«جنسیت و فلسفه» پیرامون مردی چهل ساله می باشد که تولد خود را به تنهایی جشن گرفته است و برای یافتن ریشه های تنهایی خود چهار معشوقه خود مریم، تهمینه، فرزانه و ملاحت را به کلاس رقصی که خود معلم آن است دعوت می کند و با یادآوری خاطرات شکل گیری و فروپاشی چهار ماجرای عاشقانه ای که داشته است در می یابد که جهان معاصر هر چه س.ک.س.ی تر شده است از عشق دورتر شده است.
قصدم دفاع از اين فيلم يا کارگردانش نيست. ولي خيلي از دوستان متاسفانه به جاي تحليل فيلم مشغول تحليل شخصيت کارگردان فيلم شده اند و به بيراهه رفته اند(مغالطه حمله به شخص!)\nاگر بخواهيم طبق روش اينگونه دوستان پيش برويم ، چاپلين و پولانسکي و خيلي افراد ديگه اي رو هم ميشه نام برد که شخصيتي به مراتب متزلزل تر از مخملباف در زندگي واقعيشون داشتند\nهر فردي در زندگي شخصي خود اشتباهات و رفتار هاي فرومايهء بسياري مرتکب ميشه که يا اخفا و اغماض ميشه و يا به مقتضاي زمان و مکان افشاء\nاما انسان تغيير ميکنه\nتفسير يک فرد بدون در نظر گرفتن اين سير تکاملي معمولا باعث بروز ديدگاه راديکال ميشه\nهمينه که برخي دوستان ناخواسته مخملباف رو با ده نمکي در يک قماش قرار ميدن در صورتي که مقايسهء چهارچوب فيلمهاي ساخته شده اين دو نفر قياس مع الفارقه\nمخملباف جدا از هر شخصيتي که داشته يا داره يک فيلمساز واقع گرا ، بنيادي ، اعتراضي و پيشرو در بعد از انقلاب محسوب ميشه\nجدا از اين فيلم که از دسته فيلمهاي کم مايهء اين کارگردان محسوب ميشه فيلمهاي بسيار خوبي نظير شبهاي زاينده رود ، نوبت عاشقي و عروسي خوبان رو در کارنامهء اون ديد که به واقع بيانگر نگاه دقيق و موشکافانه به مسائل در زمان ميباشد.\nگرچه همواره طعمي از نوعي شعار و جلوه گري در تمامي آثارش به مذاق انسان ميرسه
شخصا این خانواده ی مخملباف رو درک نمیکنم! اوکی، ما هم متوجه مسئله ی کارگردان به مثابه روشنفکر شدیم، اما چه لزومی هست که این خانواده گاه و بی گاه، این جا و آنجا، سراغ تمام سوژه های اعتراض گونه ی روشنفکری، فرهنگی، اجتماعی، قومیتی و غیره بروند! چه اسراری هست که در تمام عرصه ها خودی نشان بدهند! این چه سیر فیلمسازیِ عجیب غریبی است که محسن مخملباف دارد! از نوشتن کتاب چگونه فیلم نامه ی اسلامی بنویسیم به انجام پروژه در اورشلیم رسیدی مرد حسابی؟!! چگونه در مکان و زمانی ربوده شده از فرودستان میشود پروژه داشت؟! یک کسی باید پیدا شود به این خانواده بگوید: دوستان! هر بویی که به مشامتان می رسد بوی کباب نیست! شاید خر داغ می کنند!
من قسم میخورم نصف این نظرات بدون دیدن این فیلمه.کلا تو عمرشون 4 تا فیلم دیدن حالا میان کارگردانا رو نقد میکنن.بابا شما برین همون سینمای مارول رو دنبال کنین.شما رو چه به فلسفه.
از کارگردانایی که بشدت متنفرم:سلحشور ده نمکی طالب زاده و مخلباف. فلسفه مخلباف تا دهه 70 تندروی های مذهبی بوده به طوری که یکی از رادیکال ترین اشخاص در سینمای ایران بوده. بعدا دهه 80 از طرف مقابل رادیکال میشه.بقول دوستمون زمانی پونز میکرده تو پیشانی زنان بدحجاب حالا از سکس و فلسفه سکس صحبت می کنه. کسی که به سراطی مستقیم نیست به هیچ وجه قابل اعتماد نیست
در یک نگاه:شعار توخالی.\nmy rate:2/10
خیلی جالبه!\nوقتی فیلمساز لیبرال وطنی میتونه لختی رو نشون بده هم بلد نیست واونو به مزخرف ترین حالت ممکن مطرح میکنه
قسمتی از فیلم :\n\nhttp://uplod.ir/by740gzrugf7/Seks_ve_felsefe_2005.webm.htm
فیلم فریاد مورچگانش خیلی قویتر از اینه
چرت و پرت محض از کسی که روزی کارش سوزن میخی کردن تو پیشونی زنها به جرم بد حجابی بوده حالا هم شده روشنفکر اسم فیلمشم میشه س.ک.س و فلسفه ...
کاش مث کارگردانای خارجی که هست فیلمای کاگردانای خوب ایرانی رو هم به شکل مجموعه بذارید\nمثلا همه فیلمای کیمیایی یا مهرجویی و... رو تو یه پیج به اسم خود کارگردان بذارید که بسیار متشکر میشیم
فیلم جالبی نیست.
س/ک/س و فلسفه . خیلی تعریفش و شنیدم باید ببینمش . \nاگر مثل فریاد مورچگان باشه که عالیه
این فیلم خیلی عالیه.
محسن مخمل باف؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟\nایران و فیلم مرتبط با س.ک.س؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :|
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه