Pieta Poster

Pieta 2012

7.1 Rating
14K
72
نمره منتقدین

می سون مجبور می شود شیوه زندگی خشونت آمیز خود را وقتی زنی مرموز ادعا می کند مادر مفقود شده او است،تغییر دهد...

Kim Ki-duk
برنده 25 جایزه و نامزد 22 جایزه دیگر

سایر جزئیات

Not Rated

زیاد

زیاد

2012-09-04
پیتا
103 دقیقه
$1,000.00
$6,616,296.00

کالکشن های مرتبط

برترین فیلم های 2012 از دیدگاه ایرانیان #1
برترین فیلم های 2012 از دیدگاه ایرانیان #2
برترین فیلم های 2012 از دیدگاه ایرانیان #3
برترین فیلم های 2012 از دیدگاه ایرانیان مشاهده

دیدگاه کاربران

ارسال دیدگاه
mostafa.esp70's avatar mostafa.esp70
8 سال پیش

پی یتا به چه معناست؟ \n«پی‌یتا» به تندیس‌هایی می‌گویند که حضرت مریم را در کنارِ جنازه ی مسیح نشان می‌دهد. مریم جنازه ی مسیح را از رویِ صلیب پایین کشیده و او را با پهلویِ دریده روی زانوانش خوابانده است. در فرهنگِ مسیحی بیننده می‌بایست با دیدن این صحنه از احساسِ ترحم سرشار شود و به خداوند ایمان بیاورد، این مجسمه که از سنگِ مرمر ساخته شده، یکی از شاهکارهایِ میکل آنژ است که در کلیسایِ کاتولیگ قرار دارد، و تنها کار امضا شده توسط میکل آنژ.\nپی یتا را چگونه می توان تحلیل کرد؟ \n\n\nدر ادامه ی روایت جهانِ متکی به تصویر، کیم کی دوک تصاویرِ شاعرانه و تابلو گونه ای را خلق می کند که نشان از رویکرد و نگاه او، و تسلط اش در خلق قاب هایی شبیه به تابلویِ نقاشی و عکاسی دارد. سینماگری که به نوعی به خود – درمانی، در برابر دوربین می پردازد و استاد سخن گفتن به وسیله ی تصاویر است. جهانی که او خلق می کند، به شدت درگیرکننده، زیبا، سحرانگیز و در همان حال هولناک به نظر می‌رسد و تا حدی در عین بازتاباندن جهان‌بینی شرقی - در نوع نگاه به دنیا، طبیعت، ایمان، عشق و چرخه ی دایره وار و تکرار پذیر خشونت- نوعی نگاهِ شخصی فیلمساز را هم با خود به همراه دارد که اثر را با خطوط نامرئی- اما در عمق، و قابل ستایش و تحسین- به یکدیگر مرتبط می‌کند و نوید فیلمسازی را می‌دهد که یکی از بهترین‌های دهه ی اول قرن بیست و یکم است. اثری که در آن مواجهه با خشونت همزمان می شود با مواجهه با پرتگاههایِ انسانی و ناتوانی انسان در برقراری ارتباط و لمس دیگری و حذف و گسست میان روابطی که از طریق پول و ناتوانی از بازپرداخت آن میسر می شود. فیلم با توجه به جزئیات و ساختار تا حدی مینیاتوری اش، از تداخل و همنشینی فرم و محتوا حرف می زند و در حالی که جهانی تلخ و خشن و روابط سادومازوخیستی و ویرانگر را به تصویر می کشد از لطافتی شاعرانه نیز سخن می گوید، لطافتی که در چنین جهانی دوامی ندارد، و دوامش تا آنجا معنا می یابد که در جهت رسالتی به نام انتقام حرکت کند. در اینجا دیگر خبری از نماها و قاب هایِ فیلمساز از طبیعت و در جهت تلطیف فضایِ خشن و تیره ی حاکم بر جهانش دیده نمی شود. فیلم حس لطافت و در سطحی بالاتر، حس انزجار را در آدمی برمی انگیزد، حسی دوگانه و به شدت متضاد. \n\nفیلم اثری ست در ادامه ی خط سیر فیلمساز و پرداخت او به خشونت هایِ موجود در جهان، و در این راه از جهانی سرشار از خشونت و انتقام در فضایی با نورهایِی به نسبت تیره و تار، کوچه ها و انبارهایی تنگ و تاریک، پرده برمی دارد، رویکرد کیم کی دوک در آثارش نسبت به خشونت تا حد زیادی به آثار ناگیسا اوشیما، فیلمساز ژاپنی شباهت دارد (خشونتی که با شکلی جنسی و جنسیتی همراه و همپیوند است)، بی پروا و در حالی که از سویه هایِ سادومازوخیستی خشونت پرده برمی دارد، آنجا که کاراکتر هایِ اصلی اش با سکوتی که در برابر جهانی خشن از خود نشان می دهند، این فرصت را برای فیلمساز فراهم می آورند تا هر چه بیشتر بر غنایِ تصویری خود و همپیوندی اش با فرم و محتوا بیافزاید، خلق آثاری به شدت متکی بر تصویر و زبان اندام و نوع نگاه اغلب سرد کاراکترها، و ارتباطی که در چنین جهانی تنها از طریق مار ماهی میسر می شود و شکل می یابد. خشونتی که مرز ندارد و در مسیر خود می تواند هر کنشی را در خود حل، و بدل به واکنشی ویران کننده کند، آن هم در جهانی که پول جایگزین منطق گفتگو در میان آدم هاست و نه خط واصلی میان آن ها. و انتقامی که از میان همین خشونت ها و در اشکال گوناگون آن سر بر می آورد، متولد می شود و نمی توان برایش والدی را در نظر گرفت، و خشونتی که به نقش والد بودن نیز حمله و تجاوز می کند، در سکانسی که مرد به قصد منصرف کردن زن از ورود به زندگی اش در نقش یک مادر، سکانسی هولناک و نفس گیر را رقم می زند، نمایی از درد که فیلمساز به خوبی آن را با فضاسازی داخلی و تیره و تاریک و کلوز آپ هایش همراه و حس درونی و انزجار و انتقام حاکم بر فضا را منتقل می کند، حسی که در تضاد با عشق در سویِ دیگرش است، این سکانس که بی شباهت به تابلویِ «سرمنشا جهان هستی» اثر «گوستاو کوربه» نقاش فرانسوی نیست، آنجا که مرد قصد یکی شدن و اتحادی جنینی را دارد، اتحادی اُدیپالی، آن هم با حمله به مرکز ثقل و نیرویِ مولد حیات بشری، که با خود معنایی از اعتراض به وجود یافتن و تهی شدن ناحیه ی شکمی (تولد) نیز دارد، حمله به عامل و تداوم بخشنده ی حیات (کاری که فیلمساز در فیلم «جزیره» در شکلی ویران کننده تر و توسط کاراکتر زن آن فیلم و با قلاب هایِ ماهیگیری به نمایش در آورده بود)، اما با تمام درد و عذاب نهفته در این سکانس و چهره ی زن، او مقاومت می کند، مقاومتی که معنایش را در سکانس هایی انتهایی فیلم می یابد یعنی همان نیرویِ محرکه ی جهان فیلم و کاراکترهایش، انتقام و پرشی از خشم و انزجار و همزمان عشق و مهر مادری. گویی در اینجا انتقام، دالی ست که نیاز به مدلول ندارد. \n\nدر چنین جهانی نمی توان راهی برای گریز و عبور از خشونت یافت جز چکاندنِ عشق و آن هم به صورت یک ماشه بر شقیقه ی خود، حذف خود و انعکاس تصویر، و عمق دردی که به دیگری تحمیل می شود، آنجا که دیگری خود بر صندلی قربانی می نشیند، نظاره می کند و خود را در معرض انتقام می یابد، آنجا که او اینبار چیزی برای از دست رفتن دارد، یعنی فانتسم و اتحاد اُدیپالی اش، معنایی که به او داده می شود و پس از لمس طعم آن، سپس از او در بحرانی ترین شرایط و در بازخوردی همچون اعمال پیشین خود او، ستانده می شود. اینجاست که عجز و ناتوانی خود را به نمایشی سهمگین می گذارد، آنجا که زن در قامت مادری که فرزندش قربانی پول و همین کاراکتر حالا رام شده، ظاهر می شود و پسر (مردی که پیش از این پیام آور مرگ و خشونت و نقص عضو بود) در نقش یک قربانی که معنایِ این درد را همچون تندیسِ «پی یتا اثر میکل آنژ» حس می کند و بر دوش خود می بیند، آنجا که مادرش را در معرض لبه ی پیکان خشونت ورزی هایِ خود می یابد (خشونتی که فرزند حقیقی آن مادر را از میان برده است) و این همزمان می شود با چرخه ی انتقام جویانه ای که از پشت سر و توسط دیگری نیز سر برمی آورد. و این موضوع چرخه ی کارمایی و دایره وار خشونت را (یکی از المان هایِ بودایی و موتیف هایِ رایج در سینمایِ این فیلمساز) گوشزد می کند، خشونتی که مرز نمی شناسد و در شکلِ عشق، گمشده و سودایِ یکی شدن با محبوب و مادر، سخت انتقام می گیرد. تندیسی که یادآور مرگ و دردی ست همچون مصلوب شدنِ عیسی و آنچه که بر مادرش گذشت، گویی دردی ست که ریشه ای دیرینه دارد و حال سویه اش در شکلی این چنین معذب کننده رخ نموده است و پس از آشکار شدن شدت این درد دیگر جایی برای ماندن نمی ماند و انتحار و حذف در چنین نگاهی ست که جایگاه و ارزش خود را به تمامی شکل معنا می کند و نشان می دهد، آنجا که پسر خود را در شکلی سهمگین مجازات می کند و ردی ممتد از خون بر کف آسفالت بر جای می ماند، گویی خشونت پایانی ندارد.

REZA.O's avatar REZA.O
8 سال پیش

نمره 8 دادم به فیلم\nیک مقدار روند فیلم و کارگردانیش با کارای دیگه کی-دوک کیم متفاوت بود ولی به نظرم استخون دار تر - مفهومی تر - احساسی تر از بیشتر فیلماش بود

arminsheini88's avatar arminsheini88
8 سال پیش

شاهکار\n

kingmasoud73's avatar kingmasoud73
9 سال پیش

یکی از بهترین فیلمهایی که تو عمرم دیدم...این یک سال و خورده ای این فیلمو دارم هه ندیدم..الان انقدر پشیمونم که الان دیدمش...این فیلمو من خیلی خیلی بیشتر از مادر و پسر سوکوروف دوست داشتم...\nتقدیم به همه مادران منظومه ما که عشق را در هستی به بار نشان دهند اند...\nزنده باد کیم کی دوک...

karimi.sajad's avatar karimi.sajad
9 سال پیش

برنده شیر طلایی...

rmosalla's avatar rmosalla
9 سال پیش

مثل همه کارای کیم کای دوک عالی بود

REZADAVODI_NEZHAD's avatar REZADAVODI_NEZHAD
9 سال پیش

فیلم عالیه ..... متاسفانه بعضی از دوستان فقط احساسی در مورد یک فیلم نطق می کنند .......این یکی از شاخص ترین اثار استاد بود .........

aminmokhtari68's avatar aminmokhtari68
10 سال پیش

اشغال به تمام معنا ................. از کارگردانی که bad guy_3 iron _spring summer......رو ساخته و یکی از کارگردانهای مورد علاقه ی منه واقعا اثر ضعیفیه خورد تو ذوقم

pouyan_silver_2012's avatar pouyan_silver_2012
10 سال پیش

عالی...هیجان انگیز... دراماتیک ..احساسی...فیلم خوبی بود...7.5/10