دکتر «ویلیام هارفورد» بهمراه همسر زیبایش «آلیس» در یک مهمانی کریسمس شرکت می کند. ویلیام که در مهمانی سرگرم گفتگو با دو دختر مدل است متوجه می شود مردی قصد دارد با آلیس ارتباط برقرار کند. این قضیه موجب مشاجره ای بین ان دو میشود که باعث می شود ویلیام از خانه بیرون بزند که در این حین با دوست قدیمی خود که یک پیانیست است برخورد کند که...
شدید
خیلی کم
amirhosein.kazemi
یادمه بزرگی میگفت : تماشای همین یک فیلم برای احترام تمام قد به عمر هنری ( استنلی کوبریک ) کافیه.
farzadofline
عالیه...
saeedmolavi95
شاهکار ژانر معمایی با دستمایه قرار دادن مفاهیمی مثل عشق نامشروع هوس خیانت و خانواده و انتقاد شدیدی به life style آمریکایی
Ali Rad
هنر سرایت دادن و اشاعه احساس است (تولستوی ؛ هنر چیست) هر هنری برای خودش بزرگانی دارد... داوینچی در نقاشی ، بتهوون در موسیقی و... کوبریک در سینما... کوبریک در تاریخ هنر سینما دست به کشفیاتی در هنر هفتم زد... کشفیاتی که میتونین نمونه هایش را در تمام فیلمهایش ببینید... اتحاد بین فرم و محتوا (باری لیندون) ترس (درخشش) علم و تخیل ( 2001 ) و... تعلیق (چشمان باز و بسته)... آخرین فیلمش و یکی دیگه از شاهکارهاش... بریم سراغ احساسات و کلمات فیلم: ترس ، عشق ، میل جنسی ، برهنگی ، مراسمات فرقه ای ، رویا ، کابوس ، تناقصات و پارادوکس ، قرمز و گرما ، آبی و سرما ، طبقات اجتماعی ، خانواده... ما در دنیایی فاسد زندگی میکنیم ، دنیایی پر از کثیفی و عیاشی... ما در آستانه هزاره جدید یعنی سال 1999 هستیم... اینها همه حرفایی هستند که مردم فیلم به ما میگویند... معاشقه های خیابانی و جوانان مست احمق و روسپیان و حتی حاکمان و سیاست مداران... همه در این فساد شریک اند و تنها جای امن یک خانه گرم است که پرده هایی قرمز رنگ دارد و بر درو ودیوارش تابلو های زیبایی نصب است... نور گرمی تمام خانه را روشن می کند و مادری کودکش را می بوسد... این تصاویر زیبا سازنده معرفی نامه فیلم اند... چیزهایی که اول فیلم را برای ما خلق میکنند... و به آرامی فساد و زمستان و ترس و وحشت بیرون از خانه به داخل خانه نفوذ میکند و گرمای آن را از بین میبرد... نور سردی از پنجره ها به داخل میتابد و زوج عاشق کابوس و رویا میبینند و لباس های گرم در خانه میپوشند و اینها آخرین دست و پا زدنشان برای حفظ کردن گرمای زندگیشان است... این موضوع ساده دست مایه آخرین اثر کوبریک است... اما برخلاف داستان ساده اش این فیلم آنقدر ها هم ساده نیست. تعلیق چیزیست که در تمام فیلم احساس میشود... کوبریک در صحنه ای مجسمه را روی یک میز قرار میدهد و در پلان دیگر مجسمه را بر میدارد... جای دو بازیگر زن را در بالماسکه تغییر میدهد (که از اندامشان پیداستان)... جای توپ ها را بر روی میز بیلیارد در پلان های مختلف تغییر میدهد و شما متوجه هیچکدام از اینها نمیشوید... همه در حاشیه اتفاق میفتد و تنها ناخداگاه مغز شماست که تغییراتی را در صحنه احساس میکند و نمیداند این تغییرات چیست و اینگونه تعلیقی اعجاب انگیز در آگاهی شما شکل میگیرد... چند نمونه از نکات تعلیقی این فیلم: ( http://www.naghdefarsi.com/gossip/6698--the-eyes-wide-shut-.html ) نور های متناقض و سایه های عجیب همه و همه در شکل گیری احساس عجیبی که در فیلم به شما وارد میشود دخیل اند... فضا ها بیشتر به کابوس و رویا شبیه اند... تعقیب شدن کاراکتر توسط دوربین و موسیقی پر از استرس و ترس و وحشتناکش بهترین فرم را برای محقق کردن محتوای فیلم به عمل آورده: شک و ظن و گمان و شبهه و تردید و چقدر دنیای این فیلم عجیب است... خیابانهای خیس و آخر شبهای ترسناک و شیشه های بخارگرفته ماشینها و کافه ها... بیل هم مثل خیلی از کاراکترهای فیلمهای دیگر کوبریک شروع میکند سفر کردن. سفر کردن در خیابانهای نیویورک (البته تو لندن فیلمبرداری شده) و ماجراهایی برایش پیش می اید... مهمترینش رفتن به یک بالماسکه عجیب است... یک مراسم بزرگ که در آن تمام بزرگان و ثروتمندان جمع شده اند... دنیای این قصر مثل داستان های کلاسیک طراحی شده ، معماری هندی اروپایی قصر و لباس هایی که کم شباهت به فرقه های باستانی نیست و آن موسیقی رعب آور مرموز فیلم که پی در پی تکرار میشود سعی به خارج کردن بیننده از دنیای اول فیلم دارد... دنیای جدیدی پیش روی بیننده قرار میگیرد... همه برهنه اند... همه جا اعمال جنسی اتفاق می افتد... تابلو ها و پرتره های بر دیوار آن قصر عجیب و رویایی را به یک خانه سلطنتی شبیه میکنند که قطعا به یک خانواده ریشه دار اصیل است... و همین خانواده هم درگیر فساد است... و چه فرقیست بین آن روسپی که بیل را به خانه حقیرانه و کوچک خود دعوت میکند و این بزرگان و حاکمان؟ هردو دست به یک عمل می زنند... اولبار که این قصر را می بینیم آن را به چشم یک مراسم عجیب و بزرگ می نگریم ولی وقتی در آخر به خانه دوستش ویکتور میرویم ( که در همان مراسم هم حضور داشت) ویکتور به ما میگوید که این یک مراسم احمقانه است و هیچ چیز خاصی پشت پرده آن نیست... فروشنده لباس هم اهمیتی برایش ندارد... دخترش را به چند مرد بیگانه میفروشد... و در این دنیای فاسد چه باید کرد؟ این سوال اصلی بیل در فیلم است ، خانواده اش در خطر است ، او چه کند؟ و در آخر ، وقتی همسرش متوجه میشود او به یک مراسم بالماسکه رفته بدون آنکه حرفی به او بزند و این رفتار مخفیانه غریب به یقین همراه با فسادی خلاف خانواده است ماسک را بر جای بیل جایی که به بیل تعلق داشت قرار میدهد (ماسک شوهرش ، تصویری دروغ و نمادین از بیل) و وقتی بیل این جای گذاری را میبیند وقتی بیل میفهمد که چقدر جایش در خانواده خالیست و چقدر خانواده اش سرد شده است ( در صحنه ای بسیار زیبا ) تصمیم میگیرد همه چیز را به همسرش بگوید... هردو تا لبه خیانت پیش رفتند ولی جان سالم بدر بردند و کوبریک این وسیله نجات را خانواده دانسته است... کوبریک در آخرین فیلمش ( که بهترین نمونه وصیت نامه یک هنرمند بزرگ است) دنیایی وحشتناک فاسد و کثیف و پر از سوال را به تصویر میکشد و در آخر تنها راه نجات آن را خانواده میداند... کوبریک راه نجات ما انسان های هزاره جدید را قویتر کردن روابط انسانیمان میداند...
kingmasoud73
به جرات میتونم بگم بهترین فیلم کوپریک در کنار ادیسه فضایی....محشره بهترین فیلمای کوپریک 1-ادیسه فضایی و چشمان کاملا بسته(فراشاهکار) 2- پرتغال کوکی(بینظیر و جسور) 3-بقیه فیلمهای کوریک به نظر بنده یا ضعیف هستن یا متوسط روبه ضعیف هستن
afshin.mehdipor69
اگه این فیلمو ندیدین سعی کنین نمیرین!
a.ataie78
من برای اینکه سنم کمه و دوست دارم همه ی فیلمای خوب رو ببینم و وقتم تلف نشه معمولا فیلما رو یک بار میبینم ولی بعضی فیلم ها هست که آدم نمیتونه چند بار نبینه یا حداقل دوباره نیاد صحنه هاش رو مرور نکنه فیلمای کوبریک از اون دسته از فیلم ها هستند
محمدحسین شهبازی
کوبریک در این فیلم نحوه انتقاد کردن به یک چیز رو کاملا به معنای واقعی جر داد !!!\nدر این فیلم سه دسته شخصیت داریم.دسته اول کسایی که به خانوادشون و عقایدشون پایبندی محکم دارن و حتی اگه تا پای زیر پا گزاشتنشون هم برن بر میگردن هر چقدرم براشون شیرین باشه ک نماینده این گروه ویلیام هارفورد بود.دسته دوم افرادی که شخصیت قوی ندارن و نمیتونن به چیزی پایبند باشند و در حین حال ک به چیزی علاقه دارند در همون لحظه در موردش شک هم دارند و به دنبال چیز های دیگ هم هستند.افراد ضعیف و سست ک آلیس نماینده این افراد بود و دسته سوم سیاستمدارن و قدرتمندان.باز هم کوبریک از این قشر انتقاد کرد اما ایندفعه هیچ ابایی نشون نداد و اصلا اونو در لفافه قرار نداد.این دسته کسانی ان که از نظر کوبریک غرق در لذت های زودگذر و شهوت های الکی و بی خود اند ک در حال دست و پا زدن توی فساد اند.اونقدر با این کثافت کاری ها انس گرفتن ک حتی یک فرقه مذهبی وابسته به اون درست کردن تا کارهای خودشون رو توجیح کنن.افراد داخل اون جشن بالماسکه دقیقا همین افراد اند.کوبریک در این فیلم به مردم نشون داد ک یک جامعه فاسد ک در اون پدر دخترشو به حراج میزاره و زن در فکرش هر لحظه در حال خیانت به همسرشه به علت زمامداران و رهبران کثیفش به وجود اومده.کوبریک نشون داد هرچقدر که وفاداری بیشتری به عقایدت داشته باشی و از فساد دوری کنی درگیری های ذهنیت کمتره و آرامش بیشتری داری.آلیس رو به یاد بیارید که در مصرف مواد و مشروب زیاده روی میکرد و خواب های عجب و غریب میدید!!\nمبحث دییگه تدوین این فیلمه.این فیلم داد میزنه ک یک تدوین ناشیانه روش انجام شده.قطعا در اون مجلس کوبریک صحنه های خشن یا زننده تر رو گرفته که حتما توسط عوامل بالایی سانسور شده و جایی ک فیلم تابلو میشه سکانسی هست ک اون مرد درباره اون فرقه به ویلیام توضیح میده و میگه که افراد بلند پایه بودند.اگه دقت کنید میگه دیگ تموم شده و میاد دست میزاره روی شونه ویلیام و یکدفعه میره صحنه بعد.قطعا واکنش طبیعی فردی به عصبانیت ویلیام اینه ک دستشو پس بزنه و شروع کنه داد زدن ک ما چیزی نمیبینیم!!!\nفیلمبرداری این فیلم خودش یک کلاس درسه.عمق نما ها فوق العاده است و حرکات دوربین به جا.رنگ پردازی در یک کلام شاهکاره و از اون بهتر موزیک بسیار بسیار تاثیر گزاره فیلمه که هیجان زیرپوستی سختی ک قبلا در درخشش شاهدش بودیم رو به وجود میاره.کارگردانی و فیلمنامه هم ک نظیرش نیست.در اخر فقط میتونم بگم جزو بهترین فیلم اخر های تاریخه و در دیدن قدرت و عظمت کوبریک در این فیلم یک لحظه هم تردید نکنید.\n10/10
scoooter.110
کتاب جهان فلسفی استنلی کوبریک پیشنهاد من برای دوستانیه که در درک این فیلم به مشکل برخوردند و این مشکل شخصیشون رو به نوعی، مشکل کارگردان بزرگی چون کوبریک در نظر گرفتند.
aikhanigame
به عقید من کوبریک از خیانت در این فیلم به عنوان فرامتن استفاده کرده و فراموسن ها زیر متن هستن همیطوری که از شاینیگ استفاده کرد در هر حال به احتمال فراوان کشته شد چون افراد دیگری مثل کوبریک اینچنین بهطور غیر مستقیم با این گروه ها در افتادن نابود شدن کوبریکی که نتوسنت دیگه از زیر این موضوع قصر دربره کوبریک همیشه از فیلمهاش به عنوان هدف برای رسوندن متنی استفاده میکرد
matinmaktoobian
تنها افسوسی که من میخورم اینه که هیچ وقت اون چیزی که کوبریک میخواسترو کسی ندید(مخصوصا اینکه کوبریک سر یه سکانس هم حساس بود چه برسه چند تا)\nتابلوئه خیلی سکانس ها حذف شده ولی باز هم این اثر شاهکاره
babakkhosravi12
خیره کننده و به یاد ماندنی ...
Sorooshhadibagi45
فیلم چشمان کاملا بسته داستان روایی شک هست که در پوسته ظاهری فیلمه شکی که تعلیق اصلی داستان رو درس میکنه.\nکوبریک در این فیلم نشون میده انسان بیشتر از هرچیزی وابسته به الت تناسلی خود است و این رو در چند طبقه اجتماعی در فیلم نشون میده.\nمیزانسن و قاب بندی خیلی خوبه مثل فیلمای دیگه کوبریک،داستان فیلم اقتباسیه ولی دیالوگها هستند که به ارزش فیلمنامه اضافه میکنند.\nامتیاز ۷۰۸/۱۰
amireminem
دوستان اگه میشه یکی بیاد این فیلم به زبون ساده نقد کنه من پیام این فیلمو فهمیدم اما هنوز سکانس اون مراسم و بعد که متوجه میشه سرکاری بود نفهمیدم اگه امکان داره یکی لطف کنه جواب بده
amir.feyzi
ساعت 4:30 صبح\nاین فیلم رو دیدم و انگاری حرفی برای این فیلم باقی نمیمونه چون واقعا یک شاهکاره ، تمام صحنه ها از جمله ایراد های که نقد فارسی گرفته از این فیلم ، به نظر من کاملا این فیلم به مسئله روابط زناشویی و خیانت خیلی محکم و جدی برخورد کرده \nStanley Kubrick همه کار هاش بی ایراد و بی نقص هست کاش کسانی مثلKubrick بوندند تا سینما امروز مارا نجات میدادند\nاو جزو معدود فيلمسازاني است كه از نظر مضمون يكدست و از نظر سوژه فراز و نشيبهاي زيادي داشته است. چشمان تمام بسته داستان روايي يك شك، البته در پوسته ظاهري است، شكي كه تعليق اصلي داستان را ايجاد مي‌كند. هارفورد (با بازي تام كروز) بعد از اسارتي نافرجام در شبهه‌اي ملال‌انگيز خود را در بازي خطرناكي مي‌افكند و براي كوبريك بستر نمايش بي‌شرمانه‌ترين پديده رواني و اجتماعي يعني بالماسكه‌هاي سكسي كه در آن شخص اهميت ندارد و تنها آلت تناسلي مورد توجه است را ايجاد مي‌نمايد. هر چند او اين بالماسكه‌ها را در چند طبقه اجتماعي نمايش مي‌دهد (دقت كنيد به زن هرزه كه مبتلا به ايدز است يا دختر بوتيك‌دار كه توسط پدرش معامله مي‌شود) اما ذات ماجرا يكي بوده و حيوان‌زدگي انسان و چگونگي رخوت رواني در كام سكس قرار داشتن مورد نكوهش و توجه است. او بي‌پرده نشان مي‌دهد كه براي ارتباط نامشروع و آسيب و پوسيدگي اجتماع تنها چيزي كه لازم است عدم سلامت روان، آسودگي خيال و فراخي فكر است كه در هر سطح و هر طبقه خاستگاه چنين معضل نافرجامي مي‌شود. (نقد فارسی*)
Nouriehsan.arc
به زعم خیلی از دوستان فیلم در مورد خیانت است و چندان ژرف نیست و به ظاهر روشن فکرانه جلوه می کند، در صورتی که یکی از والاترین ارزش های انسانی (وفاداری) را با جزییاتی منحصر به فرد مورد نقد و نکوهش قرار می دهد. جامعه به سمت و سوی بی ثباتی و عدم تعهد سوق داده شده و شخصیت اصلی داستان را می بینیم که پس از نا ملایمتی های بی شماری که بر وی گذشته در نهایت با آغوشی باز به حریم امن خانواده اش باز می گردد و راز بزرگش را با تنها کسی که می تواند اعتماد کند به میان می گذارد و اشک ها و دغدغه هایش را با او قسمت می کند که این نشان از نیاز درونی انسان به داشتن همراه همیشگی ست...
Sye
دوستان من یک سوالی برام پیش اومده ، امکان داره این فرقه ای که در فیلم نمایش میده ربطی به فرقه ساينتالوژي هم داشته باشه ?
dreamly93
فیلم چشمان باز اما بسته یه فیلم اقتباسی از کتابی به همین نام به نویسندگی آرتور شنیستلر هستش و برام جالبه که توی هیچ کدوم از نظرات به این موضوع اشاره نشده \nداستان فوق العاده است و هنرمندی مثل کوبریک هم به خوبی فیلم رو ساخته خواهشا نگید فیلم رو فقط به کوبریک نسبت ندین چون حق شنیستلر در مورد این داستان بیشتره\n
naghimousavifarzad
تازه گیهااومدم که یادداشت قبلیمو به این فیلم بازبینی کنم دیدم پاک شده چرا؟؟؟ فقط به خاطر نقل قول سکانس پایان بندی فیلم؟بسی جای تاسفه ولی مجدد با سانسور قرارش میدم \nشالوده شکنی از میل جنسی تا \nپدیدارشناسی از انسان\nچشمان باز بسته ____استنلی کوبریک\nچشمان باز بسته را می توان یک سیر دیالیتیکی دانست.دیالیکتیکی که در حول انسان، ماده و غریزه ی جنسی دور می زند. تز کوبریک انسان است و آنتی تزش تضاد امیال غریزی و جنسی اش، اما سنتز او چالش بنیادین بشر می باشد. رویارویی با امر خیال و امر واقع.کوبریک در بخش های مختلف فیلم این تبار شناسی را با ذره بین قرار دادن ذات و میل، تکه تکه می کند و در گامهای جلو آن را می شکافد و دوباره بر ابژه ی انسان سوار می کند. اما اینبار بر کالبدی به نام انسان بودن.کوبریک می خواهد فردیت را بشکافد.اما در اینجا به سراغ ابژه ی خیال و میل زنانگی و حیات جنسی می رود.مرد در سفر اودیسه وارش در آن شب عجیب، از فردیت به فردیت می رسد.فردیت آغازین یک ذات لغیره(وجود برای دیگری ) است اما فردیت دوم(پس از مهمانی) فردیتی است معلق میان امر خیال و امر واقع.واقعیت جهان ما بر انسجامی (هرچند نسبی) استوار است. این انسجام در انزوا با خیالات لغزان و شکننده می شود. مرزهای بین توهم و واقعیت کم رنگ می شوند. به همان شکنندگی روابط زناشویی. به اندازه محو شدن مرز میان هوس و خیانت.\nخیالپردازی همیشه مرزهای معین زبانی را مختل می سازد.این مختل شدن راه به یاوه و تصورات خیالی می برد. جهانی بی انتها از تصاویر که معنای ثابتی ندارند.تمام شهر دالان هایی مخوف می شود که مرد در آن ها به دام افتاده است. معنای دقیق وحشت همین جا است. امری تاریک که کسی هیچ از رازهای نهفته و کثیف سر در نمی آورد.فضای ناآگاهی (امری جنسی). فضایی که هر در را بزنی، رو به برهوتی زشت سقوط می کنی.مهمانی دوم در راستای مهمانی اول است در مهمانی اول شاهد جمله ای درراستای اغوای میل زن هستیم که فرویدی است زنانگی در بطن فرآیند تکاملش پس از الغای باکرگی میل به برقرای عمل جنسی در راستای تحقق امیال اگو رو به جلو می رود مهمانی دوم را میتوان جهان میل افرادی که در مهمانی اول بوده اند دانست درمهمانی اول درگیر ملالت های تمدن بودن ودر مهمانی دوم با خود انسان مواجهیم.خیال می تواند در روز و همراه با اتفاقات روزمره هم باشد.از طریق خیال است که ارتباط ها شکل می گیرد. و از این مسیر می توان پیش رفت.پایان فیلم، پایانی است بر تمام المان های ویران کننده ی فیلم. ماسک خودش در میان ابژه و سوژه گم می شود و اینجاست که کوبریک مرز واقعیت و خیال را برمی دارد و آدمی را در این ورطه رها می سازد.ماسک نماد گمگشتگی در ورطه ی انسانیت است.انسانیتی که در قالبی دوگانه زیست می کند و در میان امر واقع و امر خیال دست و پا می زند
mohammad8abadei
حداقل اسم کیوبریک دهن پر کن به نظر اومد این فیلم برگشت!
skianam
اغا یعنی این فیلم رو شما داشتین؟ بابا من هی میومدم سایت نمیدیدم اخه در خواست دادم بهتون که باز بذارین.سایت بسیار زیباس ولی از فیلمای پازولینی هم کم دارین هااا اخراش نیس
mostafanoroozi
خدایی چرا اینقدر به این فیلم نمره دادین
sobatdar
شوخی نیست که عزیز من ایلومیناتیه کشک نیست که. جادوی جنس ی هم چیز مریضیه لامصب
Pirmoradi.pejman
دوستان عزيز و محترم بجاى درگيرى لفظى و اهانت و انتقاد و ... بايد بدونيد اين اثر و بعضى آثار مشابه نياز به اطلاعات و پيش زمينه مطالعاتى داره كه در صورت خواندن تمام اين سردرگميها و اهانتها پايان ميگيره فيلم نمادين و معناگراست و نبايد به موضوع و سناريو خيلى ايراد گرفت و دوستانى كه متوجه نميشن فيلم در چه مورد بود در اين كامنتها پاسخشون نميگنجه بايد بيشتر زحمت بكشن و بيشتر تحقيق كنن
farzingh90
این همه کامنت در مورد فیلم دیدیم...\nاما یه نفر ندیدیم درمورد آهنگساز این فیلم صحبت کنه...\n...شوستاکوویچ(Dmitri Shostakovich)...\nیکی از بزرگترین آهنگسازان تاریخ که به اعتقاد بعضی ها بهترین آهنگساز قرن بیستم بود...\nدر هنگامی که این شاهکار شروع میشه موسیقی والتس دوم از شوستاکوویچ کبیر انسان رو به عالم دیگری میبره...\nبه واقع هنگامی که صحنه های عریان فیلم رو نگاه میکردم حس میکردم که هیچ کدام از این کارها بی دلیل نیست...\nهمین که میومدیم دوباره تاملی درونی بر سکانس واقع بزنیم...کوبریک نامرد دوباره این موسیقی رو پخش میکرد و دوباره مارو از خودمون بیزار میکرد...\nاز کوبریک بهتر نمیاد...
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه