کیفیتی که میتونید ببینید
واقعا نفرت انگیز بود\n4 از 10
خشونت رو تارانتینو تو این فیلم جر داد \nواقعا فیلم آس و دیوانه واری بود لذت بردم از دیدن این فیلم.\nتارانتینو و طرفداراش خاصن!\nخشونت دلت میخواد؟این فیلمو ببین هرچی خشونت دیدی از بین میره!!
نیمه ابتدایی فیلم خیلی کشدار و خسته کننده بود... در کل نسبت به فیلمای دیگه تارانتینو ضعیف تر بود.
هشت نفرت انگیز یکی از بهترین فیلمای سال ۲۰۱۵ بود.دیالوگ های کش دار و لحن کمدی فیلم نکات همیشگیه فیلما تارانتینو هستن که تو این فیلمم دیده میشه.\nتارانتینو تا رسیدن به نقطه ی اوج بیننده رو با فضای خرازی مینی و ارتباط شخصیت با هم سرگرم میکنه،تارانتینو فقط در دقایق پایانی فیلم تعلیق ایجاد میکنه تا قبل اون بیننده رو با شخصیتا آشنا میکنه و نحوه ی میزانسن و دکوپاژ فیلم جوریه که انگار خوده ما هم تو خرازی مینی با شخصیت هاییم.\nاگه خوب توجه کرده باشین شخصیتا به موقع و در زمانش در جریان اصلی داستان قرار میگرفتند و فلاش بک هم تو فیلم به روند داستان کمک کرده بود.البته ایرادی که میشه گرف به فیلم اینه که یه جاهایی خیلی دیگه فیلم دیالوگ محور میشد و بیننده رو خسته میکرد.\nفیلم به خوبی فضای اون دوران رو خلق کرده بود(اختلاف شمال و جنوب،تنفر از مکزیکی ها،رقابت سره گیر انداختن مجرمان به خاطره پول)فضای فیلم محدود به دوتا لوکیشن اصلی بود تو فیلم و لازم بود که با دیالوگ و میزانسن تو همون لوکیشنا فضا خلق کنه که تارانتینو به خوبی اینکارو کرده بود.\nاوج شخصیت پردازی رو میشه سکانسی فهمید که پشت سره هم شخصیتا تیر میخورن و بیننده شوک وارد میشه.\n\nدر ضمن خدمت دوستان مثلا اهل فن که میگن تارانتینو نه فیلمنامه نویسی بلده نه کارگردانی درخشانی داره،اگه میتونن برن بهترشو بسازن یه مدرک از دانشگاه وطنی یا ۱۰۰۰ تا فیلم دیدن نباید باعث بشه که از این الفاظ به کار ببرن\n\nامتیاز من ۴/۴\n
ترانتبنو تنها کسی است که در این چند سال ژانر وسترن را زنده کرده با شاهکار هایی مثل جانگو و هشت نفرت انگیز\nاثر های این کارگردان قابل ستایشه
یادداشتی بر هشت نفرتانگیز\nروبرت صافاریان\nبا خودم عهد کرده بودم دیگر فیلمی از تارانتینو نبینم. بعد از دو فیلم نخست او ــ سگهای انبار و داستانهای مبتذل ــ که هنوز هم دیدنیاند، دو فیلم بیل را بکش یک و دو برایم به شدّت ناامیدکننده بودند. جوّی که پیرامون این فیلمها به عنوان آثای جدّی و پست مدرن و از این دست ساخته شد و خود تارانتینو هم که شومن درجه یک است به آن دامن زد، حتی بیش از خود فیلمها در ایجاد این احساس دافعه نقش داشت. این فیلمها حقیقتاً تکههای خوبی داشتند که جدا از کلیت فیلمها دیدنی بودند. از فیلمهای بعدی جینگو زنجیرگسسته را دیدم که تائیدی بود به تأکید بر احساسی که داشتم، یک وسترن بازاری، منتها با لفاظی درباره تاریخ و داعیه دفاع از بردگان و …\nامّا تعریفهایی که بخصوص یکی از دوستان خوشذوق از هشت نفرتانگیز کرد باعث شده عهد خود را بشکنم و این فیلم را ببینم و راستش تا اواسط فیلم هم ناراضی نبودم و با خودم گفتم شاید لازم باشد تجدیدنظر کنم در نگاهم و حتی شاید بد نباشد بعضی از فیلمهایش را دوباره ببینم، چون دو سوّم اوّل این فیلم هم سرگرمکننده است، یعنی تو را وا میدارد که ماجرا با کنجکاوی تمام دنبال کنی تا ببینی این هشت نفرِ هشتمین فیلم فیلمساز کی همه جمع میشوند و چرا همه آدمهای نفرتانگیزی هستند و هم پر از ظرافتهایی در دیالوگ و پرداخت است. نماهای عمومی زیبا از حرکت دلیجان در چشماندازهای برفگرفته با همراهی موسیقی انیو موریکونه البته بر لذّت تماشای فیلم میافزایند.\nامّا یک سوّم آخر فیلم به کلّی زننده است. میشد اصلاً نباشد. عشق به نمایش اغراقآمیز و سینمایی خونریزی، سطحینگری در اندیشه، کهنگی و استفاده از تمهیدات مستعمل (به نظر میآید فلانی که تیر خورده مرده است، بعد در آخرین لحظه با شلیک گلولهای قهرمان را نجات میدهد) و نمایش سادیسم در صحنه طولانی دار زدن زن خبیث فیلم که تمام مدّت صورتش خونین است و لذا باید بپذیریم خبیث است (در حالی که جایزهبگیری که او را به سوی مرگ میبرده با معرفت بوده است). هرچه در نیمه اول فیلم اطلاعات به تدریج و با ظرافت عرضه میشوند، در این جا دیگر همه چیز عیان است و چیز تازهای برای رو کردن وجود ندارد و معلوم نیست چه اصراری بوده که مدّت فیلم به نزدیک سه ساعت برسانند.\nکلاً تارانتینو چه میخواهد بگوید؟ اصلاً چیزی میخواهد بگوید؟ میدانم به گمان برخی دوستان اصلاً این سوال خودش خطاست: قرار نیست فیلمساز چیزی بگوید، میخواهیم چند ساعتی تفریح کنیم. امّا من فکر میکنم در معصومانهترین تفریحات هم معنا و محتوایی و پیامی هست. بخصوص اگر داستانی در کار است و بخصوص اگر کاراکترها مرتب از تبعیض نژادی و جنگ داخلی و معنای عدالت و سایر موضوعات مهم صحبت میکنند.\nدر لحظاتی فیلم به یک نوع هجو یا طنز ظریف نزدیک میشود. گفتمان رایج تقسیم آمریکای دوره جنگ داخلی را به دو اردوگاه خوب و بد، خیر وشر، هواداران الغای بردگی و مخالفان الغای بردگی، را مورد پرسش قرار میدهد. به جای آن تصویری به دست میدهد از فضای خشن آمریکای بعد از جنگ داخلی که در آن سفید و سیاه، زن و مرد، جنوبی و شمالی، درگیر خشونتی فراگیرند و فرقی بین آنها نیست. امّا این را در جانگو هم گفته، امّا این در همان ده بیست دقیقه اوّل فیلم معلوم میشود.\nفیلمهای تارانتینو به ارجاعات مکرر به تاریخ سینما مشهورند. تارانتینو از نسل فیلمسازانی است که به تاریخ رسانهای که در آن کار میکند آگاهی دارد. از این نظر، او به برادران کوئن نزدیک میشود که فیلمسازان محبوب من هستند (منهای فیلم آخرشان درود سزار) امّا چیزی که کم دارد و بسیار کم دارد یکی اندیشه است و دیگری ظرافت هنری. ظرافت به معنای نگاه داشتن اندازه است که شرط هر بیان هنری است و اغراق وقتی از اندازه معینی بگذرد، وقتی کار به تکرار بدیهیات برسد و رویدادها ادامه پیدا کنند بدون این که تم پرورش پیدا کند یا چیز تازهای درباره شخصیتها آشکار شود (همان اتفاقی که در یک سوم پایانی این فیلم میافتد)، با بیسلیقگی و بیهنری روبهرو هستیم، حالا هر چقدر فیلمبرداری پاناویژن فیلم معرکه باشد و سایر عوامل فنی با مهارت به کار گرفته شده باشند. نمایش خشونت در تارانتینو گاهی به کاریکاتور پهلو میزند (بیرون رختن مقدار سیل خون بعد از خوردن قهوه مسموم از دهان دو تن از شخصیتها) و گاهی لحنی جدّی به خود میگیرد و میلی به سادیسم را به نمایش میگذارد، چنان که در مورد به دار زدن شخصیت زن فیلم گفتیم.\nتقسیم فیلم به چند فصل که هریک عنوانی دارند و استفاده از گفتار روی تصویرها برای توضیح اتفاقاتی که رخ میدهند، علاوه بر این که بیننده را خوب شیرفهم میکنند که ماجرا چیست، شکلی اندکی نامتعارف به فیلم میبخشند و ظاهر کاری «پست مدرن» را به آن میدهند. نماهایی از تصویر تندیس مسیحی مصلوب شده در میان برف در دو مقطع از فیلم هم همین طور. حالا شما بیایید ارتباط این مسیح مصلوب را با آن چه در طول فیلم میبینیم پیدا کنید!\nاین نوشته بار نخست در هفته نامه کرگدن چاپ شده است
باز استاد تارانتینو و یک فیلم خاص دیگر\nابتدا روند فیلم کند و به تدریج بهتر و بهتر شد به طوری که ۲۰ دقیقه ی آخر فیم به اوج خود رسید\nبازیتمام بازیگران خصوصا ساموئل ال جکسون بی نقص بود و کماکان خون بازی های استاد تارانتینو ادامه دارد\n
یه آقایی نوشته جز سه فیلم وسترن برتر تاریخ!! آقا ازین حرفا نزنین. ژانر وسترنو اینقد پایین نکشونین. فیلمی که هیچ جهان بینی و هدفی نداه و سر و ته نداره و نقاط عطفش هیچ تغییری تو روند قصه نمیدن، چطور خوبه؟ صرفا چهارصد پونصد لیتر خون میریزه که بیننده سرگرم شه. اگه وقت بهش اجازه میداد شخصیتا رو 80 تا میکرد تا چهار پنج هزار لیتر خون بریزه. اینکه سینما نیست. فیلم مثل اسمش نفرت انگیزه. همینطور بی ارزش. پشت نقاب پست مدرنیسم قایم میشه در حالی که اصن پست مدرن نیست!!!
قشنگ بود واقعا تارانتینو فیلم هاشو به شیوه ی خاصی میسازه \nشاید اگر این فیلم توسط کارگردان دیگه ای ساخته می شد انقدر جذاب نمیشد
فیلم فوق العاده ای بود. بازیساموئل عالی بود. ولی یکم روند داستان کند بود.\n10/8
حالت جا اومد نا مرد از زیر شلیک کن!\n
بی نظیر ....بازیها...کارگردانی ...موسیقی...و غافلگیریهای فوق العاده ی فیلم .8از 10
vaghean filmesh ro dark nakardam,por az sahne haye khashen,,mn ba khashen bodan film kari nadaram va nazare shakhsimo goftam,ama baghti shoma film ro mibind akhar in soal be zehnetan miayad ke che? zamane nesbatan ziadi ra film az shoma migirad ba payani bi mani? agar baraye sargarmi hast be nazaram sargarmi jalebi nist, agaar mafhom va nazare khasi dard man az darke an ajez hastam, loftan in film ra baraye man tojih konid\n
این فیلمو چند وقت پیش گذاشته بودم تو لیست دانلود ولی به خاطر پوسترش که زیاد برام جالب نبود حذفش کردم ولی بعد اتفاقیگذاشتمش دوباره تو لیستو دانلودش کردم و یکی از بهترین فیلمایی بود که دیدم دست کمی از پالپ فیکشن نداره اگه بهتر نباشه
اين فيلم هر چه قدر هم از نظر اسكار بد بوده باشه قطعا بهتر از فيلمه سياسي مثل spotlight يا فيلم خواب اوري مثله revenant هست واقعا مراسم اسكار خيلي چيزه
خیلی خوب بود. \nیه دقیقه این فیلم می ارزه به کل جانگو
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه