زیاد
خیلی کم
یک فیلم گنگ و پر از ابهام \nشخصیت پردازی خوبی نداشت این فیلم قطعا\nفیلمنامه پر از خفره بود\nماهایی که نه منتقد حرفه ای سینما هستیم و نه ادعایی تو زمینه داریم این اثر اندرسون رو ضعیف دونستیم\nالبته بازم کارای استاد اندرسون ارزش دیدن داره و طبق معمول بازی فینیکس عالی بود
من فیلمو ندیدم ولی اول این مرده تو پوستر فیلمو دیدم فک کردم حمید فرخ نژاده خدایی خیلی شبیشه:)))
من خوشم نیومد.خسته کننده بود.\nامتیاز 6.تازه رعایت حال طرفدارهای فیلم رو کردم.وگرنه اندازه امتیاز 6 هم خوشم نیومد.
اندرسون توانسته به خوبی لحن سوررئال رو در فیلم بگنجاند و یکی از عناصری که به این موضوع کمک کرده است نحوه ی فیلمبرداری با دوربین ۳۵ میلی متری است اگه دقت کرده باشید خراش های روی تصویر هم حذف نشدند تا حس و حال فیلم واقعی تر به نظر برسد.\nسبک و سیاق فیلم با ماده مخدری که داک مصرف می کند همخوانی دارد و بیشتر از برداشت های آرام و زوم هایی که به کندی پیش می روند استفاده شده است.بازتاب تمام این خصوصیات رو میشه در بازی خوب خواکین فینیکس دید.\nفساد ذاتی یک فیلم مهبوت کننده است که در حین تماشا حس یک رویای نصف و نیمه رو به بیننده میدهد.
ترکیبی از در رویای بابل رمان بیتی برجسته ی براتیگان و عامه پسند چارلز بوکوفسکی... دیوانگی عیب ذاتی هوش را از سرم می پرونه...چه کرده اندرسون با این فیلم...نشر چشمه باید این فیلم را چاپ کنه!!! مدتی هست که هر وقت بی حالم,به دکی لری اسپورتلو و اون تلفن گنده اش تو تنهایی برهوتی اش فکر می کنم و ته دلم آروم میشم...آه دکی...آه دکی...
عجب فیلم دیوانه کننده ای.باید اهل بود تا عاشق این فیلم مالیخولیایی ِ توهم زای ِ اعتیاد آور شد.اهل صد سال تنهایی,اهل در راه ِ جک کرواک,اهل برفک ِ دن دلیلو,اهل ردیوهـــــد و تام یورک و رفقای خوبش,اهل صید قزل آلا در امریکا,اهل دالی دیدن و دیوانه شدن در دنیای ناشناخته ی کشف شده...به نظرم این فیلم و MASTER بهترین فیلم های پ.ت.اندرسون هستند...\n\nبه عقیده ی من اگه فیلم را دوبار ببینید اصلا هم بی داستان و تخم مرغ شکسته نیست که پر از پیچیدگی های واقعی و توهمی و روانی کننده ـست.فقط باید اهلی شد و سوار بر قطاری که اندرسون و پینچون و فینیکس می روننش سیاحت کرد و ته توی زندگی غمزده ی کوفتی را در آورد.\n\n10
عشق است همه هیپی ها مخصوصا دهه هفتاد آمریکا
zemne arze ehteram be tarafdarane film bayad begam ke ba vojude kargardan va bazigarane doost dashtani be nazaram filme bedoone dastan va khaste konandei baram boodbazam mazerat mikham va mamnoon ke nazarate mokhalef ro ham tahamol mikoniddar zemn man hamishe filmaro kamel va bedoone hata 10 saniye jelo zadan mibinam va nazar midam
فیلم های مورد علاقه paul thomas anderson\n\nنشویل(رابرت آلتمن)\nسگ ولگرد(آکیرا کوروساوا)\nآواز در زیر باران(اسنلی دانن)\nرفقای خوب(مارتین اسکورسیزی)\nبه نوازنده پیانو شلیک کن(فرانسوا تروفو)\nملوین و هاوارد(جاناتان دمی)\nمن کوبا هستم(میخایل کالاتزوف)\nروز بد در بلک راک(جان استرجس)\nبوی خوش موفقیت(الکساندر مکندریک)
بی سرو ته .2.5 از 100\n
من و دوتا از دوستام نشستیم این فیلمو ببینیم تا نصفه فیلم دیدیمش انقدر کسل کننده بود که کلا بیخیال ادامش شدیم اگه نصفه دیگش بهترین فیلم تاریخ باشه بازم حاضر نیستم بشینم بقیشو ببینم شیفت دلیت میکنمش
پل تامس اندرسون؛ مردي كه خسته است!\nخسته از اين دنيا... خسته از اين مردمي كه انسانيت را براي خواسته هاي نفساني خودشان فروخته اند... ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ يك ﺭﻓﯿﻖ و همدم ... خسته از پوچي روابط پيچيده انسان ها... خسته از انسان هايي كه ظاهر و باطن يكساني ندارند... خسته از اين انسان هاي تقلبي... خسته از اين زندگي وحشي كه همه به دنبال دريدن همديگر هستند... خسته از بودن!\nبا تماشاي آخرين فيلم اندرسون به اين نتيجه رسيدم: انسان واقعا دچار خباثت ذاتي است.
9.8/10
خباثت ذاتی فرق دارد...\n\n«خباثت ذاتی»، به عنوان هفتمین فیلم توماس اندرسون، در واقع ترکیبی است از تمام آثارش. او سبک شخصیت‌محوری «خون به پا خواهد شد»، «مرشد»، یا «عشق سرمستی» را با سبک چند روایتی و چند شخصیتی «ماگنولیا» و «شبهای عیاشی» ترکیب کرده و در نتیجه داستانی شخصیت محور را می‌بینیم که با خرده داستان‌های بسیاری در هم تنیده شده. اگر چه محور اصلی داستان، «لری» است، اما شخصیت‌های بسیار فیلم‌نامه‌های اندرسون، کماکان در فیلم موجودند. اگر قبلن صریح و رو حرفش را می‌زده، این بار در پشت پرده‌ی جزئیات بسیار، همان داستان سابق را بیان کرده. ماجرایی دردناک، که از دل فرهنگی کثیف بر‌می‌آید. با دست‌مایه‌هایی مثل مواد مخـدر، رابطه‌های جنــــسی، اهمیـت به خانواده، سیاست‌های پشـت پـرده و...\nاندرسون برای این‌کار دست به دامن شخصیت‌های بسیارش شده، سعی کرده در کمترین زمان (حتا در چند دقیقه) بهترین پرداخت‌ها را (حتا صرفن توسط شخصیت‌سازی تصویری در یک نما) انجام دهد، و از کاشت این کاراکتر بهترین استفاده را ببرد.\nکه در این میان، قطعن دو اثر بزرگ برادران کوئن، «جایی برای پیرمردها نیست» (در بخش درام این فیلم) و «لبووسکی بزرگ» (در بخش کمدی سیاه و موقعیتی این روایت) بی‌تاثیر نبوده‌اند.\nو در نهایت بازی بسیار زیبای خواکین فینیکس است که فیلم را از آنچه هست، پله‌ای بالاتر می‌برد!\n\nتنها عقب‌نشینی فیلم، عام نبودنش، بر خلاف دیگر فیلم‌های اندرسون است. اندرسونی که همیشه همین حرف‌ها را طوری می‌زده که مخاطب پای فیلم میخ‌کوب می‌شده، ساخته‌ی این بارش، مخاطب عام را در مواجهه‌ی اول پس می‌زند، و در زمره‌ی خاص‌پسند‌ها قرار می‌گیرد...\n\nفیلم‌های قبلی این کارگردان را بسیار بیشتر دوست داشتم...
فیلم خوبیه خواکین نقشش خوب بازی کرده ولی فک کنم باید چند بار ببینیش تا کاملا متوجه شی ولی واقعا شبیه یه فیلم دهه‌ی هفتادیه
این فیلم یکی از بهترین فیلم های سال 2014 و به جرات میتونم بگم جز برترین فیلمهای 5 سال اخیر سینما بود...\nالبته نظر شخصی بود...\nاز همه دوستان خواهشمندم بالخصوص اقا سعید گل و اقا فرشید گل و اقا ارمین گل و اقا کریمی گل و اقا مهرداد گل و اقای بیژنی و ....\n20-25 فیلم برتر خودشونو در محدوده ی زمانی سال 2000 تا سال 2015 بنویسن و البته به ترتیب باشه...\nبا تشکر از دوستان هنر شناس و ارجمند خودم...\nسپاس بنده منتظرم...
به جز چند صحنه کمدی و بازی خاص خواکین فیلم حرفی برای گفتن نداشت . فیلم نامه سردرگم با دیالوگ های طولانی و خسته کننده . در مجموع به نظر من خیلی ضعیف بود و از اوایل فیلم دوست داری فیلم زودتر تموم بشه . گفتنی های مفصل رو دوستان گفتن .
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه