داستان فیلم درباره ی بازیگری افول کرده به نام ریگن است که سابقاً نقش اَبَرقهرمانی به نام “مرد پرنده” را ایفا می کرده و شهرت و محبوبیت بسیاری داشته است. اما اکنون با فراموشی این فیلم ، زندگی هنری او نیز افول کرده و کمتر فردی است که به مانند گذشته به او بها دهد. از این رو ریگن قصد دارد با اجرای نمایشی بار دیگر در کانون توجه قرار بگیرد. اما…
زیاد
خیلی کم
واقعا واقعااااا آشغال بوددددد!
انصافا یکی از بهترین و خلاقانه ترین فیلم هایی که دیدم...
بردمن به نظر من فیلمی فوق العاده بد و بی ارزش است. فیلمی پر ادعا و اعصاب خورد کن. ایناریتو بلد نیست اندازه دهنش و به ظرفیت سینمایش(که خیلی ضعیف و توهین به شعور مخاطب است) حرف بزند. این روز ها گرفتن جایزه از فستیوال های سینمایی ، احتیاجی به "هنر" ندارد. فقط کمی تعریف و تمجید ، نمادپرستی و توضیح و تفسیر های فرامتنیِ چند منتقد جو درستکن می خواهد با مقداری ادا و اطوار های تکنیکی که ماهیتاً پُز های فیلمسازی اند. مهم این است (یا این شده) که فیلمساز بگوید : من از بقیه کاربلد ترم! متفاوت ترم! سبک دارم! سینما دارم!! هیچ کدام را نیستی و نداری. چیزی که داری ادعا است. ادعایی که مخاطب را می راند. بخصوص ادعایی که خیلی اندازه ی اثر نباشد. و اندازه ی صاحب اثر. ادعایی که در روشنفکرنماها پر است. روشنفکرنماهای هنرمندنمایی که خودشان را از مردم جدا می کنند و از بالا به آن ها نگاه می کنند.. فیلمی بی هنر و بی دغدغه. مستندنمایی از یک لوکیشن تئاتری با چند بازیگر در نقش بازیگر تئاتر و بازی های نهایتاً تئاتریشان. بازی های اغراق آمیز تئاتری که نه به دردِ فیلم می خورند و نه همذات پنداری مخاطب. هر آدمی در فیلم تصویرگر 2 یا 3 موجود ظاهراً زنده ولی بی روح و سرگردان است. "بازیگر" ، "نقشش در فیلم" و " نقشش در تئاتری که داخل فیلم در جریان است". فاصله ی محسوس بین دو مورد اول ، فاصله ای بشدّت زننده است و مانعی برای خلق شخصیت باورپذیر و مشخص برای مخاطب. حتّی با وجود اهرم کمکیای مثل مورد سوم. فیلم جدا از اینکه شخصیت نمی آفریند بلکه -طبعاً- در خلق فضا هم باخته است.افکار فانتزی ایناریتو و دغدغه های پیش پا افتاده اش ، مخاطب را نمیتواند به مرکز بدبختی ها سوق دهد. بلکه مدام مخاطب را به دور این بدبختی میچرخاند و میچرخاند. نتیجه ی این چرخاندن چیزی نیست جز: "سرگیجه " . مرد پرنده " نمیتواند درست حرف بزند چون مفهوم اثر در در مقابل فرم اثر قرار میگیرد. فیلم " بلاک باستر " و "اینترتینمت " را میکوبد اما خودش از راه " بلاک باستری " حرف میزند. تمام بازیگران فیلم ، بازیگرانی بوده اند که قبل بیشتر در آثار تجاری هالیوود شناخته شده اند. مایکل کیتون که خود زمانی نقش بتمن را ایفا میکرد. " اما استون " که همسر مرد عنکبوتی در سری جدید آن است. " ادوارد نورتون " که در " باشگاه مشت زنی " چند اثر شناخته شده دیگر هم دیده شده است . " نائومی واتس " هم چندین بار در فیلمهای تجاری و به قول مرد پرنده " بلاک باستر " دیده شده و کاملا شناخته شده است. سوالی که مطرح میشود آن است که اگر ایناریتو خواهان هنر و تجربه ی شاعرانه از هنر است ، دلیل استفاده اش از بازیگران گیشه ای هالییودی چیست ؟ او هم میتوانست مثل خیلی های دیگر از " نابازیگر" استفاده کند. فیلم با جمله ای شیک شروع می شود که ظرفیت یک فیلم خوب را دارد. ولی فیلمساز این ظرفیت را ندارد. چون دوربین ندارد و البته سبک دوربین.حرکت دوربین فقط به اسکار چشم دوخته.با یک دوربین کاملاً عیان طرفیم که جولان می دهد و خودنمایی می کند. به جای آنکه نامحسوس شود و کاملاً با ظرافت ، سوژه را برای مخاطب تصویر کند و غرق در آن شود. به نظرم ایناریتو چیزی بیش از پز تکنیکی هیچ چیز بلد نیست. ریاضی ، علم است و با واقعیت کار دارد. سینما ، هنر است و با زیبایی کار دارد و حسّ حاصل از آن. فرق را باید فهمید. پشت کردن به عقبه ی فیلمسازی ، از کسی فیلمساز نمی سازد. باید سینمای کلاسیک و روایت کلاسیک را شناخت و سپس با اصول و قواعد به سراغ روایتی نو رفت. نه بی اصل. سینمای هنری لال بازی، حرکت شلخته دوربین و گنگ بودن نیست. سینمای هنری یعنی شخصیت پردازی با دوربین و میزانسن دقیق.یک ماجراجویی هنرمندانه در دنیای خلق شده ی فیلم "همراه با مخاطب". این کار ، کار هر کسی نیست. چیزی فراتر از تعریف و تمجید و نمادپرستیِ منتقد های جو درستکن و ادا و اطوار های بی منطق و کاملاً جدا از اثر می خواهد. "هنر" می خواهد {برای مثال ، فیلم فوقالعاده ی "اینگمار برگمن" با عنوان "فانی و الکساندر (محصول 1982)" را حتماً ببینید. یا اگر دیده اید ، به یاد بیاورید. یا مثال خیلی دمِ دستی تر ، دو اثر از "هایائو میازاکی": "شهر ارواح - Spirited Away" و کمی قدیمی تر ، "همسایهام توتورو"}. به نظرم فیلم ارزش این همه کلمه را ندارد. فیلمی ارزش صحبت دارد که حرف برای گفتن داشته باشد. ایناریتو باید سال ها مشق بنویسد. برود چند فیلم از امثال برگمان،میزوگوجی،کوروساوا و... که ادعای هنری ندارند ببینید و حرکت دوربین و سینمای هنری(واقعی) یاد بگیرد.در آخر هم متاسفم برای بعضی از طرفداران این فیلم که مخالفانشان را سطحی نگر و بلاک باستر پسند می خوانند. شما نیز بروید از این کارگردانان که نام بردم فیلم ببینید. ارزش نمره دادن هم ندارد به نظرم بی ارزش/10
یک فیلم قلابی... یک اثر قلابی به ظاهر هنری در حالی که ادا و اطوار خالصه. تلاش برای ساخت فیلمی آکادمی پسند. برخلاف 4 فیلم قبلی ایناریتو که خوبن. زور زدن برای ساخت یه کار مثلا عجیب و غریب. دیالوگ ها، یک سری سکانس ها ( هنگامی که بردمن به شکل فیزیکی به ذهن مایکل کیتون وارد میشه، همجسنگرایی، رفتارهای مسخره کاراکترهای ادوارد نورتون و نائومی واتس و مخصوصا پایان فیلم ) ، بازی ها، رفتار شخصیت ها و همه و همه برای به ظاهر خاص بودن هست که خب موفق هم بوده و کارگردان اسکارایی که میخواست رو گرفت. پایان باز آثاری مثل جایی برای پیرمردها نیست بلید رانر، در بروژ و حتی جدایی نادر از سیمین خودمون و چند کار دیگه که من پسندیدم خیلی خیلی بهتر هستن. دغدغه این فیلم چیز دیگه ای بوده که خوب هست ( این مردم اکشن میخوان ) اما خیلی خیلی بی راهه رفته. هالیوود فیلمسازهای غیر انگلیسی زبان مستقل رو نابود میکنه... #نظر_شخصی
فیلم جالبی بود و داستان فیلم نشون میده که ایناریتو به شدت از سینمای فعلی یا حالت فعلی هالیوود یعنی سینمای ابر قهرمانی و اکشن زیاد خوشش نمیاد بعضی از دوستان گفتن که فیلم خوب نبود نظرشون بسیار قابل احترامه ولی این از اون فیلم هاست که به یه مقدار فکر کردن نیاز داره
فیلم خوش ساختیه به مفهوم جالبی اشاره کرده فیلمبرداری خاص و منحصری داره که کم کات خورده ولی خیلی خیلی سکانس های بی ربط با خط اصلیه داستان داره بعضی جاهاش واقعا مسخره و حوصله سر بره در کل فیلم بدی نبود ولی فیلمیم نیست که آدمو جذب خودش کنه نمره من ۶/۱۰
فیلم خوبیه تو ژانر درام و کمدی جالب بود امتیازم 6ه
خوب نبود
متوسط بود . 5 از 10
به نظر من فیلم خوبی بود\nشروع فیلم با مایکل کیتون بود که میان هوا و زمین نشسته و تقریبا لخته و ما بعدا با شخصیت اون و اینه که شغلش چیه و .... آشنا میشیم و میفهمیم یک دختر داره و .... و مدام شخصیت پردازی ها صورت میگیره و فیلمبرداری هم که عالی هست و همونطور که اشاره کردم شخصیت پردازی ها خوب بود کارگردانی ایناریتو هم عالی بود و اسکار حقش بود در کل ارزش دیدن رو داره و دیالوگ هایی هم که در وصف سینما ی امریکا و ابرقهرمان ها میگن عالیه مخصوصا اونجایی که میخواد مایکل فاسبندر و جرمی رو بیاره و میگهاونا هم ابرقهرمان شدن و خوب این بلاک باستر ها رو نقد میکنه یا اون بخشی که بردمن سعی دارن ریگان(مایکل کیتون) رو متقاعد کنه که برگرده به دنیای بلاک باسترها\nتوصیه میکنم ببینین
مسخره بوددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
فوق العاده آشغاله\nاگر میخواید حجمتون رو حروم کنید دانلود کنید\nقبلش تریلر رو ببینید حساب کار دستتون بیاد\nShift Delete
فیلمی فوق العاده از هر نظر.........داستان ..........شخصیت پردازی............انتخاب بازیگر..........همه چی عالی و خوب\n.......برای درک این فیلم باید حدا قل دو بار این فیلم رو دید و سعی نکرد ازش اشکال گرفت یا باهاش حال کردفقط برای یک بار هم که شده به صورت کامل نگاه کنید و به تموم سکانس ها دیالوگ ها به دقت گوش کنید..........حتما از این شاهکار لذت میبرید.
یکی از بهترین فیلم هایی بود که دیدم
عالی عالی عالی .واقعا شاهکاره این فیلم
سلام \n میشه یه چیز باحال بگید ببینم؟
این فیلم صرفا یک اثر سفارشی و تخصصی بود برای اهالی سینما (کارگردانان،بازیگران،منتقدان) نه برای افرادی مثل ما که فقط به خاطر بیکاری یا شایدم علاقه به تماشای فیلم ، فیلم نگا میکنیم . از دقیقه اول تا آخر ما بایک اثر سنگین و فوق تخصصی سروکار داشتیم . در واقع این فیلم یک فیلم آموزشی و نگرشی برای اهالی شاخص سینما بود . به نظر من حدود یک دهم از افرادی که این فیلمو تماشا کردن ، تا حدودی ازش سر در آوردن . یک اثر که برای اولین بار میشه بهش فلسفه ی تاتر و فیلم سازی گفت . البته به نظر من . نظر همه محترم و درخور هستش .
یکی از بهترین فیلم هایی بود که تا حالا دیدم. فیلم برداری و کارگردانی فیلم بی نظیر بود.\nبازی تیم بازیگری هم فوق العاده هماهنگ بود. فیلمنامه فیلم هم مملو از دیالوگ های مفهومی و زیبا بود.\nدر یک کلام...فوق العاده
یه فیلم بی سر و ته نه تخیلی نه غیر تخیلیکه از دیدنش پشیمون شدم اگه تو وقتای اضافه تون وقت اضافه داشتین این فیلمو ببینین !!!
یکی از بهترین فیلم هایی بود که دیدم من به شخصه کل فیلمو سه با و پایانشو بالای صد بار دیدم
مغزم درد گرفت یکی روشن سازی کنه :|
بردمن فوق العادس\nاز بازی استادانه ادوارد نورتن و مایکل کیتون.که انصافا هر دو اسکار حقشون بود.استاد ایناریتو واقعا حمله خوبی به فیلمای اکشن و بلک باستری داشته.(گرچه خودمم اشکن دوستم).\nدر کل اگه میخواین سرگرم بشین دانلود نکنید.\n9/10
بازی های عالی . \nداستان عالی . موسیقی عالی .\nو کاملن پست مدرن . \nتمام اجزا شخصیت پیدا میکنند . \nراهروی تئاتر . درامر سیاه پوست . مونولوگ مکبث از زبان آن دیوانه در خیابان ( بیل کمپ ) .\nشورت سفید و جورابهای خیس شده ی میشل کیتون وقتی که دارد با ترس و استرس به سمت برادوی میدود . \nنگاه منتقد توی کافه . دستگاه سولارویم ادوارد نورتون . تهیه کننده . و ...\n\n\n\n\n
به نظر من این فیلم حداقل دوبار باید دیده بشه. که بشه فهمیدش. من بعد دفعه سوم کاملا درک کردم. فوق العادس این فیلم
دیالوگاشون در هم بر هم بود موضوع حرفاشون مزخرف بود اصلا برای اینایی که یه خورده به کمیکو ابر قهرمان اینا علاقه دارن پیشنهاد نمیکنم مزخرفی بیش نبود از دیالوگ در هم متنفرم متنفر
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه