فیلم از صحنههایی از فیلمبرداری فیلم جان مالکوویچ بودن شروع میشود که در آن «چارلی کافمن» (نیکولاس کیج) افسرده مهلت کمی برای تحویل فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به شرکت کلمبیا پیکچرز دارد. در مقابل چارلی افسرده برادر دوقلوی سرزنده او، «دونالد»، است که در نظر دارد به تأسی از چارلی شروع به نوشتن فلیمنامه کند.
زیاد
زیاد
چارلی کافمن یکی از دیوانه ترین نویسنده هاییه که تا الان دیدم....
هر چی بود بجز کمدی
من موندم چرا برخی از دوستان، نظر مخالف روبرنمی تابن.\nتا کسی نظرش با نظر این دوستان، همخوانی نداره، شروع می کنن طرف رو کوبیدن.\nبرای همین فیلم، هم نظر مخالف هست و هم موافق، و چقدر هم خوب.\nاما در بحث همین صفحه یکی از موافقین فیلم، \nمخالفین رو اینطور مورد حمله قرار داده:\n((دوستانی که از این فیلم خرده می گیرند، بروند به سینمای مارولی شان بپردازند))\nیعنی چی خوب، تو نظرت رو گفتی ، بقیه هم نظرشون رو گفتن.\nشما به نظر اونا چکار داری؟! کار خودت رو بکن.\nهر مطلبی می تونه ، نظر مخالف و موافق داشت باش، یا حتی روش بحث بشه.\nاما بحث روی ((نظر)) ، نه روی ((نظر دهنده)).\nممنون از توجهتون
نمونه کامل یک فیلم چرند و بی سر و ته که زیادی جدی گرفته شده ...
جالب نبود\n\n
بیش از حد فیلمه آشغالی بود
سلام . اسم یه فیلم رو میخواستم اگه میشه راهنماییم کنین. کوچیک که بودم یه فیلم دیدم که یه زندان بود که نگهباناش ربات بودن و توی شکم زندانیا یه سنسور گذاشته بودن که اگه از یه خط قرمز عبور میکردن دل پیچه شدید میگرفتنو مجبور بودن برگردن. بعدها مشخص شد که رئیس زندان هم یه ربات (تو قالب یک انسان) هست. کاراکتر زن داستان هم حامله بود.\nممنون میشم اسمشو بگین
سلام . اسم یه فیلم رو میخواستم اگه میشه راهنماییم کنین. کوچیک که بودم یه فیلم دیدم که یه زندان بود که نگهباناش ربات بودن و توی شکم زندانیا یه سنسور گذاشته بودن که اگه از یه خط قرمز عبور میکردن دل پیچه شدید میگرفتنو مجبور بودن برگردن. بعدها مشخص شد که رئیس زندان هم یه ربات (تو قالب یک انسان) هست. کاراکتر زن داستان هم حامله بود.\nممنون میشم اسمشو بگین
فوق العاده
اسپویل\n\nدر ابتدای فیلم با مردی نا امید روبرو میشیم که اعتماد به نفس نداره .\nهمون طور که شروع به صحبت کردن میکنه میبینیم که اون به هیچ وجه شاد نیست و سر خودش رو با فیلم نامه جدیدش گرم میکنه تا شاید احساس رضایت نسبت به خودش پیدا کنه . شاید او هیج وقت سازگاری با محیط خودش رو یاد نگرفته و همین دلیل او برای علاقه به گل هاست .\nدر اواسط فیلم با دیالوگی مواجه میشیم که رابرت مک کیز با چارلی صحبت میکنه و شاید او برای بار اول از خودش میپرسه که آیا این دنیایی که تو ذهنش ساخته واقعا حقیقیته یا یک دیدگاه بد بینانه .\nدر آخر ، فیلم نامه ای که چارلی نوشته داستانیه که اتفاق افتاده پس چارلی در نوشتن یک داستان واقغی موفق بوده.\nولی میبینیمداستان طوری به پایان میرسد که چارلی آن را از دید یک فیلم هالیوودی نگاه میکرد . (رجوع به دیالوگ اول فیلم در رستوران)\nاستفاده ی گل به عنوان مواد ، عاشق شدن اورلین و لاورچ و عشق بازیشون ، استفاده از اسلحه ، تعقیب و گریز ماشینی و فرا گرفتن درس های زندگی ( دیالوگ چارلی و برادرش) . اینها نمونه هایی بودند که چارلی در ابتدای فیلم غیر واقعی و هالیوودی اعلام میکنه گرچه در آخر اتفاق میفته .\nشاید این فیلم سعی بر این داره که بگه داشتن زندگی رقت انگیزتون به خاطر خودتونه و زندگی میتونه مثل یه فیلم هالیوود باشه .\n(گرچه خود این فیلم ، یک فیلم هالییودیه و داستانی که اتفاق میفته خیالیه و این پارادوکس یه جورایی اذیت کننده است.)\n\nمن خودم چارلی اول فیلم رو بیشتر دوست داشتم ولی امیدوارم مانند آخر این داستان بتونیم زندگی کردنمون رو آغاز کنیم .\nامتیاز فعلی من : 9 \n
سلام این فیلم مال 2002 می باشدا
نیکلاس کیج کپی زلاتان تو فوتباله انتخابای اشتباه
koja in ashghal khobe? age oscari nabod bazam migoftin khobe?
خلاقیت ذهن چارلی کافمن رو به شدت باید تحسین کرد\nفیلمنامه عالی عالی بازی فوق العاده نیکلاس کیج و مریل استریپ و همچنین پرداخت کارگردان بخصوص سکانس تصادف پایانی و تمساح عالی بود\n8از10
عاشق فیلمایه عجیبی مثه این فیلمم, چون سخته فهمیدنش باید دقت کنی تا بفهمی چی به چیه آدمو به چالش میکشه که هر اتفاقی رو آدم فک کنه چرا داره اتفاق میفته؟ تصویر هایه شروعی فیلم خیلی عالی بودن... بازی ها که نیاز به تعریف ندارن بی نظیر بودن مخصوصا مرحوم (از نظر بازیگری) نیکلاس کیج. چارلی کافمن بهترین و عجیب ترین و پیچیده ترین فیلمنامه هارو مینویسه که تک تکشون عالین, البته این فیلم از روی کتابی ساخته شده که نوشته سوزان اورلین ــه ولی چاشنی چارلی کافمن دیده میشه....\nبه نظرم بهترین اثر چارلی کافمن تا الآن Synecdoche, New York ــه که من وقتی که دیدمش مغزم ترکید اگه ندیدش حتما ببنید....
نقطه عطف کارنامه اسپابک جونز در مسیر عجیب و نامتعارفش که البته این حالت عجیب و آلترناتیو بیشتر به دلیل فیلم نامه های چارلی کافمن است. در حقیقت این 3 نفر را می توان مثلث عجیب و غریب و مستقل در سینمای آمریکا دانست: اسپایک جونز، چارلی کافمن و میشل گوندری
فیلم بسیار خوبیه...
اتفاقا خیلی فیلم خوبی . نیکلاس کیج غوغا کرده . نمره ی منتقدینش 83 شده . خیلی خوب بود . \n
فیلمرو ندیدم ولی بنظر حوصله سربر میاد. نیکلاس کیج هم که بازی بلد نیست
عالیه
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه