این مستند دلبستگی شدید بین نویسنده انگلیسی کریستوفر ایشروود و نقاش پرتره آمریکایی دان باچاردی را به تصویر می کشد.
<h3>تست کارکرد کد اچ تی ام ال</h3>\n
Cries And Whispers : فریاد ها و نجوا ها\nاثر اینگمار برگمان\n\nفریاد ها و نجوا ها که اولین اثر رنگی برگمان محسوب میشود، مطمئنا باید دارای پیچیدگی ها و رمز های بیشتری نسبت به فیلم های سیاه و سفید قبلی وی داشته باشد.\nبرگمان در فریاد ها و نجوا ها به چگونگی روابط اجتماعی انسان ها اشاره می کند. در فیلم به قدری ظرافت در طراحی صحنه، نورپردازی، فیلمبرداری و از همه مهم تر شخصیت پردازی ها دیده میشود که نظیر آن در تاریخ سینما دیده نمیشود!\nبرگمان در این اثر، نیز مانند آثار قبلی اش، برای شخصیت پردازی، از کلوز آپ های بسیار سنگین استفاده میکند که من فکر میکنم که این ویژگی فیلم های برگمان توسط مخاطبین خاص سینمای برگمان به خوبی حس می شود. در همان صحنه های ابتدایی فیلم که خدمتکار یا آنا در حالت دعا کردن در مقابل تصویر خشک و بی جان دخترش است، که نشان میدهد حال و هوای محزون مرگ دخترک از بین رفته است، برگمان با چند کلوز آپ کوتاه و بسیار سنگین از عکس دختر خدمتکار و خود خدمتکار، این حس را به مخاطب، به صورت کاملا استادانه تزریق میکند. همانطور که فیلسوف و فیلمشناس بزرگ، ژیل دلوز میگوید:(بهترین کلید برای انتقال حس از درون دوربین به بیرون، نزد مخاطب، چهره است.) برگمان با تمرکز کردن دوربین بر روی گوشت، پوست، استخوان، چشم ها، بینی، دهان، ابروها و... به راحتی می تواند حس ها و فضا های لازمه را بر مخاطب ارسال کند.\nنکته بعدی که بسیار مهم است، تناقض و تناسب در طراحی و رنگ های موجود در میزانسن است. من به اندازه ای که تناقض بین رنگ سفید لباس ها و رنگ قرمز فضای خانه را دیدم، در دو رنگ سفید و سیاه ندیدم!\nمن تناسب و تناقض را در همان صحنه ابتدایی فیلم که آگنس خاطرات کودکی اش را بیاد می آورد را دیدم. تناسب بین چشمان زیبا و محزون و مظلوم اگنس و لباس سفید مادرش که تنها نماد پاکی و مهربانی بین آن رنگ های قرمز که نماد سردی و ناراحتی است. رنگ قرمزی که کل فضای خانه را در برگرفته ، هم در خاطرات اگنس و هم در زمان حال او وجود دارد. در زمان حال همان چهره سنگین و مظلومانه اگنس را که در کودکی میدیدم را نمایان میکند. همان حس تنهایی و انزوا اگنس در خاطراتش که اکنون سبب سرطان و تخریب وجود اگنس شده است.(سرطان در اینجا نماد است) با این حال تنها شخصیت مثبت از بین سه خواهر، همان اگنسی است که در انزوا و کمبود محبت بزرگ شده است.\n...\nبنظرم زجرآور ترین و زیباترین صحنه فیم، صحنه مرگ اگنس بود. همانطور که در نقد فرشید دیدیم، فیلم به دو قسمت قبل و بعد از مرگ اگنس تقسیم میشود. اگر دقت کرده باشید، دقیقا صحنه مرگ اگنس در دقیقه 45، یعنی نیمه تایم فیلم که 90 دقیقه است، اتفاق میافتد. اولین نشانه های سرد و خشک فیلم بعد از مرگ اگنس نمایان میشوند.(چند ثانیه بعد از مرگ او فضای اتاق کمتر و سردتر میشود). بعد از آن که خواهران اگنس و آنا لباس تیره وسیاه برتن میکنند، کاملا میشود فضای حزن ناک و بوی مرگ را با جان و دل حس کرد.\nتنها رابطه مثبت فیلم بین آنا و اگنس بود. چه بعد از مرگ اگنس و چه قبل از مرگ وی. اما خواهرانش(با توجه به نقد فرشید) همواره سعی دارند که از اگنس دوری کنند؛ چه بعد و چه قبل از مرگ او.\n...\nبه نظر من در این فیلم، برگمان نوع خاصی از پوچی را نشان میدهد که مخاطبین را به پوچی نمی رساند! و در نهایت با یک کلوز آپ ، که سرشار از امید و امید واری در چهره اگنس است،(اما این فقط خاطره اوست) به پایان میرسد.\n**\n این ها فقط برداشت های من از فیلم هستند و لزومی هم ندارند که حتما صحیح باشند.\nنکته ای اضافه اگه بخوام بگم، اینه که من این فیلم رو فقط به طرفداران دو آتیشه برگمان توصیه میکنم...\nنمره من: 100/100\n
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه