زندگی اسکات بک طبق برنامه پیش نرفته است. او که در دبیرستانی که زمانی ستاره تیم بسکتبال بود، به عنوان سرایدار کار میکرد، با پدری بیمار، کامیونی شکسته و خاطرات رایان، دختری که مدتها پیش دوستش داشت، سر و کار دارد. فرصت به زودی زمانی به وجود می آید که رایان، اکنون مالک شوالیه های نقره ای ناکسویل، تصمیم می گیرد تا آزمون های باز برگزار کند. اسکات سعی می کند غیرممکن را نه تنها با ساختن تیم، بلکه با بازگرداندن زنی که دوستش دارد، انجام دهد...
ندارد
ندارد
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه