زنی متاهل و مردی مجرد با هم آشنا می شوند. آنها عاشق می شوند، بحث کرده و از هم جدا می شوند. زمان میگذرد، مرد و زن بار دیگر با هم برخورد می کنند ولی ...
لطفا film socialisme 2010 رو هم بذارید
سگ و مستراح و بدن Heloise Godet.ملغمه ای سه بعدی.\nتنها گدار میتواند اینچنین قسر در رود.\nدوربین را بردارید و از در و دیوار خانه تان بگیرید و دیالوگ و عبارات پرت و نامفهوم بگذارید, اطمینان میدهم که از گدار جلو می زنید.\nنمونه کامل فیلمهای artsy fartsy
Ingmar Bergman : Godard is a fucking bore
پیرمرد آوانگارد سینما همچنان فیلم میسازد،همچنان دغدغه دارد و این خبر خوبی برای عاشقان هنر هفتم میباشد.\nگدار همان گدار جوان منتقد کایه دو سینماست،همان جوانی که همراه هم قطارانش مرزهای خیالی سینمای کلاسیک رو در هم شکست.بی هیچ تغییر و محافظه کاری که میتوانست دست آورد کهولت سن باشد.\nنه تنها قدمی از فلسفه فیلم سازی اش عقب نیامده،بلکه عصیانگرتر و عصبانی تر از گذشته به ابتدایی ترین و بنیادی ترین مفاهیم و ویژگی های مدیومی به اسم سینما حمله میکند.بر خط روایی، بر صلابت صدا و موسیقی در فیلم، بر هم آوایی تصاویر از قرار گرفتن شان در کنار یکدیگر، بر وضوح و زیبایی تصویر برای تولید جذابیت. \nگدار از جفت زوجی در فیلم اش استفاده کرده که بسیار شبیه به هم هستند، تمهیدی برای تولید آشفتگی در ذهن مخاطب، تا بیننده نتواند خط روایی مشخصی در ذهنش ترسیم کند،و زمانی که روایت محو و محوتر گردد داستانی نخواهد بود.\nاما چرا داستانی نباشد؟جواب ساده است و در اسم فیلم مستتر :خداحافظی با زبان.\nاولین مشخصه بارز داستان و قصه زبان است و روایت آن جز با مفهوم زبان میسر نمیگردد،و حال آنکه گدار معتقد است زبان تاثیر خود را در برقراری ارتباط انسانی از دست داده است. گدار با ارائه تصاویری از هیتلر و جنگ جهانی که نماد از خصم بشر بر علیه خودش است،سعی در تایید این مدعایش دارد.آیا اگر زبان ابزار کاملی برای ارتباط بشر بود این همه جنگ بین انسان ها در میگرفت؟\nاما راه حل چیست؟۱_اندیشه\nوقتی زوج های فیلم نمیتوانند با کلام ارتباطی عمیق با یکدیگر برقرار کنند،راه حل را در استفاده از فلسفه و اندیشه گذشتگان و خود میبینند.\n۲_نگاه و تصویر \nهمانگونه که ژاک لاکان نگاه را از مهمترین و پیچیده ترین در تاثیرگذاری و یا تاثیرپذیری میداند،گدار نیز نگاه و تصویر را وسیله ی ارتباطی مناسبی میداند.چونان که در فیلم حیوانات را که از زبان کلام برخوردار نیستند و تنها نگاه را در چنته دارند برای ارتباط،موجودات متمدن تری مییابیم و سگ تنها مجودی معرفی میشود که تورا بیش از خویش دوست دارد.\nاما ضعف فیلم کجاست؟\nضعفش در آن است که اصلا فیلم سینمایی نیست!\nاگر شما اتومبیلی بسازید که دوچرخ داشته باشد و به جای سوخت از نیروی مکانیکی انسانی برای حرکت بهره جوید دیگر اتومبیل نساخته اید. وسیله ی نقلیه ساخته اید اما نامش دوچرخه است نه اتومبیل. \nگدار هم قصد ساخت اثری برای بیان اندیشه اش را داشته(وسیله نقلیه) اما وقتی اثر شما فاقد داستان،روایت، شخصیت پردازی،موسیقی روایی در جهت مفاهیم و جذابیت است دیگر اثری سینمایی نساخته آید(وسیله نقلیه ساخته اید اما اتومبیل نه)\nمن نامش را بیان فلسفه فکری با زبان تصویر میگذارم. \nالبته نمیتوان منکر هدایایی شد که همین اثر نیز به آینده سینما تقدیم میکند،زیرا رسالت گدار همواره همین بوده.
سلام و درود و خسته نباشيد بر شما.\nخداييش هر چي ميخام تو وبسايتتون پيدا ميكنم. ايولا داريد. دمتون گرم با اين آرشيو قوي.\n\nگدار در حال حاضر 85 سالگي رو رد كرده و بيش از 100 فيلم ساخته است، انصافا حيفه كه شما فقط 14 تاش قرار داديد.. حتما شنيديد كه خيلي از بزرگان سينماي جهان، سينما را به دو بخش تقسيم كردند، قبل و بعد از گدار.. جدا از تحليل و نگاه به فيلم هاي او، فكر ميكنم ارزش اينو داشته باشه كه بيشتر فيلم هاش قرار دهيد.. \nخواهشن فيلم هاي گذشته گدار بزاريد. سپاس.
زبان مرده است.مرگ زبان باز زاده شدن انسان است.زیرا آن دم که انسان به قلمرو زبان گام نهاد ارتباطش را با هستی از دست داد.زبان ساحت یکدست سازی و همگون سازی است.و انسان همچون کالاها به واسطه ی زبان به قلمرو ی اقتصادی تولید وارد می گردد.زبان خلق شد تا انسان تنش بیواسطه ی خویش با جهان را قربانی حوزه ی تن آسای واژه ها کند.هایدگر در آغاز کتاب هستی و زمان به همین موضوع اشاره می کند آنگاه که می نویسد زبان نامتعارف و عجیب این کتاب عنصری ذاتی است برای دست یابی به ویژگی های هستی.قواعد زبانی از هم دریده می شوند تا امکان لمس هستی دگرباره میسر گردد.زیرا زبان همچون دیواری است که نظاره کردن بی واسطه را زایل کرده است.انسان بپس از نام نهادن بر چیزها به قلمرو نمادین نزول میکند زیرا دیگر نا با چیزها بلکه با نام آنها سروکار دارد.بکت از همین روی به ویرانی زبان کمر بسته بود.و گدار نیز در این فیلم در مسیر ایجاد نفهمیدن تلاش کرده است.آن هنگام که چیزی را نمی فهمیم باید بیش از هرلحظه ی دیگر به آن چیز اهمیت دهیم.زیرا نفهمیدن نمی تواند ما را فریب دهد.بلکه این فهم است که در کثیری از مواقع علت اصلی فریب و گمراهی است.گدار این فیلم را خلق کرده است تا اعتباری دیگر به ناآگاهی ببخشد.همانگونه که هنر انتزاعی ما را از سلطه ی ویرانگر و آزار دهنده ی معنا رها می گرداند.ساختارشکنی دقیقا معادل همان عبارتی است که در فیلم با آن روبرو می شویم:نقطه ی آغاز. هر ویرانی سرآغاز یک هستی نوین است.رادیکال بودن یعنی ارتباط متعهدانه با هر آن چه که وجود دارد .هر مؤلف حقیقی یک موجود آغازگر و رادیکال هست.و گدار آغاز را تا پایان حفظ میکند. زنده باد این آغازگر همیشگی
برای علاقمندان به زبان شناسی و فلسفه زبان\nفلسفه زبان در اروپای قاره ای سده بیستم، بابک احمدی: http://www.ihcs.ac.ir/Pages/Features/MovieDetail.aspx?id=10370\nاگه از این فیلم خوشتون اومد، حتماً این سخنرانی رو هم گوش کنید\nکلاً هرچی که از بابک احمدی باشه، واجب المطالعه ست!
\nنگاهی به درک نشده ترین فیلم گدار\n\nاگر آثار گدار را به مثابه ی اتاق های مختلف یک قصر بیانگاریم خداحافظی با زبان همان اتاق پادشاه است که هر کس اجازه ی ورود به آن را ندارد! با فیلمی مواجهیم که ترکیب اجزایش نامتعارف تر از آنند که می نمایند ، آنگونه که نامتعارف بودن در مرحله ی ادراک به واژه ای ناکارآمد تبدیل میشود در وصف دستور زبانِ ناشناخته ی تصاویرش ، این فیلم به همان اندازه ساده لوحانه پنداشت میشود که نوشته های بودلر در 160 سال پیش توسط آنان که از درکشان عاجز بودند چنین قلمداد میشدند. \n\nما در خداحافظ زبان با مرثیه ای بر دردِ انسان بودن مواجهیم یا شکوایه ای بر انسانی نبودن انسان ها؟ هر چند مفهوم دوم به تنهایی سبب بسیاری از ناکامی های ماست اما معنای اول که همان رنجِ انسان بودن است بی شک مسبوق بر تبعات بعدی جهان آدمیان است ، گدار میخواهد پرده از این واقعیت بردارد که ماهیت وجودی آدمی در چشم اندازی به نام زمین با فساد ، تباهی و ویرانگری درآمیخته است \n\nآنجاست که نگاه بدویِ رُکسی (سگی که در بخش های مختلف فیلم نمایش داده میشود) به طبیعت میتواند آغاز دوباره ای بر مفهوم زیستن باشد (سگ‌ها گوش ميکنند ولي حتی يک کلمه حرف نميزنند ، آنها در پایان قصه سوالات بسیاری میپرسند: انسان چیست؟ شهر چیست؟ جنگ چیست/ از دیالوگ های فیلم) نگاهی خالی از تعصب و مصلحت اندیشی های آدمی که هربار او را به قعر برده و به ورطه ی اشتباه کشانده است ، آنچه گدار هم در اثناء فیلم به آن اشاره میکند : به نظرم شما باید از قعر آغاز کنید آغازی دوباره اما فارغ از عقل معاش ، فارغ از سیاست ، فارغ از منفعت طلبی ، فارغ از محدودیت ها و مرزها . \n\nدر لایه های سطحی تر فیلم گریزهایی به مفاهیم بنیادی اگزیستانسیالیسم را شاهدیم به بیانی دقیق تر آدمی و عدم پذیرش مسئولیت خویشتن هر کس فلاکت خود را معلول عواملی بیرونی می انگارد دولت ، خانواده ، اطرافیان و هر آنچه بوده و هست الا خود ، در نظر او همگان مقصرند مگر خودش ، تا آن هنگام که هر شخص عوامل بیرونی را سبب ناکامی خود میداند از درک بدوی زیستن ناتوان است (هيتلر چيزي را اختراع نکرد بلکه یک سنت قدیمی ما را به این بحران کشانده/ از دیالوگ های فیلم) اختراع صفر همان درک اهمیت بازگشت به بدویت است ، به قبل از مفاهیم ساخته ی ذهن و کلام بشری ، چون این آرمان ناممکن می نماید چاره ای جز باز آفریدن خویشتن نمی یابد ، میخواهد که خود را باز آفریند و تصحیح کند چنان که یک تابلوی نقاشی یا یک شعر را تصحیح میکنند ، میخواهد شعر خود باشد و این تراژدی اوست . آنچه آورده شد تنها بازخوانی بخش کوچکی از مفاهیم رمزگشایی شده ی خداحافظی با زبان بود که مجال بازتاب شان یافته شد ، تنها اندکی از بسیارها .\n\nبا مهر - گلستانی / مرداد 94\n\n
9/5 از 10 گدار با اینکه بیش از ۵۰ ساله داره فیلم میسازه٬ هنوز هم در خلق شاهکار تواناست...
تا حالا کمترین امتیازی که به یه فیلم داده بودم 4 بود که این با امتیاز 2 دادن رکوردو زد.فوق العاده بیخود و چرت و بی سرو ته.دوستان اگه میتونن به جای تفسیر کلیه فیلم بیان داستان سکانسای مختلف و بگن.مثلا او صحنه ها یی که نصف فیلم یه سگ و نشون میده که تو دشت و بیابون ول میچرخه یا کلی صحنه فقط لخت شدن یه مرد و زن و نشون میده با دیالوگای بی ربط. به هر حال به نظر من وقتتون رو تلف نکنید.
بهترین فیلم ۲۰۱۴ به انتخاب مجله اند ساوند...\n(کامنت من چرا پاک شد؟!)
یعنی آخرت سورئال, یه فرق بزرگی بین بی معنی بودن یک فیلم و نفهمیدن آن فیلم وجود داره. من این فیلمو نفهمیدم, تعجب هم نمیکنم اصن توانشو ندارم.... یه چیز سطحی فهمیدم که ممکنه سخت در اشتباه باشه, از اونجا که اسم فیلم خداحظی با زبان هست گدار خواسته این فیلمو با تصویران مبهم به ما نشان بده که معدود کسانی میتونه آن هارو بفهمه....\nدوستمون hbizhi خیلی زیبا نوشته بود اگر گدار را قبول نداری، بدان که کوبیسم و داداییسم و سورئال را زیر سوال برده ای این فیلم رو مخاطب های معمولی سینما که هیچ بعضی از مخاطب های حرفه ای سینما هم نمیتونن بفهمن چه برسه به من....\nمخاطب های معمولی این فیلمو نبینند چون ممکنه از سینما متنفر بشن (این یه تعریف از این فیلم بود)
اگر بخوام ده فیلم برتر سال رو انتخاب کنم. احتمالا به این شکل لیستم رو میبندم\n\n1-خواب زمستانی\n2-بوی هود\n3-تاکسی(جعفر پناهی)\n4-خباثت ذاتی\n5-لویاتان\n6-نوح\n7-زیرپوست\n8-بردمن\n9-هتل بزرگ بوداپست\n10-ایدا
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه