بسیار عالی. ولی اون چیزی که خودم خیلی دوست داشتم بهش پرداخته بشه تو این فیلم گدشته زندگی مارک لیپین بود. مطمینا حرف های زیادی واسه گفتن داشت. همیشه همچین فجایعی عواقب بد تا کردن جامعه با یک بعضی از اشخاص حتی قشرتحصیلکرده و مرفه هستش.
از بین کارای ویلنوو اونایی که کمتر سر و صدا کردن (پلی تکنیک و دشمن) رو ترجیح میدم\nبر اساس سلیقه شخصی :\n1. دشمن\n2. پلی تکنیک\n3. سوختگان و سیکاریو\n4. زندانیان
موزیک تریلرش رو بیشتر از خود فیلم دوست داشتم . (اگه کسی میتونه مال کی هستش بنویسه ممنون میشم )...\nاما فیلمفیلم شروع خوبی داره و اوج خیلی خوبی داره ولیوسط های فیلم این اوج یهو افت میکنهحتی اخر فیلم واقعا بد تموم شدمیتونست خیلی بهترتموم کنه...یه نمونه میگم تا دوستان خوب دستگیرشون بشه مثلامارک تفنگ رو رو پیشونی خود گذاشته میتونست خیره به دختری بشه که از ترس روی زمین شده بشهو میتونست با نگاهشحتی اخرین تنفر رو به جنس مونث و فمنیست ها القا کنه . و بعد خودشو بکشه \n\nالبته در کل نظر کارگردان بوده که این مدلی تموم بشه .
عالی.فقط ریتم کندیداشت.\nامتیازش مناسبه
filmi motefavet...doos dashtani...pishnahad hm mishe
فضای خوبی داشت ازهمون اول قاتل رفت سراغ دخترا دیگه لفتش نداد مث فیل گاس ون سنت!
بک درام تلخ و فوق العاده تاثیرگذار به همراه تدوین دیوانه کننده .
فیلم زیبایی بود و البته تلخ. میتونست بهتر باشه 7
مهنم ترین عنصر فیلم عدم توجه عده ی زیادی از افراد داخل فیلم به رویداد های اطرافشونه تا اینکه سراغ خودشون بیاد .
زبان فرانسه فیلم بخاطر اینه که زبان رسمی مونترال کانادا فرانسوی است .\n\nمتن اول نامه واقعی است .\nترس او ناشی از عدم علاقه به کشتن نیست ، بلکه ناشی از احتمال بروز خطاست\n\nدر بیستمین سالگرد این اتفاق این فیلم ساخته شده .\n\nساختن هویت اونقدر برای مردم یک کشور مهمه که کانادا با این که تاریخ خاصی نداره اما با ساخت چنین فیلم هایی تاریخ خودش رو حتی از یک قتل فجیع دارای هویت میکنه . . .
این فیلم خاص و عجیب و غریب و سیاه و سفید را ببینید لطفا.حالا وقتش هست.حالا که وسط زمستون 94 هستیم و حسابی به حال و هوای زمستونی کانادا ی فیلم نزدیکیم.\n\nاز هرچه که بگذریم نکته ای تو فیلم توجهم را جلب کرد که همیشه براش شاخک هام بالا میان. زندگی دانشجویی ِ بچه های فیلم.تو خونه خالی و خلوت زندگی کردن و ظرف شستن و درس خوندن...همینطور وجود یک دوچرخه در خونه مارک که اشاره ای داره به دوچرخه سواری دانشجو ها چون اکثرا سعی می کنن یک دوچرخه بخرن و باهاش رفت و آمد(حتی به دانشگاه برخلاف ایران)داشته باشن تا هزینه هاشون بالا نره.\n\nنکته دیگه این همین دیالوگ های عادی و روزمره راجع به تموم نکردن فلان فصل برای امتحان و فراموش کردن نکته های مهم درس...\nگویا همه جا دنیا مثل همیم.این حالمون را خوب می کنه.حتی اگه تو دانشگاه هیچ بهمون خوش نگذره و برای یک انتخاب واحد باید هزار جور دور بشقاب مسئول آموزش بادمجون بچشینیم میشه خوشحال باشیم که فاجعه ی پلیتکنیک برامون رخ نداده(هنوز)!!!\nیک دیالوگ جالب در ابتدای فیلم: تو اون را می خوای پس به دستش میاری...\nچه قدر این جمله حالم را خوب می کنه.تو می خوای اون کار را انجام بدی پس تلاش می کنی و عقبش را می گیری و بهش می رسی....واااه
دیدگاه بنده در مورد فیلم { Polytechnique 2009 } ( پُلی تکنیک ) اثر دُنی ویلنو :\n================================\n\n« انتقام خونین از فاجعه ای بنام زندگی ... » \n\nپُلی تکنیک ،برداشتی کوتاه از یک فاجعه است، با نگاهی جالب به وقایع که مصالح زیادی در اختیار مخاطبانش میگذارد تا از لابلای فِریم ها همچنان که فیلم در زمان به پیش و پس می رودبرداشت کنند ...\nفیلم بر اساس ماجرای واقعی کشتاری در دانشکده ی مونترال ساخته شده، گرچه کند و کاوی ساده انگارانه در زمینه جدایی جنسی است ولی فیلمی است تیز بینانه که به ندرت رئال تر و سورئال تر به نظر می رسد. فیلم هر وقت با ضد قهرمانش مواجه میشود به اوج قدرت دست میابد ...\nبازیگر نقش قاتل،حضور گیرایی دارد. شخصیت او ضرباهنگ و بافت فیلم را شکل می دهد. فیلمنامه نویس فیلم برای حفظ حریم خصوصی قربانیان حادثه، شخصیت های فیلم نامه اش را با تلفیق خصوصیات شخصیت های واقعی ساخته است، اما این شخصیت ها بیشتر نمونه ای و الگوهایی از افراط های انسانی به نظر می رسند.\n\nو در آخر امتیاز بنده به این فیلم : \n7 از 10
دعوت به یک چالش! چالش تفکر!\n\nداستان قرص و محکم، کارگردانی به جا، فیلم‌نامه‌ی به جا تر!، حرفی عمیق، فیلم‌بردای قدرتمند، موسیقی دل‌نشین، و تدوینی که بهتر است «مونتاژ» بنامیمش...\nاگر بخواهیم از پرده‌ی تکنیک قوی، و فرم درست بگذریم و از پس میزانسن‌های زیبا به مفهومی بزرگ برسیم، این فیلم، انتخاب بسیار خوبی است.\nدنیس ویلنوو به زیبایی توانسته حرف خود را بزند و مخاطب را پس از درگیری با داستان، سراغ درگیری با تعصب بفرستد! توانسته بذر موضوع را در ذهن مخاطب بکارد تا پس از فیلم، وقتی حیرت تماشاچی از دیدن نماهای عجیب و خون‌بار درگیری کاسته شد، از عامل اصلی فاجعه حیرت زده شود...\n\nروایت ساختار شکنانه‌ی فیلم بیش از اندازه زیباست!
یه فیلم متفاوت ،فیلمی که یاد ادم میمونه \nاز دست ندین\n
عجب موسیقی داشت\nعالی بود هم فیلم هم موسیقی
Polytechnique از دسته فیلم های سینمای خاص قرار می گیرد.فیلم هایی که به خاطر قاب بندی های غیر متداول گاها حالت مستند وار دارند و بیش از همه چیز مخاطب را به تامل در باب اثر دعوت می کنند..عموما تجربه ی شخصی من گواه این است که بعد از دیدن فیلم دست از تماشا کردن فیلم های جدی برای چند روز بر می دارم تا بیشتر و بیشتر بتوانم به فیلمی که دیدم فکر کنم و به نتیجه برسم.می توانم از فیلم بسیار مهم پذیرایی سادهاز سینمای خودمان به کارگردانی مانی حقیقی که اتفاقا مثل ویله نوی کانادایی در کانادا زندگی,تحصیل و کار کرده نام ببرم.\n\nمدت فیلم با احتساب تیتراژ ابتدایی و پایانی کمتر از 70 دقیقه است اما شدت تاثیر گذاری و کوبندگی آن کاسته نمی شود.همانطور که در خلاصه داستان آمده,دانشجو به دلایلی,که به خاطر وفادار ماندن ویله نو به داستان واقعی سعی نمی کند شخصیت پردازی اضافه ای روی مارک انجام بدهد از جنس مؤنت و مکتب فمینیسم به استیصال و بعد از آن جنون حاد رسیده و شروع می کند به کشتار دانشجویان دختر دانشگاه تا مانع موفقیت شون در آینده شود.\n\nبازی ها بسیار باور پذیر هستند.»نکته ای که من را در اکثر فیلم های جنایی آزار می دهد و باعث عدم علاقه ام به فیلم های این دست میشود این است که آدم کش یا هیتمن داستان نشانی از ترس و اضطراب و تشویق چه قبل از انجام کارش چه حین کار ندارد و باور پذیر نیست.اما مارک ِ فیلم ویله نو اینطور نیست.با اینکه از فاجعه ای که آفریده می شود فهمید چه قدر برای کارش مصمم هست و تا کجا پیش رفته,اما باز هم می ترسد,باز هم لرزش دست هایش را می بینیم,باز هم وسوسه ی منصرف شدن از خلق فاجعه ای هولناک را در اتومبیلش می بینیم.این قسمت از کار را می توانم به تشویش های جسی پینکمن در سریال مهم Breaking Bad تشبیه کنم.«موسیقی بی نظیری برای این فیلم در نظر گرفته شده که حتی از موسیقی فیلم Babel هم ظریف تر است به گوش بنده.(منظورم به برتری یکی از این دو نیست)تدوین بی نظیر این فیلم به نحوی فیلم را ارتقا داده که میشود نحوه ی پیش رفتن فیلم را برای یک نفر توضیح داد تا معنای تحت الفظی مونتاز را برایش وصف کرد.\n\n||||| اسپــــویل|||||\nاز پوستر فیلم می شود فهمید این اثر,در عین مستند بودن, اثری است که خشونت,جنایت و زن ستیزی را می کوبد.\nبه زیبایی و در لفافه هم می کوبد و شعار نمی دهد.\nدیالوگی که والری با چهره ی ساده اما بی نهایت جذابش می گوید که اگر فرزندم پسر باشد به او دوست داشتن را یاد می دهم و اگر دختر,به او می گویم که دنیا برای اوستبه شدت تکان دهنده است.همینطور تست بارداری اش که نشان داد یک زن اگر بخواهد نه زن بودنش و نه مادر بودنش-برخلاف حرف های یکی از مسولان دانشگاه-مانع او نخواهند بود و ای کاش هم که اینطور نشود.\n\nیکی از نکاتی که در مکتب فمینیسم برایم همیشه مطرح بوده این است که چرا زن هایی که ادعای فمینیسم دارند و خود را فمینیست می دانند سعی در نمایاندن بدن خود به عنوان یک ابزار دارند.اصلا اگر زن ها به قول شما مدعیان,با مرد ها برابرند - که به نظر من هم نباید در جوامع نسبت به شان تبعیض قایل شد - پس این خودنمایی و تبلیغ برای چه است.و نکته ای که بالاخره به آن برخوردم هنرنمایی دوباره ی ویله نو است که اینجا حتی به قیمت کوتاه شدن کارش هیچ سعی در به تصویر کشیدن برهنگی و استفاده ابزاری از بازیگرانش و نشان دادن صحنه جنسی بین دانشجویان که می تواند در دید اولیه بسیار بستر مهیایی هم باشد نداشت تا نشان دهد فمینیسم یعنی چه.که چه طور می شود یک مکتب مهم و قابل تاویل را با سانتی مانتالیسم تمیز داد.\n\nفصل اول فیلم در زمستان و ماه دسامبر اتفاق می افتد و فصل دوم آن در فصلی که دیگر خبری از سرما و برف نیست.می تواند بهار و تابستان باشد اما والری به عنوان یک نشانه,نام ماه سپتامبر(آخرین ماه تابستان) را حین مکالمه با مادرش به زبان می آورد.در کنار مونتاز بی نقص که از ارکان اصلی فیلم است,این نشانه گذاری هم از نکات حایز اهمیت این اثر است.در فصل اول والری سختی های جسمی و روحی بسیاری را را تحمل کرد.درس خواندن و تلاش کردن برای آینده و بی مهری از سوی مسول دانشگاه تا فاجعه ی مهم فیلم و کشته شدن استفنی-دوست صمیمی و همخانه و مایه ی دلگرمی او-در آغوشش و فیزیوتراپی طولانی مدت و و فصل دوم استخدام در شرکت هوایی و به تحقق پیوستن آرزویش تا تشکیل خانواده و باردار شدن و رشد و تکامل اش به خاطر پشت سر گذاشتن تجره های گزنده؛ همه و همه قسمت هایی هستند که به شکلی موجز بدون سر هم بندی تنها بخشی از فیلم شایسته ی Polytechnique را تشکیل دادند تا ثابت کند ساخت شاهکاری همچون Enemy که چکیده ی کاملی از مباحث مورد بحث فروید و به طور کلی روانشناسی است,تصادفی نبوده.\n\n\nPolytechnique\nزبان:فرانسوی\nنمره:4 از 5
خیلی عالی بود. واقعا لذت بردم. مرسی
این فیلم و ضدمسیح فون تریه (که اتفاقا در یک سال هم اکران شدند) مثل همیشه با کج فهمی و سطحی نگری عامه مردم و منتقدین مواجه شدند و هردو انگ ضدزن بودن در درونمایه رو خوردند!!! که البته این ساده انگارانه ترین برداشتی که میشه از اینگونه آثار داشت.\nهر مخاطب حرفه ای که این فیلم را تماشا کند ناخودآگاه به یاد شاهکار فیل اثر ون سنت بزرگ می افتد و البته خود ویلنوو هم این اقتباس در روایت را از ون سنت تایید کرده و همونطور که میدانید ون سنت هم در روایت وام دار تانگوی شیطان استاد بلا تار است.
بله همینطوره.فیلم هاش رو همون پارسال برای اینکه سینماش رو بررسی کنم دانلود کردم.\nکماکان همونincendies رو بهترین کارش میدونم هرچند دشمن چیز دیگریست ولی زندانیان رو هرگز درک نکردم و با اینکه ازش لذت بردم اما به نظرم ضعیف ترین فیلم ویلنوو در کارنامه پربارشه.
منسجم.کوبنده.متفاوت.تکان دهنده. نمونه بارز خارج از قاب یی که اصرار میکند و مهمتر از آن برجای میماند\nاز بهترین های موج نو کانادا.
عجب حادثه وحشتناکی بوده! ببینیم چی شد چون واقعیه باید دید.
بسیار خوش ساخت و اتفاقا مدت زمان کمش خیلی بهش کمک کرده...
اقا من یه نمره 1 بهش دادم از 8.1 اومد به 7.7\n
فیلم کسل کننده و قابل پیش بینی. نمرش برازندش نیست.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه