یک دلال مواد مخدر پس از خواندن «کتاب مرگ تبتی» به مرگ و تناسخ علاقه مند می شود. او در درگیری با پلیس گلوله می خورد و با مرگ ناگهانی روحش در شهر به پرواز در می آید و سرنوشت دوستان و دشمنانش را نظاره می کند...
شدید
شدید
3d in filmo mishe bezarin ?
نوئه مریضه
ديدن اين فيلم منو روانى ميكنه گاسپر نوه چيكار ميكنه آيا واقعا مواد مصرف ميكنه يا يه بار مرده در غير اين صورت خلق همچين اثر غيرممكن اما اگر اينها باشه پس براى اثر love چطور اونو چجور خلق كرده يا i stand alone يا Irreversible اميدوارم عمر جاويدان كنه و فقط فيلم بسازه اما در مورد فيلم ايا كسى هست كه بتونه نقد كنه دكوپاژ هاى عجيب كات هاى غيرممكن جورى كه انگار سراسر فيلم كاتى نيست فيلم بردارى بى نظير كه درهمه اثار او هست اين اثر بدون شك يه شاهكاره يه شاهكار تكرار نشدنى ايا همه اينها توهم بعد مصرف dmt هست با ريشه اى از توضيحات دوستش در ضمير ناخودآگاه يا واقعا مرگ اون رو به نيروى تيديل كرد كه اينده گذشته و حال رو مرور كنه و بعد حتى شرايط تناسخ خود رو خودش انتخاب كنه چرا گاسپر نوه اينقدر بى نظيره تمام ترس هاى كرگردان هاى ديگر و ميسازه هيچ چيز رو جلوش پرده نمى زاره و باعث فرو رفتن آدم تو عمق شاهكارش ميشه اين فيلم فقط سينما نيست اثرى علمى براى بيش از ٢٠٠ مكتب هست حتما ببينيد بالاى ٧ بار به شخصه ٧ بار ديده شده ١٠ از ١٠
بدون مصرف دراگ اصلا نشینید این فیلم.رو ببینید
in film fogholadas bird view tooye film aalie dastan aalie hame chiz aalie long live gaspar noe
یکی از بهترین فیلمای تاریخ بشریت
خوشحالم که این شاهکار دوباره رو سایت قرار گرفت.. کسی که این فیلم رو برای صحنه های برهنگی هرزه انگاری میدونه واقعا باید بره چشماشو بشوره!
بعضی از چیزا برا بعضی از آدما فراتر از اون چیزی هستن که نشون میدن! این بستگی به دریچه دید اون شخص داره..\nاین چیز میتونه یک اثر هنری باشه ، یک منظره باشه ، یک اتفاق و یا هرچی ...\nنمیدونم چه واژه ای رو براش انتخاب کنم ولی مناسبترین چیزی که به ذهن من میرسه اینه که اون چیز خاص یه حسه. حسی که خوب میفهمیم ولی شاید نتونیم خوب بیان کنیم.\nچند شب پیش دوباره فیلم Enter The Void رو از گاسپار نوئه دیدم. این فیلم مثل یک حس منحصر به فرده! نمیشه فیلم رو تا پایان دید و به دیوانه بودن این کارگردان شک نکرد. شاهکاری زجرآور که به پوست و روح و تن آدم نفوذ میکنه. امکان نداره این فیلم رو قبل خواب ببینید و شب تو خواب راحت باشید!\nنمایشی که دنیا رو از یه دید دیگه به ما نشون میده. دنیای ما رو از بالا نشون میده میگه اینه این زندگی که تو داری. دنیایی که میتونی هرجور بخوای ببینیش! یه ورقه سفید که با مداد میتونی هر نقشی که خودت بخوای ترسیمش کنی. ما کاغذ و قلم داریم ولی پاک کنی به ما داده نمیشه تا ذات برگشت ناپذیر اون رو پاک کنیم.. ولی تا جایی که قلم داریم میتونیم ادامه بدیم.../
گاسپر رفت تو لیست بهترین کارگردان ها ... \n\nیه فیلم زیبا که چه عرض کنم .. شاهکار ... \n\nالبته میتونست بجای 3 ساعت تو 90 دقیقه تموم کنه و مطلب رو برسونه ... \n\nصحنه های جن.سی و کشیدن مواد یکم فیلم رو تیره کرده ... ولی یادمون نره زندگی تیره تر از این حرفاس ... \n\n8.5/10 ... اگه خلاصه تر بود حتی 9.5 هم کمش بود
راست هست که داستان این فیلم از گفته های یک شخصی که لحظاتی رو بعد از مرگ رو دیده و زنده شده دوباره گفته شده و ایده فیلم ازین میاد یا همش تخیل نویسنده هست ؟
معنای فیلم ورود به پوچی میباشد یا به عبارتی ورود به کلوپه ووید که حرفه ی کارگردان رو به نمایش میزاره چرا که اسمه فیلم دارای دو معنی است و اینکه واقعا کدام معنی لایقه این فیلم است یکی از شبهاته عظیم بیننده های این فیلم است.\nاولین تصویری که در شروع فیلم میبینیم ورود میباشد که یعنی ابتدای داستانه ما یا فیلمه ما از اینجا شروع میشه و اسکار به آسمان نگاه میکنه که هواپیمایی در حاله حرکت است و اسکار صدای خواهرش میزنه و میگه :\nدوست دارم ببينم توکيو از اون بالا چه شکليه؟\nخواهرش جواب میده نمیدونم.یعنی دودله که اینکار رو دوس داره یا نه.\nوقتی برادرش دلیل رو میپرسه ،لیندا میگه میترسه.\nاسکار میگه از چی؟\nخواهرش میگه از مردن.\nاولین چیزی که بیننده به ذهنش خطور میکنه اینه که علته ترسه لیندا اینه که میترسه توی هواپیما باشه و هواپیما سقوط کنه و بمیره و به درونه پوچی گرفتار بشه.\nاسکار در خوابش در یکی از حالت های وجودش یا در یکی از دنیا های موازی اش در سنه کوچکی با مادرش در حال صحبت کردن است با این نکته که مادرش حامله است و لیندا را در شکمه خود دارد ،دلیله حامله بودن مادرش هم این است که لحظاتی قبل از اینکه کارگردان صحبته اسکار و مادرش را نشان دهد،\n\n\n\n\n\n\nتمرکزه فیلم بر روی مکیدنه شیرِ مادر و جنین در رحم بود.صحبتِ اسکار و مادرش چنین میباشد :\nاسکار :\nمامان، وقتي بميری چه اتفاقي ميوفته؟\nمادرش :\nمن هميشه پيشت خواهم بود\nهميشه مراقبت خواهم بود\nاز آسمون مراقبت خواهم بود\nمادرش بهش قول میده که اگر بمیره از آسمان (بالا) مراقبش خواهد بود پس نتیجه این میشود که کسانی به بالا(آسمان) میروند مرده اند و در آسمان از دیگران مراقبت خواهند کرد و چنین حرفه مادر بر لیندایی که در رحمش است تاثیر خود را بر روی ناخود آگاهِ دخترش میگذارد و باعث میشود که لیندا دوست نداشته باشد زمین را از بالا تماشا کند چون بالا بودن برابر است با مردن .\nلیندا خودش هم متوجهِ چنین چیزی نشد و فکر میکرد که دلیله ترسش سقوطِ هواپیما و مردنش است.\nجالبه خودش هم اولش گفت نمیدونم!\nیعنی خودشم گیج شده بود و نمیدونست واقعا چرا میترسه از بالا زمین رو نگاه کنه!\nبعدش بخاطره سرد بودنِ هوا میرن داخل خونه و اسکار کتابی در موردِ تناسخ به خواهرش میده و میگه الکس بهش این کتاب رو داده بوده.\nلیندا ،برادرش و الکس رو عملی خطاب میکنه در حالی که برادرش زیر بار نمیره و در مورد خودش میگه من یه عملی نیستم!\nلیندا موقع رفتن میگه میبینمت و اسکار هم چنین جوابی رو به او میده.\nاسکار در رو قفل میکنه و هی با خودش میگه چرا به من گفت من یه عملی هستم و این که من یه عملی نیستم.\nاینجای فیلم دقیقا جنبه ی خواب رو داره و بار ها شده در خواب خیلی اتفاق های تعجب برانگیز رخ میده که دلیلش رو نمیدونیم ولی در امتدادِ اون اتفاق واقع میشویم!خوب مد نظر داشته باشید این فیلم جنبه های مختلف دارد که یکی از آنها خواب است و جنبه های دیگری توهم،واقعی،حقیقی در این فیلم وجود دارد که در ادامه به همه جنبه ها خواهیم پرداخت.\nپس از قفل کردنِ در اسکار لامپ رو خاموش میکنه و در حالی که کلمه ورود جلوی چشمش است دی ام تی میخواهد بکشد.\nلحظاتی قبل از کشیدن در پشت فیلم صدای آمبولانس میاد که نشونه بدیومی است و اینکه به خودش میگه من بیهوش نمیشم چون قبلا ازش مصرف کردم.\nدقت کنید در هنگامِ روشن کردنِ فندک ،صدای استارت ماشین خواهد آمد یعنی وارد شدن.\nپس از کشیدن،یک سری اشکال پیچیده را درک خواهد کرد و سپس روحش از بدنش جدا میشود و اشکالی جدیدتری را تجربه میکند که یکدفعه تلفنش زنگ میخورد و فردی بنام ویکتور به اسکار میگوید در کلوپ ووید منتظرش است که برایش مواد ببرد!\nدقت کنید که اسکار با کشیدنه این مواد بیهوش شد در حالی که قبلش گفت بیهوش نمیشم چون میدونم قبلا استفاده کردم!\nدر حالی که دی ام تی پس از مصرف قطعا انسان رو بیهوش میکنه.پس چیزی که قبلا مصرف کرده بوده چیزی غیر از دی ام تی بوده که خاصیته بی هوش کنندکی نداشته و در ادامه خواهیم گفت که چه مصرف کرده بوده!\nویکتور شب قبلش فهمیده بود که اسکار با مادرش رابطه جنسی داشته و کینه از او به دل میگیره ولی اسکار هنوز متوجه ی این کینه نشده بود.\nاسکار درخواست ویکتور رو قبول میکنه و چهره ی اسکار کاملا عادیست و در آیه که چهره اش را دیدیم اصلا معلوم نبود که دی ام تی مصرف کرده است.وقتی داشت خودش را در آینه نگاه میکرد که با صدای ترس ،استرسِ گیر افتادن تمام وجودش را گرفت و ترسی که پلیس باشد!\nدر راباز کرد دوستش الکس بود که به خانه او آمد.\nپس از گفت و گو در آخر الکس بطری آب رو برمیداره و حرکت میکنند .\nالکس به اسکار میگه وقتی بمیری کله زندگیت رو میبینی و از جسمت جدا بشی و تمام اتفاقات اطرافت روببینی.\nهمه چیز رو میتونی بشنوی.\nبعدش نور هایی به رنگ های مختلف خواهی دید،این نور ها تو رو به حالت های دیگرت میبرن.در آخر میگه چون ادم ها دوس دارن این دنیا رو ترک نکنن سفر بدی رو در پیش دارن که سفر بد با تبدیل شدن ترس ها به واقعیت شروع خواهد شد.جالبه تا اسم ترس رو میاره ،اسکار هم ترس رو حس میکنه!چه جالب.\nمانند خواب ،دقیقا حسی که داریم خیلی قوی تر از وقتیه که بیداریم.الکس میگه بعدش ادم ها رو میبینی که در حال عشق بازی هستن و نوری ازشون خارج میشه و تو به سمت هرکدام از این نور ها که خواستی نزدیک میشوی و وارد رحم میشوی و روحت در یک جسم دیگر تجلی پیدا میکنه و داستان تمام میشود،اگر دقت کرده باشید تا این جای کار همه حرف های الکس به حقیقت میپیوندند گویی که او هرچه بگوید ذهنِ اسکار آن را تداعی میکند و در ادامه الکس میگه نمیتونه برای دیدنه خواهره اسکار صبر کنه و اینکه خیلی خواهرش جواب است.اول اینکه این کلمه جذاب بودنِ لیندا در ذهنِ ناخود آگاه اسکار ثبت میشه و باعث میشه در آخر فیلم وارد رحم خواهر خود بشود البته کارگردان با زیرکیه تمام ،یک دلیل دیگر هم به ما نشان میدهد که چرا اسکار وارد رحم خواهره خود شد همینجور که در حال حرف زدن هستند از کنار یک ماشین متحرک که بالایش یک بلند گو است رد میشوند،جالب است که صدای این بلند گو با اینکه هر چه بیشتر از اسکار دور میشود ولی صدایش قدرت بالای خود را حفظ میکند!\nچنین چیزی ما را یادِ خواب می اندازد.\nالکس ،اسکار رو بخاطر سکس با مادرِ ویکتور سرزنش میکنه و بهش میگه حد اقل بجاش با یه ژاپنی سکس میکرد!\nاین فکر یک ثانیه از ذهن اسکار گذشت و کافی بود تا اینکه در یکی از دنیا های موازی اش در خوابی ببیند که در حال سکس با یک دختر ژاپنی میباشد و چنین چیزی رو فقط بیننده متوجه خواهد شد نه اسکار،چرا که متوجهه ذهنِ ناخودآگاه ما نسبت به خود بسیار بسیار کم است.\nبعدش به اسکار در مورد دانورا توضیح میده و میگه چیزیه که در صورت مصرف همه اتفاق های اطرافت میتونه توهم باشه و دو هفته بعد متوجه چنین چیزی بشی!\nاز آنجایی که همه حرف های قبلیه الکس برای اسکار در ادامه فیلم رخ میدهد پس گفته ی الکس در مورد داتورا هم باید برای اسکار رخ داده باشد.\nدر ضمن نهایته صحبته الکس در مورده توهمه داتورا است که دوربین همزمان کلوپ ووید رو نشون میده و این میشه نقطه اتصال داتورا و پوچی ای که اسکار به آن گرفتار شده است.\nپس وارد فاز جدید فیلم به نام توهم میشویم ،دقت کنید که جنبه های مختلف فیلم رو قاطی نکنید چون از هم مجزا هستند.\nدر اواخره صحبت های پنجره ی بالای کلوپ رو نگاه کنید و خواهید دید که کارگردان سایه ی ویکتور رو نشون میده که داره بیرون رو دید میزنه و منتظره که اسکار بیاد و به شخصی یا اشخاصی یا پلیس ها خبر بده!\nچون ویکتور بخاطر کینه اش برای اسکار طله گذاشته بود.\nخلاصه در نهایتِ صحبت های الکس ،این جمله رو میگه :\nوقتی خواستم ببوسمش،یهو ناپدید شد.\nاون اصلا وجود نداشت!\n\nدقیقا بعد از این دیالگ میرسن به کلوپ و کارگردان روی صفحه کلمه \nThe Void\nرو نشون میده. پس این کلوپ و هر چی که توشه و اتفاق میوفته و دنیایی که اسکار الان توشه طبق حرف های الکس، توهمی بیش نیست!\nاسکار میره داخل کلوپ و موقع اینکه پلیس میاد براش،میره درون دست شویی و در رو قفل میکنه و شروع میکنه به ریختنه مواد به درونه دست شویی و سپس میخاد با ضربه پنجره رو باز کنه که نمیتونه!\nبعدش به پلیس ها میگه من اسلحه دارم و فلان بهمان که یهو یکی به اسکار شلیک میکنه و بیننده فکر میکنه که دلیله تیر خوردنه اسکار این بوده که اسکار بقیه رو با داشتنه اسلحه تهدید کرده در حالی که کارگردان در حالته دیگه ای از وجود اسکار به ما نشون میده که حتی اگه اسکار نگه تفنگ داره هم بازم بهش شلیک میشه پس کسی که بهش شلیک کرده بوده حد اقل پلیسِ با انصافی نبوده چون در هر صورت به اسکار شلیک میکرد.\nوقتی اسکار داخل دست شویی هست و اوضاع بهم ریخته است،کسی که به اسکار توی اون هیرو ویری شلیک میکند ممکن است سه نفر باشد :\n1-ویکتور یک آدمه عادی یا یک پلیس را اجیر کرده باشد که در اون موقعیت به اسکار شلیک کند.\n2-خوده ویکتور به اسکار شلیک کرده باشد.\nسپس اسکار میمیره و روحش چیز هایی رو تجربه میکنه و میبیند.\nوقتی لیندا با ماریو در حال سکس است ،الکس برای لیندا خبر مرگ اسکار را میگذارد و چند ثانیه بعدش دقیقا در ثانیه\n00:38:35\nسایه ی اسکار را خواهیم دید!\nپس اینجا اسکار محدود به جسم میشود در نتیجه روحش از بدنش جدا نشده ،چون روح سایه ندارد!\nدر نتیجه این سایه یا در خوابه اسکار دیده شده یا در توهماتش.\nدر ادامه فیلم خواهیم دید که اسکار و لیندا در سم کوچکی با هم پیمان خونی میبندند که تا همیشه با هم باشن و لیندا به اسکار میگه اگه مردی چی؟\nاینجا شاهکاره کارگردان رو خواهیم دید.\nاسکار جواب میده :\nپیشت برمیگردم.\n\nاین یکی از دلایله دیگه ای بود که اسکار در انتهای فیلم وارد رحم لیندا میشه تا پیشه اون برگرده هرچند خودش متوجه چنین چیزی شاید نشه ولی ما که بیننده ایم متوجه شده ایم.\nوقتی الکس اسکار رو پیشه برونو میبره خواهیم دید یه نفر کناره برونو بیهوشه!\nکارگردان میخواد بگه چه معلوم که خ.ده اسکار هم الان مثل اون بیهوش نباشه و هر چیزی که میبینه چیزی جز وهم و خواب نیست.\nاگر رونده فیلم رو ادامه بدیک اسکار در وسط های فیلم برای اولین بار برونو به اسکار دی ام تی میده و اسکار با کشیدنش هیچ چیزیخاص و متفاوتی رو حس نمیکنه !\nیعنی چیزی که برونو به اسکار داده بوده دی ام تی نبوده و داتورا بوده است.\nو در اخر فیلم اسکار به صورته نوزادی وارده نوری خواهد شد!\nو کارگردان بعد از این نور رو نشون نمیده و به فیلم پایان میده و تحلیل رو به عهده ما میزاره.\nطبق چیز هایی که گفته شد ،در آخر فیلم با ورود به نور و پایان داستان ،اسکار خوابش یا توهماتش پایان خواهد یافت و متوجه زندگیه واقعی و حقیقیه خود خواهد شد.\nنکات قابل توجه در فیلم :\n1-اسکار وقتی میخواد در ابتدای فیلم دی ام تی بکشه پیشه خودش میگه برونو چرا اینو بهش داده! و میگه لابد میخواد براش ساک بزنه.\nفرده بیهوشی که در کناره برونو دیدیم دلش برای مادرش تنگ شده بود و برونو پسره رو با مواد به عالمی که پسره میخواست یعنی عالمی که مادره پسره توش بوده برد و حتما در ازای چنین کاری میخواد براش ساک بزنه !\nدر نتیجه اگر خود را جای برونو بگذاریم و به قضیه نگاه کنیم این میشود که اسکار دلش برای خواهرش تنگ شده و هزینه سفره خواهرش رو نمیتونه جور کنه که با موادی که برونو به اسکار داد،او در توهماته خود یک عملی شد(جالبه خودش هم نمیدونست چرا خواهرش داره بهش میگه عملی!یا اینکه نمیدونست که برونو چرا به او دی ام تی داده(در نظر داشته باشید که برونو شبه قبلش به اسکار موادی رو الکی به اسمه دی ام تی به اسکار داد و اسکار اون مواد رو مصرف کرد ولی بیهوش نشد واسه همین اوله فیلم فکر میکرد که نباید بیهوش شود در حالی که بیهوش شد!پس شبه قبلش داتورا زده بوده.) در حالی که اگر ما جای برونو باشیم اسکار را بیهوش در کنار خود مانند اون پسری که دلش برای مادرش تنگ شده بود خواهیم یافت و اینکه برونو موقعیت رو برای اسکار به وسیله با مواد جوری فراهم کرد که اسکار در توهماتِ خود بتواند خواهره خود را ملاقات کند و در عوض اسکار برای برونو کاری انجام دهد!\nشاید آن کار ساک زدن برای برونو باشد ...!\n2-اسکار در توهماتش هی دوس دارد خواهرش خود را به او بچسباند و گوشه او را بخورد و لیس بزند و اینکه با هم عشق بازی کنند!\nکار به جایی میکشد که ذهن ناخود آگاهِ اسکار،لیندا رو وادار به این میکنه که بخواد لب های اسکار رو بخواد بوس کنه ولی ذهن خود آگاهه اسکار مانعِ چنین بوسه ای میشود و اسکار بر خجالتش درونه خواب نمیتواند مقاومت کند.\nوقتی ماریو در حال سکس با لیندا بود،وجودِ اسکار برای لحظاتی وارد جسمه ماریو میشه و حواس های ماریو رو به طور دقیق حس میکنه و لذت میبره از سکس با خواهرش!!!\nلیندا پس از حامله شدن از ماریو، در یکی از سکانسِ فیلم میبینیم که با قرص خود کشیِ ناموفق داشته است و همین امر موجب میشود که او بچه اش را از دست بدهد.علته خودکشیه لیندا (مردنه)برادرش بود!!!\nچه جالب.\nاسکار باعث کشته شدنه بچه ی ماریو شد.\nچنین چیزی مارو یادِ ابتدای فیلم می اندازد که اسکار به الکس میگه که اگه لیندا از ماریو حامله بشه اون بچه رو خواهد کشت و چنین هم شد و علته مرگه اون جنین شد.\n\n\n\n\nدر ضمن معنای فیلم هم بدون هیچ ایهامی این میشود :\nورود به پوچی.\n
فوق العاده خسته کننده بود
هنگام مشاهده فیلم سه بار خوابم برد :)\nواقه عن شاهکاره\nهیچ قرص خوابی همچین قدرتی نداره\n:))))
چه فیلم فوق العاده ای...تنها ایرادش اینه که باید به جای 2 ساعت و نیم , دو روز و نیم طول می کشید تا از این هم دیوانه تر بشیم...\n\nگسپر نوئه واقعا یک نابغه ـست یا دیوانه ی تمام عیار؟ اون از Irreversible 2002 و این هم از ورود به پوچی\nهمه چیز این فیلم فوق العاده بود.سحر و جادوی تمام و کمال.فارق از اینکه چه قدر به تبلور روح در جسمی دیگر اعتقاد داشته باشیم به خاطر فرم خارق العاده و فیلم برداری و رنگ آمیزی فیلم وارد دنیایی دیگه می شیم.دنیای هپروتی که نوئه ی روانی ما را بهش دعوت کرده.\nصحنه های رنگارنگ و حرکات عجیب و غریب دوربین به خصوص دم کاباره و روی پشت بوم یادآور بازگشت ناپذیر ِ نوئه و بردمن ِ ایناریتو بود برای من(مثلا جایی که نورتون و استون بالای ساختمون حرف می زنن در مقابل صحبت اسکار و لیندا)\nجالبه که نام هتل داخل این فیلم نام فیلم هست که نوئه 6 سال بعد می سازه و سر و صدا می کنه...!\n\nاسپویل...\n\nمدت طولانی فیلم به نظر من برای همذات پنداری بیننده با روح و روان فیلم هست.در اوایل فیلم صحبت های الکس راجع به اون کتاب مردگان بوداییسم کمک زیادی به بیننده برای ورود به دنیای شگفت انگیز فیلم میشه و به نوعی بهش نخ اصلی را میده... و... در آخر...سفر اودیسه وار اسکار و تبلور روح او در قالب فرزند خواهرش تا پای قولش مونده باشه و لیندا را ترک نکنه...
تا نعشه نباشین این فیلمو درک نمیکنین//از من بشنو اززززز من\nخیییییییلی خوبه و می چسبونش :)))))
مزخرف و ديگر هيچ.
درباره این فیلم چیزی برای گفتن نیست\nخزعبلات ننویسید
حیف وقت. واقعا حیف. هیچ نکته خوبی تو این فیلم وجود نداشت. آشغال ترین فیلمی که تا حالا دیدم. پورن ژاپنی بی کیفیت ارزشش از این فیلم بیشتره :| 1 هم زیادیه واسش :|
موضوعی متفاوت و فیلمبرداری عالی
سینما چیزی نیست جز رویا، رویایی که هرکدام از ما لحظه ای کوتاه پیش از خفتن و لحظه ای کوتاه پس از بیدار شدن، مشاهده اش می کنیم...\nاین فیلم نمونه بارز این گفته فلینی است. سینمایی که انسان را به یک مدت طولانی، هفته ها و شاید هم ماه ها! به خلسه می برد. سینمایی که ذهنیت و ناخودآگاه انسان را مسخ و دگرگون می کند. سینمایی که تخیل انسان را به حد دیوانه کننده ای تقویت میکند. به طوری که میتوانید چشمانتان را ببندید و بر فراز شهر تان به پرواز درآیید. یا اینکه چشمانتان را ببندید و به گذشته سفر کنید. پدر یا مادرتان را که خیلی قبل تر، از دنیا رفته اند از نزدیک ببینید و حس کنید. و یا اینکه ... \nسینمایی که بعد از مدت کوتاه، از ذهنتان خارج نشود. بلکه برای همیشه آن لحظات سینمایی را در ذهنتان هک کند!\nسینما چیزی نیست جز یک رویا... سینمای واقعی سینمایی ست که از واقعیت فاصله بگیرد و به سمت رویا و تخیل حرکت کند...
به اینکه تناسخ روح که داستان اصلی فیلم هست وجود دارد یا نه اما از 2 ساعت و 40 دقیقه فیلم یک ساعتش آب بود که کارگردان به فیلم بسته بود. من کنترل دستم بود و مدام با سرعت رد می کردم.\nصحنه های تکراری و طولانی پرواز روح در شهر واقعا زیاد و وقت گیر بود. به نظرم اونجوری که دوستان گفتند شاهکاره نیست. یک فیلم معمولی که برای دیدنش باید حوصله زیادی داشته باشی.
بعد از فیلم جاده مالهاند ساخته دیوید لینچ این فیلم تاثیر گذارترین فیلمی بود که تا حالا دیدم. این دوتا فیلم مثل مواد هستن برام /m
فوق العاده عالیه این... فقط همین. خیلی وقت پیش دیدم این فیلمو امروز که یه فیلم دیگه دیدم از گاسپار(Irreversible) یاد این فیلم افتادم باز و گفتم بیام و نمره 9 بدم بهش و پیشنهادش کنم که ببینید. خیلی متفاوته
چند وقته درگیر اینم که کجاش شاهکار بود ؟! هیچ چیز جالب یا چیزی با مفهومی خاص تو فیلم وجود نداشت!\nیا مثلاً خیلی دوست دارم بدونم اون دوست عزیزی که دیوید لینچ رو با گاسپار نوئه در یه سطح میدونه چی توی گاسپار دیده؟ \nکجای این فیلم شبیه به شاهکار های دیوید لینچ بود ؟؟؟\nامتیاز من به فیلم: \n10 / 6.5
شاهکاره واقعا میری تو خلسه واقعا بعد دیوید لینچ فقط گاسپار نوئه\n
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه