نیک کاراوی (توبی مگوایر) که در جزیره لانگ زندگی میکند، مجذوب گذشته مرموز و سبک زندگی اسراف کارانه همسایه خود جی گتسبی (دی کاپریو) میشود. او به سمت گتسبی کشیده میشود تا شاهدی بر تراژدی زندگی او باشد...
خیلی کم
خیلی کم
مگه میشه دی کپریو باشه .فیلم عالی نباشه
واقعا قشنگ بود اگر چه میتونست بهتر از این هم باشه..
من کتابشو نخوندم ولی نظر منتقدین خوندم می گن اقتباس خوبی نیست ......اما من از فیلم لذت بردم ......دی کاپریو مثل همیشه عالی بود
طراحی هنریش فوق العادس.ماهرانه و حرفه ای.باز لوهرمان از لئو خوب بازیی گرفته(البته ایشون خودشون استادن)دکوپازش در سطح یکه،از لحاظ فنی بی نظیره برای شاهکار شدن فقط یه کارگردان و نویسنده (اقتباسگر) قوی تر می خواست.
این فیلم خیلی خیلی قشنگه <3
فیلم قشنگیه
چه موسیقی، چه ایفای نقشی،واقعا زیبا بود اخر این فیلم و خیلی دوست داشتم
شماهاراضی اید
لئوناردو بازم یه شاهکار دیگه کرد - اینو حتما ببینید من عاشقش شدم
شاهکاره...فقط من مسحور بازیه دیکاپریو تو این فیلم شدم.خیلی زیباست فیلمش.
این فیلم فوقولاده زیباست واقعا همین الان دانلود کنید و لذت ببرید
این داستانش واقعیه؟
عجب فیلم باحالی بود فیلم برداریش حرف نداشت صحنه های فیلم خیلی جذاب بود تو کمتر فیلمی دیده بودم شاهکار بود واقعا
چقدر سبک متفاوت این فیلم عجیب به دل میشینه.منظورم اینه همه فیلم های عاشقانه تقریبا یه مدلند اما اونچه که این فیلم رو متفاوت کرده ساخت خییییلی متفاوته
ارزو دارم که یک بار دیگه این فیلم رو برای اولین بار ببینم
به نظر من این فیلم این فیلم فقط یک چیز داره و اون هم بازی خوب دیکاپریو ه که البته بازیهای بسیار بهتری رو هم ازش دیدیم توی فیلمهای مثل the revenant و wolf of wallstreet. بنابراین عملا چیز جدیدی برای عرضه نداره. به شخصه نفهمیدم چرا به آقای گتسبی صفت Great رو دادن. ما اینقدر داستانهای عاشقانهی خیلی بهتری رو دیدیم و شنیدیم که دیگه این داستان اصلا کشش و جذابیتی برامون نداره. در کل برای من، درام بسیار خستهکنندهای بود که کاملا کلیشهای و پوچ بود. دیدن این فیلم رو به هیچکس پیشنهاد نمیکنم.
این لئوناردو دیکاپریو رفیق منه...هرکی شمارش میخواد لایک کنه تا بدمش/
درام های قبل از تو سو تفاهم بود درام ترین فیلمی که دیدم،این فیلم میره به لیست فیلم های مورد علاقم پیشنهاد میکنم تا اخر فیلمو نبینید و از تصادف فیلمو قطع کنید 9.9/10
شاهکار! فوق العاده احساس برانگیز!10 از 10
با اینکه کتابش فوق العاده و شاهکارِ ولی فیلمش متوسط بود... بازی دیکاپریو عالی و طراحی صحنه باشکوه و آهنگ young and beautiful لانا دل ری فوق العاده بود\nکلا سرگرم کننده اس ولی نکته جالبش اینِ اگه کتابش رو نخونده باشید از بعضی قسمت های فیلم سر در نمیارید و گنگِ براتون و اگه کتاب رو خونده باشید لذت چندانی نمیبرید :دی
واقعا واقعا خیلی قشنگ بود.چند وقتی بود فیلمی به این قدرت ندیده بودم
in film baC ziba bood nomre be in film 8 vali bekhtre vojoove osture ostade bazigari Dcaprio 9 dadam
یادداشتی بر فیلم گتسبی بزرگ به کارگردانی باز لورمن\n\nقبل از هر چیز باید به رمان گتسبی بزرگ از اسکات فیتز جرالد اشاره کنم.این رمان اولین بار در سال 1925 منتشر شد.گر چه پس از انتشار محبوبیت و فروش چندانی به دست نیاورد اما پس از مرگ زود هنگام اسکات فیتزجرالد و پایان جنگ جهانی دوم کم کم طرفداران خودش را بدست آورد و به یکی از بزرگترین رمان های قرن بیستم تبدیل شد تا جایی که در سال 1998 توسط کتابخانه مدرن به عنوان دومین رمان بزرگ قرن انتخاب شد.\nنقد فیلم(خطر لو رفتن فیلم)\nدر طول تاریخ سینماگران زیادی دست به اقتباس از رمان های ادبی زده اند که به نظر من کار بسیار خطرناکی است.از قدیمی ترین این اقتباس ها که تا حدودی موفق بود فیلم بر باد رفته بود.قطعا یکی از موفق ترین افراد در اقتباس از رمان های ادبی استنلی کوبریک بود که بیشتر فیلم هایش هم اقتباس ادبی هستند.کوبریک با اینکه خیلی به کتاب ها وفادار نبود اما فیلم های بسیار خوب و ماندگاری ساخت از جمله فیلم 2001:اودیسه فضایی که بهترین فیلم کوبریک از یک نظر من است.اما بعضی از کارگردانان که مدیوم سینما را نمی دانستند و بلد نبودند که چطور عناصر یک اثر مکتوب را به سینما تبدیل کنند فیلم های بسیار بدی ساختند.یکی از مهم ترین آنها همین فیلم باز لورمن است که می توان ایرادات بسیاری از آن گرفت.\nایده ی اینکه نیک پیش فردی می رود و داستان را برایش تعریف می کند و بعدا آن را به تحریر در می آورد ضعف کارگردان در اقتباس از رمانی که به زبان اول شخص و نه سوم شخص یا دانای کل نوشته شده است را نشان می دهد.\nباز لورمن اصلا نمی تواند فیلم را از زاویه دید نیک که یک شخصیت از داستان است به درستی روایت کند.در فیلم هیچ چیز قابل ملموسی وجود ندارد.نه عشق ساخته می شود و نه خیانت.کارگردان از همان ابتدا بد شروع می کند.از همان ورود نیک به امارت تام بیوکنن کارگردان به رمان خیانت می کند.شخصیت تام که با دو جمله از راوی تعریف می شود.ریتم فیلم بسیار سریع و تند است و این باعث می شود که کارگردان نتواند تقریبا هیچ کدام از روابط بین کاراکتر ها را به تصویر بکشد. نه نشان می دهد که رابطه ی بین تام و دیزی سرد شده است و نه علاقه ی نیک و جوردن را که در کتاب وجود دارد به تصویر می کشد.بد ترین شخصیت پردازی قطعا متعلق به جی گتسبی است.نوع شخصیت پردازی گتسبی در رمان به این صورت است که ما در ابتدا هیچ چیز درباره او نمی دانم سپس در طول داستان شایعاتی درباره او می خوانیم و بعدش پیوسته در طول داستان به حقایق زندگی تراژدیک وی پی می بریم.لورمن هم سعی کرد همین کار را تکرار کند که شکست خورد به طوری که در آخر فیلم بیننده اصلا برای گتسبی ناراحت نمی شود.قسمتی که نیک به میهمانی می رود و شایعات را از دهن افرادی که به سرعت از کنار وی می گذرند می شنود بسیار مضحک است. کارگردان در آن بخشی که کودکی گتسبی را به سرعت نشان می دهد آسیب بزرگی به فیلم می زند.بهتر بود ما این قسمت را از زبان خود جی می شنیدیم و حتی راوی یعنی نیک هم آن را تعریف نمی کرد.\nدر رمان چند نماد وجود دارد.وست اگ که نماد طبقه تازه به دوران رسیده است،ایست اگ که نماد طبقه اشراف قدیمی است،چشم های دکتر اکلبرگ که نماد چشم های خدا که نظاره گر گناهان افرادی است که از دره خاکستری عبور می کنند،خود دره خاکستری که نماد افراد فقیری است که از نصیبشان از عصر جاز و رویای امریکایی ها فقط بدبختی و خاکستر است،چراغ سبز اسکله و غیره.کارگردان که اصلا کاری به وست اگ ایست اگ ندارد.لورمن سعی می کند چشمان دکتر اکلبرگ را به عنوان چشمان خدا نشان دهد اما این قدر بد این کار را می کند که بیننده با خود میگوید «فهمیدم که منظورت از چشم ها چیست،نمی خواهد سی بار آن ها را نشان دهی»چراغ سبز اسکله هم همینطور.این قدر آن را در اسکله می بینیم که از آن خسته می شویم.\nفیلم در به نمایش گذاشتن عصر جاز نا موفق است.عصر جاز به دوره ای پس از جنگ جهانی اول گفته می شود که با رکود بزرگ پایان یافت. در این دوره موسیقی و رقص در آمریکا محبوبیت فراوانی یافت و همینطور به تعداد میلیونر های امریکایی روز به روز اضافه می شد.فیلم بسیار پر زرق و برق است و همین ویژگی به نقطه ضعف آن تبدیل می شود.مهمانی های گتسبی خیلی بد است.مشکل اصلی فیلم اما همین ریتم تند است.کارگردان با استفاده از بازیگران مشهور و لباس های پرزرق و برق و موسیقی متن سعی می کند نقاط ضعف فیلم را پنهان کند که نه تنها نمی تواند بلکه مشکلی به مشکلات فیلم می افزاید.بازی بازیگر ها به جز دیکاپریو (که به نظرم کلیشه ای بازی کرد) بد است.مگوایر هم از همه بدتر بازی می کند.شخصیتش کلا اضافه حس می شود.راوی خیلی بدی هم هست\nیکی از بدترین قسمت های فیلم پایانش است که سعی می کند شاعرانه و تراژدیک باشد اما نیست.با موسیقی و اسلوموشن فرو رفتن و غرق شدن فیلم تراژدیک ساخته نمی شود.در پایان رمان و خاکسپاری گتسبی افراد خیلی کمی شرکت می کنند از جمله پدر وی اما خاکسپاری گتسبی در فیلم با گریه کردن و نشان دادن سوگواری نیک جایگزین شده است.فیلم نشان نمی دهد که نیک به شهر خود برمیگردد.فیلم به تماشاگر وقت نمی دهد تا پایان غم انگیز فیلم را درک کند.یکی از بدترین فیلم هایی است که در آخر آن شخصیت اصلی می میرد.اگر کارگردانی را یک فرد با تجربه به دست می گرفت قطعا با فیلم بهتری طرف بودیم.همانطور که گفتم عشق در فیلم در نمی آید.عشق با نشان دادن صحنه های غیر اخلاقی در نمی آید.کارگردان یکم فیلم عاشقانه خوب می دید و یاد می گرفت که چطور فیلم عاشقانه بسازد.چطور با میزانسن درست جمله های کتاب را به مضمون سینمایی تبدیل کند.لورمن باید فیلم در حال و هوای عاشقی یعنی شاهکار وونگ کار وای را می دید که بدون صحنه های غیر اخلاقی عشق می سازد.در آخر هم بگم که بیشتر نارضایتی من از فیلم به تصویر نکشیدن نادرست و بد این جمله بود که دیزی و تام لیاقت این همه توجه و احترام و ادب از جانب گتسبی را نداشتند.\n1/10
یکی از بهترین فیلم هایی که تو عمرم دیدم حس عجیبی تو این فیلم یکی از ژانرهای این فیلم معمایی بودنشه که این فیلمو فوق العاده میکنه بازیگراش عالیه هستن یه فیلمه همچی تموم رودست نداره.
فیلم زیبا و غمناکی بود . دخترا بی وفا هستند \n\n8 از 10
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه