داستان مردی بنام «اوکسبال»، پدر مجرد دو کودک، که به خاطر درگیر شدن در دنیای خلافکاران زیرزمینی بارسلونا، زندگی اش دچار هرج و مرج شده است و از طرفی قصد قطع رابطه با همسر روان پریشش که از او طلاق گرفته، را دارد و ...
زیاد
زیاد
زیبایی که زیبایی نداشت...\nفوق العاده بود
شاهکاره شاهکار..\n توصیفش سخته..
یک شاهکار غم انگیز فیلمی با تمی قوی،محتوای سنگین و پیامی از نظر عاطفی نابود کننده.\nاین فیلم به نظرم یک تصویرسازی واقعی از تاثیر مکانیسم های پیچیده اجتماعی بر انسان ها دارد.\nتمام شخصیت های این فیلم خاکستری اند بعضی اوقات آنها ناگریزند بعضی اصول درونی انسانی خود را فراموش کنند.اوکسبال در این فیلم در تنگنا قرار می گیرد که آیا انسان باشد یا با دیگران رفتار انسانی داشته باشد.
ایناریتو فوق العادست
صحنه تکون دهنده کشته شدن کارگرهای چینی تو انبار و تلاش خاویر باردم برای نجات یکی شون که اونو سوار ماشین می کنه، یادآور صحنه ای از فیلم عشق سگی از ایناریتو ئه که همه ی سگ های اون پیرمرد دوره گرد کشته شدن و اون تلاش می کنه یکی شونو نجات بده. و شاید نشون دهنده یه جور سیر و تحول قابل درک و....
فيلمي زيبا ، زيباتر از عنوانش beautiful \n\n\n\n\n\n\n\n.
باردم فوق العاده ظاهر شد تو این فیلم ...
خاویر باردم دومی نداره...\nفوق العاده بود
: زندگی از بچه هات محافظت میکنه\nاوکسبال: زندگی پول اجاره خونه شون رو هم میده؟
فیلم بسیار عالی با بازی فوق العاده ی خاویر باردم..
این فیلم عالیه ,اما inarritu یعنی amures
به احترام این فیلم . به احترام پدر\nمن می ایستم
سلام \nزیبا (2010) \nزیبایی که زیبا نیست . یک زندگی تلخ و دردآور برای کسانی که تلخی آنرا به دوش می کشند . \nافرادی که خواسته یا ناخواسته ، در ای قواعد غرقابل تغییر افتاده اند و مجالی برای یک لحظه تجربه ی لبخند ، \nخوشی یا احساس خوشبختی و زیبایی زندگی ندارند . حتی برای ساعتی ...\nشخصیت هایی که خود قبل از آنکه اسیر دیگری باشند یا اسیر زمانه ، اسیر خوداند . \nآری ، بیشتر خود این شخصیت ها ، اجازه ی رهایی را به خود نمی دهند . خودی که نمی خواهند تغییر دهند . \nهجرتی تک بعدی ( تنها رفتن و ترک وطن به هرقیمتی ، دیگر مهم نیست بعدش چه می شود ) را به جان می خرند همه هرگز حاضر به تغییر زاویه ی دید خود یا تغییر نظر خود نمی شوند . \nجایی که اکیوم بازداشت شده قبل از دیپورت شدن به همسرش می گوید چرا می خوای برگردی سنگال ؟ \nاونجا هیچ کاری نیست ... یعنی او ذهنی مالآمال از سرگردانی و بی کس و یار بودن در وطنش دارد و در اسپانیا نه !!! \nحسی که تنها از شرایط اجتماعی وخیم و وضعیت اقتصادی نامتوازن در فضای کشورش حادث می شود . \nجایی که ما می بینیم در اسپانیا هم شغل و درآمد به اندازه ی کافی برای بومیان و اسپانیایی ها اصیل وجود ندارد و اوکسبال ، مامور پلیس یا مهندس ساختمان همه و همه به طرق مختلف با از کار زدن و تقلب و هزار کلک دیگر سعی در به دست آوردن درآمد بیشتری هستند . حتی شده به قیمت فروش قبر پدر ... \nدیگر چه انتظار و توقعی باید برای اتباع ( غیر قانونی ) مهاجری که با رویای زندگی زیباتری از آنچه داشته اند به کشوری دیگر آمده اند داشت !!! رویای زنگی زیبا با درآمد و رفاه ... \nنمایی در فیلم از تصویری روی دیوار خیابانی گرفته شده که خود به تنهایی کار ده ها فیلم و مستند را انجام می دهد . \nهیولایی عظیم سبز رنگ ( نماد پول و نظام سرمایه داری و شکستن انسانیت ) که بادندان هایی تیز برای خوردن کارگری بی خانمان ( نماینده جامعه ) و از بین بردنش حمله می کند . تیشه به ریشه زدن و نابود کردن ... \nاوکسبال ( خاویر باردم ) ، مردی متاهل در آستانه ی میانسالگی ، با خانواده ای از هم گسیخته که خرج زندگی اش را از کارکردن با قاچاقچیان کارگران غیرقانونی و سروسامان دادن زندگی مهاجرین و رتق و فتق کردن امور زندگی آنها بدست می آورد ، با زنی دیوانه وار و سیگاری به همرا رفتارهایی ناهنجار که هنوز خود را به عنوان همسر و مادر نمی داند و هنوز فکر می کند در نقش دوران مجردی خود قرار دارد ، طرف است . ( زنی که تنها دماغش کافیست تا شما را دیوانه کند ) . برادری ( تیتو ) که کاملا بی قید و بند است و از راه دستیاری اوکسبال امرار معاش می کند ، برادری است \nبی نظیر !!! بی اعتنا به نعش پدر و مادر ، بی اعتنا به برادر ، به همراه زن برادرش به اوکسبال خیانت می کند . \nچیزی از خانواده نمی داند و تنها در فکر زودتر فروختن قبر پدر و مادر و سوزاندن جسدش است تا خاکستر آنرا در گلدان چال کند و پولش را به جیب بزند . نه تصویر ذهنی از پدرش دارد ، نه حتی حاضر است برای لحظه ای جسدش را ببیند . \n( پدری که هیچکدام از فرزندانش نه تیتو و نه اوکسبال توجهی و درکی نسبت به هدف پدرشان از مبارزه با ژنرال فرانکو و مبارزه برای آزادی ندارند و در نظام سرمایه داری کثیفی فرو رفته اند ، پدری که به خاطر اعتقادات سیاسی اش و ترس از مرگ به دست مزدوران ژنرال فرانکو به مکزیک گریخته اما در راه می میرد . سفری کوتاه که بی بازگشت شد . \nو صد البته آن انگشتر ، انگشتری که بازهم ثابت می کند ارزش هرچیزی حتی زندگی را افراد به آن می دهند \nنه اجسام به افراد ... ) \nدر چنین وضعیت خانوادگی ، چگونه باید انتظار داشت که فرزندان اوکسبال به عنوان نسلی تربیت پذیر ، زیستن صحیح و یا رفتارهایی درست در آینده ی زندگیشان داشته باشند ؟ شاید متئو هرشب از ترس بزرگ شدن و قرار گرفتن در چنین جامعه ی وحشی ، خود را خیس می کند . بزرگی بدون هیچ فهمیدن از هیچ چیز ...\nآلخاندرو گونزالو ایناریتو ، کارگردانی که قبل از این هم با تنیدن داستان های ملل و اقوام مختلف در فیلم هایش \nو با استفاده از روایت تکه تکه و ساختار نامتعارف فنی ، ما را با موقعیت های سخت و سختی هریک از شخصیت هایش آشنا کرده بود ( مثل 21 گرم و بابل ) اینبار هم با وضعیتی تقریبا مشابه طرفمان می کند . داستان در اسپانیا میگذرد با شخصیت هایی از اسپانیا ، چین و سنگال ... \nاوکسبال ، شخصیتی که خود به اندازه ی کافی درد دارد ، با چالشی جدید روبه رو می شود . \nبیماری ، سرطان پروستات او را فرا گرفته و به مثانه و کبدش هم لطمه زده . به زحمت اگر چند ماه دیگر زنده بماند . \n( پاسخ اوکسبال در جواب سوال دکتر که چرا تا حالا نیومدی بسیار جالب است . قبلا اینقدر دردش زیاد نبود !!! شای باورپذیر برا برخی نباشد اما او آنقدر درد دارد که رنج جسمانی اش را آزارش نمی دهد مگر اینکه اود کند ) \nاز طرفی اوکسبال می تواند با افراد تازه درگذشته ارتباط کوتاهی برقرار کند . شاید ابتدا فکر کنیم که این حقه ای برای گرفتن پول از افراد ساده لوح است اما زمانیکه او ارواح کارگران چینی غیرمجاز را چسبیده به سقف پشت سرش می بیند یا جائیکه روح خودش را در انتهای فیلم ترسیده و لرزه برتن افتاده ، به سقف چسبیده می بیند ، مخاطب این قدرتش را باور می کند و شاید با اوکسبال افتاده در بیماری ، عذاب وجدان و ترس از آینده فرزندانش ، همدردی می کند . \nدر فیلم شاهد شخصیت هایی هستیم که خود همگی مصداق این ضرب المثل از اینجا رانده و از آنجا مانده اند . \nافرادی که به امید کار ، درآمد و یا وضعیت اجتماعی بهتر ، ترک وطن کرده اند و از آسیا و آفریقا به اروپا پناه برده اند ، \nو حال وضعیت آنها بدتر شده که بهتر نشده ... در غربتی بی هیچ امید و حتی همزبانی به انجام کارهای پست و فرومایه و دست فروشی و رایت غیرقانونی فیلم ، بسنده کرده اند . \nافرادی که ما را شریک سختی خود می کنند و ما تا انتها شاهد سختی آنها هستیم ، نه گشایشی در وضع آنهاست و نه در انتها به خوشی می رسند . بلکه وضع آنها بدتر میشود و بدتر . \nتلخ ترین اتفاق فیلم اما ، بلایی است که بر سر کارگران غیرقانونی چینی که شب ها را در زیرزمین کارگاه می خوابند ، می آید . اوکسبال برای بهتر شدن وضع انها اقدام به خرید بخاری می کند که شب ها در آنجا سرما اذیت کننده نباشد ، اما با خرید بخاری های ارزانتر و بی کیفیت ، باعث مرگ آنها می شود . \nآری ، بعضی اوقات تصمیم های ساده ی ما ، سرنوشت پیچیده ای را رقم خواهد زد . \nتصمیم هایی گاه پیش پا افتاده ، گاه نتایجی بسیار تلخ و ناگوار و البته جبران ناپذیری دارند . \nچیزی که تعجب برانگیز است ، رفتارهای بی تدبیرانه ی اوکسبال در قبال این اتفاق هاست . \nناراحتی بسیار و نهایتا رفتن به بار و خوشگذرانی ، استعمال مواد و مشروب صرفا برای فراموشی !!! \nیا زمانیکه پلیس برای دستگیری اتباع غیرقانونی دست فروش ، در خیابانها میریزد و اوکسبال بی دلیل خود را قاطی ماجرا می کند و یا رفتار تعجب برانگیز او در قبال کنش های دیوانه وار زنش یا واکنش های نانهجار پسرش ! اینکه اوکسبال مرگ خود را می بیند ، مریضی اش را می داند اما برای راحت شدن وجدانش یا آرامش روحش کاری نمی کند. واقعا تعجب برانگیز است . در پایان باید بازی فوق العاده باردم را تحسین کرد . او حس همدردی مخاطب را به خوبی برمی انگیزد و باید گفت باردم تنها زیبایی فبلم زیباست ... \nرازآلود ترین اتفاق اما چیزی است که بیشترین توجهه را به خود جلب می کند . دیدار و گفتگوی اوکسبال و پدرش ، \nدر سرمای یک روزبرفی ، بالای سر یک جغد مرده ... \nگفتگویی کوتاه و جالب با یک سوال . سوالی که همه ی ما روزی می پرسیم ...... \nاونجا چیه ... تلنگری به ما و کارهایمان !
دردناک و تاثیرگذار و همدلی برانگیز...این کلمات هیچکدام جایی در نقد فیلم ندارند،ولی به طرز حیرت انگیزی به جز با این صفات نمی توان بیوتیفول را توضیح داد.ایناریتو باز هم ما را شگفت زده کرده و در دوساعت و خرده ای ما را میخکوب و هیپنوتیزم می کند.بیوتیفول فیلم نیست.جادو است...
خیلی غمگین بود
فیلم تاثیر گذار و زیبا با بازی زیبای باردم...
یک فیلم که برای مخاطبین عام هست و اکثر مردم داستان رو درک میکنند\nباز هم فیلم مملو از استعاره های ایناریتویی هست وبازی واقعا شگفت آور و حرفه ای خاویرباردم باعث جذابیت دو چندان آن شده\nبقول معروف ((به هر دستی بدی از اون دست پس میگیری)) موضوع فیلمنامه سر این جمله هست ولی پرداخت ایناریتو\nجز به جز ((به هر دستی بدی از اون دست پس میگیری)) رو برات روشن میکنه\n8از10
بهترین فیلم زندگانیم بنابه دلایل شخصی.
از نظر من گونزالس در کنار تارکووسکی کبیر برترین کارگردان تاریخ هست. در هیچ کدام از فیلم های اون شخصیت بد و شخصیت خوب وجود نداره. بلکه همه ما خاکستری هستیم. اگر کسی کاری میکنه که از دیدگاه ما بد هست اگر از دریچه چشم او به آن فعل نگاه کنیم آن عمل توجیه پذیر خواهد بود. و این واقعیت زندگی است.\n\nبیوتیفول در اوج غم انگیز بودن زیبایی خاصی رو به تصویر میکشه و شاهکاری به یاد ماندنی خلق میکنه. ۹/۱۰
لطفا Full HD\n
بازی خاویر شاهکاره
به نظر من ضعیفترین فیلم ایناریتو هستش اما ضعیفترین فیلمش هم قاعدتا فیلم خوبیه
کارگردان خیلی قشنگ لحظات پیش از مرگ رو روایت کرد واون آرامشی گه uxbal با برگشتن ige پیدا کرد \nمعلوم میشه که معنویات ادیان مختلف چقدر به هم نزدیکن . خاوبر هم که نماد یه مرد تمام عیاره که تو این دوره زمونه فوق العاده کمه.
عالی عالی... تمام فیلم های اینریتو رو ببینید
ایناریتو این نقش اوکسبال رو صرفا برای باردم نوشته بود.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه