اونتاريو. «فيونا» (کريستي) و «گرانت» (پينست) پس از چهل و چهار سال زندگي مشترک حالا بايد از يک ديگر جدا شود. چرا که «فيونا» دچار آلزايمر شده و بايد به آسايشگاه سپرده شود. پس از يک قرنطينه ي سي روزه، وقتي «گرانت» به عيادت «فيونا» مي رود از وضعيت او جا مي خورد: «فيونا» نه فقط او را به جا نمي آورد بلکه علاقه و محبت خود را معطوف ساخته به بيمار ديگري (مورفي) که روي صندلي چرخدار است....
خیلی کم
ندارد
اوایل فیلم به نظر میاد فیلم خوبی باشه ولی بع نیم ساعت خیلی مسخره میشه\nآدم انتظار یه شاهکار رمانتیک رو میکشه ولی کلا از لحاظ احساسی افت زیادی میکنه\nپیشنهاد نمیکنم\nنظر من اینه
GREEEAT!!!!
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه