کره جنوبی، سال ۱۹۸۶. برای دومین بار جسد یک زن، با دست و پای بسته، و در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته پیدا می شود. دو کارآگاه پلیس محلی خشن و خیره سر مامور رسیدگی به این پرونده شده و بدون هیچ ترفند خاصی، تنها با شکنجه و بازجویی مظنونین در کارشان جلو می روند. تا اینکه یک کارآگاه حرفه ای از سئول می آید تا به آن دو در تحقیقات کمک کند. بعد از پیدا شدن سومین جسد زن، آنها سرنخ هایی از این قاتل سریالی بدست می آورند...
زیاد
زیاد
واقعا معنای جنایی و معمایی رو بعد از دیدن این فیلم میشع کاملا درک کرد
این فیلم خلیی عالیه واقعا دیدن داره من بعد از این فیلم از سینمای کره خوشم اومد
fantastic.زيبا ترين فيلمي بود كه فلسفه شكاكيون رو ب زيبايي هرچه تمتامتر به تصوير كشيده بودو كل داستان در يك جمله خلاصه ميشد كرد قياقش معمولي بود وان نگاه اخر
aaaaalllliiiiii
اینو به جا دیدم گفتم برای شما هم بذارم ( اگه فیلمو ندیدی نخون !!!) : فیلم در حالی تمام میشود که کاراگاه پارک بعد از سالها به محل اولین قتل برمیگردد و با کنجکاوی نوستالژیکی به تاریکی درون کانال آب زل میزند. آن جای تنگ و تاریک و نمور یادآور همان عمقی است که او و همکارانش برای زدن رد قاتل به درونش وارد شده بودند. در همین حین، دختر کوچولویی از راه میرسد و به او میگوید که مرد دیگری را دیده که قبلا به اینجا آمده بود. دخترک در جواب به سوال پارک در رابطه با ظاهر مردِ ناشناس میگوید: «یه مرد عادی». آنها در طول جستجوی طاقتفرسایشان به دنبال شاهدی میگشتند که خصوصیات و ویژگیهای یک قاتل ترسناک و خونخوار را به آنها بدهد. حتی خودشان هم در ذهنشان از قاتل، انسان عجیب و غریبی ساخته بودند که در شلوغی قابلتشخیص است، اما پارک پس از شنیدن جواب دخترک و برگشتن به سمت دوربین، به یک نتیجهی تکاندهنده میرسد: همهی ما میتوانیم «قاتل» باشیم. یا به عبارتی دیگر، هیچ چیزی برای جدا کردن آدمخوبها و آدمبدها وجود ندارد. کاراگاهان اگرچه کارشان را به عنوان قهرمانان مردم آغاز میکنند، اما آنها نیز به خاطر مورد شکنجه قرار دادن مضنونان، کم گناه نکرده بودند و کم آدمها را به شکل دیگری زجر نداده بودند.
مواظب اسپویل باشین قبل خوندن کامنتا اگر یه شاهکار در مورد قاتلای سریالی می خواین حتما ببینین
باریکلا به کره خیلی خوشم اومد کاش ما هم تو کشورمون قدری به جای ادعا هنرمند داشتیم
این فیلم به بهترین نحو ژانر فیلم رو ادا کرده 10/9
نگاهی به فیلم خاطرات قتل (جو هو بونگ،۲۰۰۳)\n\nنویسنده: سروش هادی بیگی\n\n\nداستان قتل های زنجیره ای در سینمای کره بسیار تکرار شده است و یک ایده ی بکر نیست اما کارگردان های این کشور خلاقیت لازم برای دادن تازگی به این داستان ها را دارند.The Chaserاثر هونگ جین نا و I Saw The Devilاز مهمترین هایکره در این ژانر هستند. فیلمهایی که هر کدام به نوعی ماجرای یک قاتل زنجیره ای روانی را دنبال میکنند که چند پلیس مدام به دنبالشان هستند و بدون شک این لیست را میتوان همینطور ادامه داد و به همان تعداد نیز میتوان از فیلمهای دسته چندم یاد کرد. نحوه روایت چنین داستان هایی را که تاکنون صدها بار شنیده ایم به ذوق و سلیقه کارگردانان آن ها برمیگردد. در اینگونه موارد کارگردان باید آنقدر هوشیار و خوش سلیقه باشد که بتواند از این داستان تکراری اثری درخور توجه خلق کند. \nاما MurderMemories Of فیلمه بونگ جون-هوی کرهای یکی از بهترین فیلمهای ژانر کاراگاهی/جنایی سینما است که داستان پیچیده و قدرتمند آن، ایده های فوق العاده ی بصری، بازی های خیره کننده مخصوصاً بازی کانگ هو سونگ در نقش کارآگاه پارک و جزئیات خیره کننده ی دیگر، باعث می شود با فیلمی طرف باشیم که حسابی درگیرکننده و جذاب است.\nدر ابتدای فیلم Memories of Murder یا خاطرات قتل بیننده احساس میکند با فیلمی با ته مایه های کمدی روبروست. فیلم با یک صحنه جنایت آغاز میشود. زنی در کنار یک مزرعه به قتل رسیده و جسدش در جوی آب کنار آن رها شده است. پلیس نیز طبیعتا در پی یافتن عامل این جنایت است اما از آنجایی که تاکنون با چنین پرونده هایی روبرو نبوده، تحقیق در مورد این قتل برایش دشوار است. پلیس بیشتر سعی میکند تحقیقات را از سر خودش باز کند و هر کسی را که کمی مشکوک باشد، میخواهد به زور هم که شده ( حتی با شکنجه و ضرب و شتم ) به عنوان قاتل معرفی کند تا هر چه زودتر از شر این معما خلاص شود.فیلم از همین جا نشان میدهد که در گیر کلیشه های حاکم بر فیلم های جنایی نیست.کارآگاهانی که به جای یافتن قاتل با دنبال کردن سرنخ ها بیشتر به دنبال کسی هستند که بتوانند او را به عنوان مجرم معرفی کنند حتی اگر بی گناه باشند.\nاین بر هم زدن کلیشه ها در سکانس بررسی محل وقوع قتل هم اتفاق می افتد.سکانسی که بیشتر به فیلم های کمدی شباهت دارد تا جنایی و معمایی.اما در پشت همین طنز ناشی از عقب ماندگی مردم یا رفتار احمقانه کارآگاهان به دور از تکنولوژی تراژدی حاکم بر شهر را میبینیم.\nدر داستان فیلم، علاوه بر دو کاراگاه احمقی که تنها روش شان شکنجه های مظنون های بی گناه و استدلال تراشی های احمقانه برای متهم جلوه دادن یک فرد بی گناه است، که انگار قصدشان فقط این است که یک نفر را به عنوان قاتل پیدا کنند و خودشان را خلاص کنند، کارآگاه دیگری هم وجود دارد که به تازگی از سئول آمده تا در این بازرسی و جست و جو، آن ها را همیاری دهد. وقتی که سومین زنِ مقتول با همان روش های پیشین پیدا می شود، سئو، کارآگاه اهل سئول، آن ها را قانع می کند که با یک قاتل زنجیره ای رو به رو هستند. قاتلی که تنها به شکار طعمه هایش در شب های بارانی و طعمه هایی که تن پوشی قرمز بر تن دارند، دست می زند؛ و هر بار پیش از شکار طعمه اش در قسمت آهنگ های درخواستی، یک آهنگ مخصوص به نام “نامه ی غمناک” را از رادیوی محلی درخواست می کند. سئو با کنارِ هم قرار دادن شواهد و نشانه های مختلف در می یابد که این قتل های زنجیره ای شاید به گونه ای با جوان خوش تیپی که به تازگی به شهر آمده و این قتل های دنباله دار هم بلافاصله پس از ورود او به شهر شروع شده است، ربط داشته باشد؛ چرا که در شبِ قتل یکی دیگر از قربانی ها، او تقاضای پخش همان آهنگ همیشگی “نامه ی غمناک” را از رادیو داده بود. داستان تا آن جایی پیش می رود که مخاطب بعد از همه کشمکش هایی که در طول فیلم تجربه کرده، و همه فراز و نشیب های که پیموده، با این سئوال دست به گریبان می شود که قاتل واقعاً چه کسی است ؟!\n\nنمره ۴/۴
از یه فیلم کره ای تا این حد توقع نبود \nاولش انتظار یه جنایی خیلی جذاب رو فقط داشتم که بی سر و ته باشه اما پرداختن به این همه موضوع انسانیت و گناه و فلسفه و سیاست و موازین اخلاقی تو یه اثر جنایی واقعا کم سابقس \nبه شدت توصیه میشه ببینید\nحتی چند بار
خوب بود . ولی معلوم نشد قاتل دقیقا کی بود . 7 از 10
این فیلمو نبینین ، چون اگه دیدین همون آدم سابق نمیشین
سلام\n\n برترین جنایی تاریخ سینما بدون شک \n\nفیلم های جنایی زیادی دیدم اما بدون شک بهترین جنایی تاریخ سینما،خاطرات قتل است.\nاین فیلم داستانی جنایی معمایی دارد و این معما هم در داستان است و هم در محتوا و هم در فرم.\nفیلمنامه ای به معنای واقعی دراماتیک که رویدادی واقعی را با دراماتیزه کردن تبدیل به سینما می کند.\nشخصیت پردازی بی نظیر.چنان شخصیت ها را بسط می دهد و برای مخاطب دلچسب می کند که انگار مخاطب در تکامل شخصیت ها نقش مستقیم داشته و مخاطب خود را کاملا همراه با شخصیت ها احساس می کند.\nاوج و فرودهای دقیق و بی نقص،کشش داستانی فوق العاده،کمدی متعادل و یاری رسان و دیالوگ های متفکرانه و کار شده.\nدرام واقعی یعنی همین.یعنی از تاب و تب نیفتد،یعنی میخکوبت کند،یعنی خنثی نباشد،یعنی هر لحظه منتظرت بگذارد،یعنی تعلیق.\nتعلیق بی نظیر این فیلمنامه با کارگردانی بی نقص دو چندان شده.\nکلوز آپ های به موقع و موثر، قاب های تماشایی،برداشت های بلند مناسب.\nبازی های فراتر از سینما.\nیکی از خاص ترین قسمت های این فیلم،موسیقی متن خارق العاده آن است که عجیب روی فیلم نشسته و انگار خاص این داستان است\nو تصور موسیقی بر یک داستان و فیلم دیگر ممکن نیست.\n\nدر مجموع باید عرض کنم بعد از مشاهده فیلم های زیادی در ژانر جنایی، با قطعیت تمام می گویم که :\n\nخاطرات قتل ،برترین جنایی تاریخ هنر هفتم است.\n\n10/10
من عاشق ژانر معمایی و درامم مخصوصا اگر برا اساس داستان واقعی باشه\nلطفا اگر کسی فیلمی مشابه این فیلم میشناسه بگه\n
فیلمی که ژانر معمایی رو با کمدی در هم امیخت یعنی هم جدیت ژانر معمایی با شوخی هایی بعضا خفیف\nاز این فیلم میشه هر چیزی رو بخواین \nعالی بود\nبه نظرم از زودیاک بهتر بود
دوستان آیا فیلمهای دیگه در مورد قاتل سریالی مانند هفت یا زودیاک میتونید معرفی کنید؟
انقدر خوبه آدم بعد فیلم نمیدونه در موردش چی بگه
بهترین فیلم تاریخ.. نمی دونم چرا به همچنی فیلمی جایزه کنی اسکاری برلینی چیزی نگرفته.. واقعا چرا؟
ناموس فیلم این فیلمه در دانلوش شک نکنید
کارگردان این فیلم استاد قاب بندی هستش ، به غیر از لذت بردن از تعلیق بی نظیری که فیلم ایجاد میکنه تماشاگر از مشاهده قاب ها و نما های عالی فیلم لذت میبره
حاوی اسپیول\n\n\n\n\n\n\n\n\n\n9 دقیقه از فیلم مونده بود گفتم قاتلو پیدا میکنن اما اخرشش .....\nیعنی زد حال خوردم
عجب فیلمی بود از ثانیه اول تا ثانیه اخر تعلیق و هیجان داشت.یه شاهکار جنایی .امتیاز ۱۰ از ۱۰
یک شاهکاری دیگر
فیلم قشنگیه، معمایی و زیبا
بیشتر از سه بار این فیلمو نگاه کردم . فرصتش پیش بیاد هنوزم می بینم.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه