داستان دربارهی کشاورز استرالیایی است که پس از جنگ گالیپولی که در سال 1919 میلادی رخ داد، به ترکیه می رود تا به دنبال 3 پسر گمشده اش بگردد. زمانی که او در یک هتل استانبول اقامت می کند، با مردی بنام "آشی" آشنا می شود که مدیر هتل است و...
خیلی کم
زیاد
اصلن خوب نیست. فقط خوبیش اینه که راسل کرو بازی میکنه..
فیلم خوبی بود\nتقریبا تمام فیلم به جز اون یه ربع بیست دقیقه اول،در ترکیه هست،کلا اگر راسل کرو نبود،یه فیلم کاملا ترکی بود،محیط و بازیگرا و اداب و رسوم و همه چیز ترکی بود،اما فیلم قشنگ و لطیفیه،راسل کرو هم در مقام کارگردانی،مثل بازیگریش عالی کار کرده و ارزش دیدن هم حتما داره\n10/8
خوب بود ولی اگه راسل کرو از فیلم حذف کنیم فکر نکنم چیزی از فیلم بمونه.
این فیلم از همه نظر عالیه واقعا نمیشه امتیاز کمتر از 9 قایل شد
خیلی قشنگ بود، واقعا لذت بردم از دیدن فیلم.\n(اولین فیلمی که دوست داشتم بیام براش کامنت بذارم)
ارزش دیدن نداشت.از راسل کرو یه همچین فیلمی بعید بود.سریال ترکی ساخته
احیانا راسل کرو عاشق فاحشه های تورک نشده؟!!\nاین مرد به جای تحریف تاریخ و تقدس کردن جنایتهای تورکها باید تاریخو دقیقتر میخوند و یه سر به مردم پیثر یونان میزد. یه سر به تاریخ ارمنستان که جنایتهایی که تورکها بر ارمنی ها کردند رو در هیچ جایت اریخ نمیبینیم حتا در هولوکاست ...\nبعد ارمنی ها هم چنیدن دهه ست که بر کوردهای بیچاره جنایت و ظلم میکنه کهخ حتا متحدین اروپایی و آمخریکاییش همیشه سعی در سانسور اخبار و وقایع کوردستان تورکیه دارن ....\n\n\nواقعا شرم بر راسل کرو .. کلا از جلو چشمم افتاد فهمیدم خودش کارگردانشه ...
بنظر من 10/10
قراره در مسیر فیلم جاشو به نوعی معرفت جدید توی زندگی اش دست پیدا کنه. اما معضل دقیقاً از همین جا شروع میشه: غلبه‌ ی مضمون به داستان. فیلم‌ساز (و فیلم‌نامه‌نویسان) اجازه و فرصت پرورش صمیمیت بین مخاطب و آدم‌های داستان رو نمی‌دن و به همین دلیل غم سنگین مردی که همسرش از شدت ناراحتی فراق فرزندانش خودکشی کرده و حالا اون در‌به‌در اجساد بچه‌هاشه، خیلی در فیلم نمود نداره؛جاشو در ابتدا اعتقاد درست و حسابی‌ به معنویات نداره اما بعداً در سفر به ترکیه، با گشت‌وگذاری توریستی در مساجد زیبای این منطقه و شنیدن نوای اذان و مواجهه‌های خیالی/ واقعی با سماع عرفا در مراسم مولوی و برخوردش با زن زیبای صاحب مسافرخانه یک‌دفعه حس معنویت و عطوفت چنان در وجودش موج می‌زنه که در خواب دچار الهام از ناحیه غیب مییشه و جای تنها بچه ی زنده‌اش رو به‌راحتی پیدا می‌کنه (این‌جای کار تا حدی شبیه شیار ۱۴۳ نرگس آبیاره) آدم نمی فهمه که علت این عنایت‌های معنوی و غیبی چیه و بد‌تر از اون، زمینه چینی عشق بین جاشو و عایشه است که با کلیشه‌هایی مستعمل، اول از توجه به بچه‌ ی شیرین‌زبان زن شروع می‌شه و بعد با مظلوم نشون دادن طرفین پیش هم و بعد از قهرمان ‌بازی مرد پیش زن با کتک ‌کاری‌ای ناموسی.... البته برای این‌که این موضوع کاملاً بی‌ ربط عشقی، با موضوع جنگ و پسران مفقود الاثر هم ربطی پیدا کنه ایده‌ ی کشته شدن شوهر زن در‌‌ همان جنگ به داستان وصله و پینه می‌شه. فضا‌ها و موقعیت‌هایی مانند زن طبقه بالای هتل و شغل شریفش، طوفان شن در استرالیا، حمام ترکی فرمانده عثمانی‌ها، موضوع حمله یونانی‌ها به ترکیه، پدر نیمه‌دیوانه‌ی عایشه و... هم بجز اشغال فضای زمانی متن، کارکرد مشخص دیگری پیدا نمی‌کنند.\nظاهراً بیماری معناگرایی و شعارزدگی و احساسات‌ گرایی ‌های اغراق‌آمیز منحصر به فیلم‌های سینمای ما نیست و دامنه‌اش تا راسل کرو و فیلم سازیش هم گسترده شده...\nحیفه وقت که پای این فیلم حروم شد.. حیف...
5/10
یه فیلم خوب با بازی خوب
چن تا بازیگر مرد هستن که لبختدشون خیلی خاصه و من شخصا خیلی با لبخندشون ذوق می کنم\nپل نیومن\nجک نیکلسون\nکوین اسپیسی\nراسل کرو\n:)))))))))
emrooz filmo didam kheili didani bood bazi jahash geryatoon migire hatman bebinid
متوسط به بالا
فیلمی که در نهایت لطافت درباره جنگ ساخته شده 3>\n
نمره من 5 ، از راسل کرو بیشتر انتظار میرفت\n
ای کاش این فیلم رو نمی دیدم، راسل کرو برام جایگاه بالایی داشت.. حیف..
عالی بود! خیلی عالی بود من 9 دادم حقش بود
به عنوان اولین فیلم کرو خوب بود.به امید فیلمهای دیگر از این استاد
این راسل کرو یه جوری بازی میکنه احساس میکنی بابای خودته.\nخیلی فیلم قشنگی بود . خانوادگی هم می تونید ببینید.
فیلمش بدک نبود !
ایشالا که فاطماگل یا کریم که توش نیست؟ :))
*نبرد گالیپولی ،چناق‌قلعه یا آنزاک *\nنام جنگی است که در جنگ جهانی اول بین امپراتوری عثمانی و نیروهای ائتلافی (انگلستان، فرانسه و آنزاک‌ها) در تنگه داردانل در گرفت. این نبرد که بیش از هشت ماه طول کشید .این نبرد در ۲۵ آوریل سال ۱۹۱۵ میلادی آغاز شد و سرانجام در دسامبر سال ۱۹۱۵ با شکست نیروهای ائتلافی به پایان رسید. و در پایان از هر دو جبههٔ متفقین و متحدین بیش از نیم میلیون نفر کشته و زخمی برجای ماند. در این نبرد کشتی‌های نیروی دریایی متفقین آسیب زیادی دیدند اما در پایان آنان فاتح جنگ جهانی اول شدند. مصطفی کمال، افسر ترک در جنگ گالیپولی به شهرت رسید و پس از پایان جنگ و فروپاشی امپراطوری عثمانی بنیانگذار ترکیه نوین شد.\nمنبع:\nhttps://fa.wikipedia.org/wiki/نبرد_گالیپولی\n__________________________________________\nراسل کرو در کارگردانی هم موفق ظاهر شد.\nبا اینکه فیلم از لحاظ داستانی ضعفهایی داشت و زیاد خوب پرداخت نشده بود اما روی هم رفته درام جنگی ارزشمندی رو راسل کروی بزرگ خلق کرد و در آخر اثرش رو به گمنامان جنگ آنزاک یا گالیپولی یا چناق قلعه تقدیم کرد که بسیار تاثیر فیلم رو ژرف تر کرد.\nامیدوارم کارهای بیشتری از این مرد دوستداشتنی نیوزلندی ببینیم.
بسیار زیبا بود
Russell Crowe
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه