«مايکل فلگيت»، جوان انگليسي مقيم منهتن، يک شرکت موفق حراج اشياي هنري کم ياب و با ارزش را مي گرداند. وقتي «مايکل» با «جينا» آشنا مي شود، بلافاصله از او خوشش مي آيد و سه ماه بعد از او تقاضاي ازدواج مي کند. اما «جينا» مي گويد که به خاطر خانواده اش، «مايکل» هرگز نبايد ازدواج با او را به ذهن خود خطور دهد. کمي بعد «مايکل» به مشکل خانواده ي «جينا» پي مي برد: «فرانک»، پدر «جينا»، يک سردسته ي مافيايي است...
ندارد
زیاد
**************\n\nMickey Blue Eyesکجا .. میکی زاغه کجا \nینی ابروی خودشونو بردن\n\n************
FILME KHOOBY BOOD ...
وای اونجایی که مایکل میخواست مافیایی حرف بزنه بمب خنده بود!!!!! من که نفسم بند اومد از بس خندیدم
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه