در جنگ برای سیاره میمونها، سزار و ارتش میمونها وارد یک درگیری تحمیلی و مرگبار با ارتش انسانها به رهبری کولونلی بیرحم میشوند. به دنبال تلفات غیر قابل تصور ارتش میمونها، سزار در کشاکشی نزدیک با غریزه تاریک خود، جهت گرفتن انتقام گونه میمونها آماده میشود. قضای روزگار در نهایت سزار و کولونل را در نبردی حماسی برای آینده هر یک از گونهها و تعیین سرنوشت این سیاره رو در روی یکدیگر قرار خواهد داد...
ندارد
زیاد
Ape......Together.....Strong
بیا دیگه خسته شدیم منتظریم ای بابا
سزار....:(
ای کاش, ای کاش میتونستیم بعضی از فیلمارو تو سینما ببینیم, حیـــــــــــــــــــــــــف !!!
یکی از بهترین های سال
kei miad pas ?
خیلی افکت و طراحی داره واقعا ساختنش وقت میبره دم Matt Reeves گرم
سلام لطفا اسم بقیه قسمت های این فیلم رو بگید تا ببینم // ممنون.
دلم برای اسکار خیلی می سوزه هنوز لیاقت رفتن تو دستای اندی سرکیس بزرگ رو پیدا نکرده!!
سلام برای دیدن این قسمت باید اون دو قسمت قبلش دیده باشیم یا ربطی به هم ندارن؟
"همیشه بهترینها را برای آخر نگهدار."... این عبارتی نیست که فیلمهای اپیزودیک زیادی به آن پایبند باشند؛ گهگاه پیش میآید ولی فرنچایزهایی که نقاط اوج رضایت بخش میسازند بسیار کماند، که این عامل علاوه بر عوامل دیگر، سه گانه بازسازی شده سیاره میمونها را از سایر فیلمها متمایز میسازد . «جنگ برای سیاره میمونها» این داستان را روایت میکند که چطور در یک دنیای متفاوت، زمین از سلطه انسان ها خارج شده و تحت تسلط نوعی از میمون های باهوش درمی آید. این فیلم نه تنها بهترین در بین فیلمهای سری جدید است («طلوع سیاره میمونها» و «خیزش سیاره میمونها» دو فیلم دیگر این سری اند) بلکه بهترین فیلم در بین هر نه فیلم مجموعه سیاره میمونها محسوب میشود. «جنگ برای سیاره میمونها» فیلمی قدرتمند، متاثرکننده و در مواقعی بیرحم و حیوانی است. فیلم دومین نماینده مهم فیلم های پرفروش تابستان 2017 است (بعد از «لوگان» (Logan)) که در تلاشش برای موفقیت در چندین زمینه، ساختار شکنی کرده و محتوایی بیشتر از یک نمایش عادی بوجود آورده است. «مت ریوز» که فیلم «طلوع سیاره میمونها» را نیز کارگردانی کرده است، راضی نشد به راحتی اجازه دهد فیلم به شکلی کاملا قابل پیشبینی نمایش داده شود. به هر حال ما 50 سال است که پایان فیلم را میدانیم. راه آسان این بود که نیروهای انسانی تحلیل رونده و درحال نابودی در مقابل میمون ها در یک مبارزه که در آن برنده همه چیز را می برد به رقابت واداشته شوند. این چیزی است که عنوان فیلم میگوید. چیزیست که تریلر فیلم به آن اشاره می کند. چیزیست که در 15 دقیقه ی اول فیلم به نظر می رسد. ولی «ریوز» که این فیلم را به همراهی «مارک بومبک» نوشته اهداف بیشتری در ذهن دارد. او با تکیه بر جنبه های کنایه آمیز این سری، داستانی را شکل می دهد که به نژاد پرستی، شرارت، خطرات وسواس و درگیری فکری بیش از حد، زهر انتقام و اهمیت فداکاری اشاره میکند. فیلم درجاهایی هیجانانگیز است (در آن صحنه های جنگ بسیاری وجود دارند)، گاهی خنده دار (یکی از شخصیت ها صرفا برای ایجاد جنبه ی کمدی در این فیلم شرکت کرده است) و در نهایت نیش دار و تکان دهنده است. فیلم خود را با الگو برداری از قسمت های دیگر سیاره میمون ها محدود نمی کنید، بلکه با الهام از فیلمهای کلاسیک جنگی مانند «فرار بزرگ» (The Great Escape) و «پل رودخانه کوای» (The Bridge on the River Kwai) به یک مسیر غیر منتظره تغییر جهت می دهد.«ریوز» صرفا نام این فیلم ها را ذکر نمی کند بلکه آنها را در دی ان ای فیلم «جنگ برای سیاره میمونها» به کار می بندد. داستان از دید میمون ها روایت می شود. از صحنه های ابتدایی واضح است که شخصیت های اصلی و انسان ها نقش های منفی فیلم هستند. سرهنگ «وودی هارلسون» که رقیب اصلی است بطور غیر مستقیم معرفی می شود و تا یک سوم انتهایی فیلم صحنه ای کامل به او اختصاص داده نمی شود. کاراکتر اصلی، میمون سزار (اندی سرکیس)، رهبری است که در طی دو فیلم به دنبال همزیستی صلح آمیز با انسان ها بوده است. سزار به این خاطر که اکنون حریفش «کوبا» (توبی کیبل) تنها در کابوسهایش وجود دارد از درون با مخالفت کمی رو به رو است اما سرهنگ بر نسل کشی اصرار دارد. او هیچ چیز کمتر از نابودی میمون ها را نمی پذیرد و تاکتیک های وحشیانه اش سزار را مجبور به مواجه شدن با جنبه های تاریکتری از طبیعتش می کند. سزار به همراه «راکت» (تری نوتاری) و اورانگوتانی به نام «موریس» (کارین کنووال) یک جستجوی خطرناک برای دنبال کردن و کشتن سرهنگ را آغاز می کند. در طول مسیر یک دختر انسان به نام «نوا» (آمیا میلر) که یتیم شده و یک میمون انزوا طلب ترسناک به نام «میمون بد» (استیو زان) به آنها می پیوندند. جلوه های ویژه ی ضبط حرکت (Motion Capture) که «اندی سرکیس» را به سزار تبدیل می کنند تاثیر گذار ترین دستاورد فنی فیلم است. ما هرگز سزار را چیزی کمتر از یک فرد کاملا واقعی نمی بینیم. این واقعیت که ما متوجه نمیشویم که او محصول گرافیک کامپیوتری و جادوی پشت صحنه است مهر تاییدی بر میزان تاثیر گذاری این نوع وهم و حیله است. رقیب او، یک سرهنگ انسان است که «وودی هارلسون» بدون کمک CGI نقش او را بازی میکند. شخصیت«هارلسون» تعمدا، دو بعدی است-به سردی یخ با کمی بیشتر از یک اشاره ی جزئی به شخصیت «مارلون براندو» در فیلم «اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now). کاراکتر «هارلسون» عالی است. با وجود اینکه بازیگر آن دوست داشتنی است، هیچ اثری از دوستانه یا خوش مشرب بودن در سرهنگ وجود ندارد. او بداندیش، خبیس و خطرناک است (اگرچه نه بیدلیل «ریوز» مواظب است که یک استدلال منطقی برای انگیزه ی او ارائه دهد، چیزی که برای اغلب نقش های منفی وجود ندارد). سفر انجام شده توسط کاراکتر ها در «جنگ برای سیاره میمونها» به همان اندازه که فیزیکی است روحانی هم می باشد. فیلم، کار الزامی آماده سازی «planet of the apes» را انجام میدهد. میتوانیم حدس بزنیم که اتفاقات این فیلم نسبت به فیلم اصلی حدود 12سال جلوتر روی می دهند. چندین شخصیت از فیلم 1968 در این فیلم جوانتر ظاهر میشوند مانند «کورنلیوس» (در سیاره میمون ها با بازی «رودی مکداوال») که یک کودک است و «نوا» (لیندا هریسون) که یک دختر جوان است. «جنگ برای سیاره میمونها» مانند فیلمهای پیشین خود اصولا یک یک داستان اصیل و ابتکاری است اما عناصری از «Conquest of the Planet of the Apes» و «battle for the planets of the ape»، دو فیلم بازسازی شده در 1970، را به کار میگیرد. این سری، برای کسانی که به پیوستگی اهمیت میدهند، مثل یک کابوس است. اگرچه این فیلمها طوری طراحی و ساخته شدند که مناسب برای تابستان و فرار ذهن از واقعیات روزمره اند اما «جنگ برای سیاره میمونها» ممکن است برخی ها را با جدیت و شدت خود شگفت زده کند. از ابتدای فیلم، این حس وجود دارد که اتفاقات بدی در راهند و همینطور هم هست. اما نه به این معنا که این فیلم بی رحمانه و دلسرد کننده است. این فیلم بیش از هر چیزی یک فیلم ماجرایی است و رتبه ی PG-13 اطمینان حاصل میکند که خشونت در آن هرگز خیلی شدید نمی شود. فیلم بیشتر از هر یک از فیلمهای مجموعه که قبل از آن ساخته شده اند، مخصوص بزرگسالان است و والدین باید قبل از همراه آوردن یک کودک به این نکته توجه کنند. ظاهرا فرمان ساخت یک فیلم سیاره میمونهای دیگر صادر شده است. بعد از اتمام جنگ پنجره های زیادی وجود دارد که بتوان از آن بیرون پرید (بعد از این فیلم جا برای ساخت ادامه ی فیلم وجود دارد) اما اینکار ممکن است اشتباه باشد. «ریوز» به طور تاثیر گذاری فیلم را تمام میکند که ادامه دادن فیلم ممکن است اضافی و بیهوده به نظر برسد مگر اینکه اینکار با احتیاط زیاد و خلاقیت صورت گیرد. احتمالا بهترین قدم بعدی ممکن است ساخت مجدد سیاره میمون ها ولی از دید میمون ها باشد. به هر صورت ابتدا با فیلم «Dawn» و اکنون با فیلم «War»، «ریوز» خود را به عنوان کارگردانی مورد توجه که بتوان رویش حساب کرد، معرفی کرده است. «جنگ برای سیاره میمونها» دقیقا نقطه مقابل فیلم کم کیفیت دنباله دار (late franchise) است. فیلم پایه های موفقیت مالی خود رو بر پایه های خلاقیت بنا می کند. این یک فصل حیاتی، اصیل و از نظر عاطفی نیرومند از یکی از فیلمهای اپیزودیک با قدمت طولانی است که به راحتی یکی از بهترین فیلمهای تابستان 2017 خواهد بود و در پایان سال احتمالا جایی در بسیاری از لیستهای " 10 تای برتر" پیدا خواهد کرد.
خدا وکیلی کیفیت پشمای سزار از پشمای من وشما بیشتره حالا می فهمم اون چرا بهش مقام رهبری رو دادن ولی به من و شما نه
همه رهبرای جهان باید اُبـهـت , نـگـاه مـعـنـی دار , خـشـم , قـدرت جـنـگـیـدن , تـوانـایـی رهـبـری و عـشـق بـه هـم نـوع رو از ســـــزار یاد بگیرن . . .
سياره ميمون ها فقط سياره ميمون هاي مت ريوز
سزار عین ریک توی مردگان متحرک واسه میمونا
این مجموعه ی سیاره ی میمونا میشه گفت بهترین مجموعه ای هست که دیدم! حتا از هری پاتر و هابیت و ارباب حلقه ها هم باحال تره! از دستش ندید!
سلام خسته نباشید . کی فیلمش و میزارین . سپاس
بدون شک اندی سرکیس برای تقش سزار لایق اسکار هست و بهترین پایان برای یک سه گانه بود و شاید حتی یکی از بهترین پایان های یک سه گانه در طول تاریخ. Ending 10/10 OST 10/10 Directing 10/10 Filming 10/10 Acting 10/10 Movie: 10/10 پ.ن: Apes Together Strong
واقعا یکی از فیلم های برتری که دیدم
بینندگانی که شاید رغبتی به تماشای فیلمی با میمون های سخنگو نداشته باشند را چگونه باید متقاعد کنم که این سه گانه مضمون و مفهوم شان را تا حدی بالابرده اند که توانسته اند به یکی از بهترین سه گانه های هالیوود تبدیل شوند؟ در کنار این که فیلمی علمی تخیلی بسیار عالی است، جنگ برای سیاره میمون ها آیینه ای است از آنچه از انسان ۲۰۱۷ می بینیم. فیلمی است درباره جنگ و انتقام، درباره شکست و اینکه نیاز است مردم محکم بایستند و استقامت خود را حفظ کنند تا بتوانند به مسیرشان ادامه دهند. وقتی که بدون پشتیبان می مانیم با غضب و خشونت رفتار می کنیم. وقتی با چیزهایی در دنیا رو به رو میشویم که آنها را درک نمی کنیم، میترسیم و برای کنترل آن می جنگیم. تمامی اینها در این فیلم به شیوه ای شکل گرفته است که تا ساعتها و یا روزها پس از دیدن فیلم شاید متوجه این مضامین نشوید. با اینکه شاید کمی فیلم طولانی باشد، ولی بسیار به یادماندنی است، به شکلی که بهتر است خودتان ببینید. وقتی نورهای سالن سینما خاموش می شود توجه کنید چقدر این حرف می تواند درست بوده باشد.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه