زانا بریسکی، عکاسی است که برای عکاسی از خانههای فحشا وارد محلهی ردلایت، در کلکته میشود. اما ساکنین آن تمایل ندارند کسی از آنان عکس بگیرید، چرا که این محلات پر از اعمال خلاف قانون هستند. زانا با کمک بچههای آنها بر این مشکل فائق میآید. او بچهها را در کلاسی بهمنظور آموزش عکاسی گرد میآورد و به هرکدام یک دوربین عکاسی میدهد. سپس از بچهها میخواهد که عکس بگیرند و دربارهی عکسهای خود یا دیگران اظهارنظر بکنند. به همین طریق صمیمیتی میان بریسکی و بچهها ایجاد میشود. بریسکی بلافاصله درگیر نگرانیهایی دربارهی زندگی آیندهی بچهها میشود که پیش از هر چیز تحتالشعاع تحصیل آنهاست. بریسکی تلاش میکند برای بچهها مدرسهای مناسب بیابد و عکسهای بچهها را برای کسب درآمد به نمایش بگذارد. در این مسیر با موانعی مواجه میشود…
خیلی کم
خیلی کم
واقعا دردناکه ....
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه