«جونی» (میا واسیکفسکا) به همراه برادرش «لسر» (جاش هاتچرسون) که توسط تلقیح مصنوعی به دنیا آمده اند و همراه «ژول» (جولیان مور) و «نیک» (آنت بنین) زندگی میکنند، به دنبال پدر واقعی خود میگردند...
شدید
خیلی کم
نقد فیلم\n\nنمی خوام بگم فیلم بدیه اما حقیقتا درام فیلم مشکلات زیادی داره و تا حدودی ضربه به بدنه ی فیلم زده است.\nخوب فیلم از این جا شروع میشه که پسر خانواده می خواد بدونه که در واقع (پدرش) کیه. خوب از همینجا این که چرا این براش مهمه به نظرم پرداخت درستی نداره چون زمانیکه با او برخورد میکنه نه چیزی داره که ازش به پرسه و نه در ادامه تاثیری در زندگیش دارد یعنی انگار میله زیاد درونی و عمیق نیست با اینکه فیلم می خواهد خیلی جدی نشونش بده. واقعا هیچ تاثیر و تاثری بینشان رخ نمی دهد و انگیزه ی پسره از این کار در فیلم نیست.\n\nبه نظرم پل هم خیلی زود و بدون مقدمه خودمونی میشه یعنی خیلی سریع خوشش میاد و سریع رابطه ایجاد میکنه با این که باید بدونه این دردسرساز حتما خواهد بود.یعنی این پذیرش وارد خانواده ی نیک شدن خیلی خیلی فیلم از روش دفعی رد میشه و سریع هم پل حس میگیره که من خونواده دارمو ..... خوب اگه اینطوره نمیفهمه که با اون کارش میتونه رابطه ها رو بر هم بزنه.از همه مهم تر غیر اون اشوبی که ایجاد میکنه کار دیگه ای انجام نمیده نه روی جودی تاثیری داره نه روی هیچکس دیگری چون فیلم میتونست بحث رو عمیق تر کنه. حتی رفتنش و ناراحت شدنشم خوب نیست.\n\nبه نظرم حتی رابطه ی دو مادر با هم را هم فیلم آنقدری که این درام سنگین احتیاج دارد واضح نمی کند و قبل از عمیق شدنش وارد مسائل دیگر میشود چون اگر این عمق احتیاج این دو نفر روشن نشه تمام پلان هایی که جولیان مور ناراحته از کاری که کرده و آشوبی که ایجاد میشه معنای خودشو از دست میده. اگر رابطه ی این دو خیلی بهتر پرداخت شده بود هم ناراضی بودن جولیان مور از نیک بهتر روشن میشد و هم فاجعه عمیق تر میشد.\n\nبه نظرم فیلم کامل فاجعه رو تا انتهاش دنبال نمیکنه و بسیار دفعی از روش رد میشه و تمومش میکنه.\n\nراستش به نظرم در کل در ایجاد و ساخت یک خانواده ی منحصر به فرد (چنان که در فیلم وجود دارد) فیلم ناتوان است و به نظرم روابط در خانواده بین هر چهار نفر سطحی باقی میمونه.\n\nو در انتهای فیلم هم که کامل جودی(دختر خانواده) مضمون فیلم رو پرت میکنه در سفره تماشاگر و این خیلی بده یعنی فیلمساز داره اساسا ناتوانی خودش رو نشون میده چون باید میتونست مضمون رو از درام در می آورد که نتونسته.\n\nنمره من 5 از 10\n
اهدای اسپرم هم به لیست کارهایی که باید در آینده انجام بدم اضافه شد!\nفیلم میخواد بگه یه زوج همجنسگرا هم میتونن مشکلات زیادی داشته باشند اما جنس این مشکلات از جنس همون مشکلات خانواده های طبیعیه (این موضوع دقیقا تو سکانس یکی مونده به آخر بولد میشه) و بچه هاشون هم فرقی با بچه های دیگه ندارند و فقط ممکنه کمبودهایی داشته باشند برای مثال بشکلی به نیاز فرزندان به پدر اعتراف می کنه.
من نمیدونم کارگردان هدفش از ساخت فیلم چب بود وجدانن؟
q
نمره ی 7 واسش خیلی زیاده ...
بازیگرهای خوب و قدری داره ،موضوعش هم بد نیست،من که خیلی خوشم اومد،حالا چرا دوستان اصلاً خوششون نیومده دیگه...
کاندیدای اسکار بهترین فیلم؟؟؟really؟؟؟ \nقبل از دیدن فیلم اسم کارگردان فیلمو که دیدم حدس زدم فیلم مایه های فیمینیستی داره، بعد از دیدن فیلم (وفت تلف کردن) آثار دیگه این کارگردانو که دیدم فهمیدم علاقه خاصی به موضوعات همجنس گرایی داره، فیلم پر از سکانس های غیر منطقی و غیر قابل باور بود،\nباور کنید اگر موضوعه فیلم در حمایت از زنان و همجنسگرایی نبود تو هیچ زمینه ای نامزد اسکار نمیشد،\n5/10
خوب بود... بیشتر جذب بازیِ Annette Bening شدم
فیلم در مورد ییک خاانواده ی تشکیل شده توسط همجنسگراست ، که اون ها هم زندگی خودشون رو دارند ، شیوه روایت و صداقت خاصی داره که جذب میکنه ، اما در کل دوست نداشتم.
موضوعش جالب بود اما پرداختش همچین آدمو درگیر و جذب نمی کرد.
در کل فیلمه متوسطیه ولی یجاهایی خیلی ضعیف و سطحی میشه. اما در کل بدرد یکبار دیدن میخوره.
داستان فیلم جالب و خاص بود
ایده جالبی داشت دوسش داشتم.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه