«هانا» (فارو) که با «اليوت» (کين) ازدواج کرده، قبلا همسر «ميکي» (آلن)، بوده است. «لي» (هرشي) و «هالي» (ويست) خواهران «آنا» هستند. «اليوت» مدتي با «لي» رابطه برقرار مي کند و «هالي» به زندگي «هانا» که ظاهرا بي عيب و نقص است حسادت مي ورزد. «ميکي» نيز نگران اين است که در اثر تومور مغزي بميرد. سرانجام «هانا» و «اليوت» دوباره به هم نزديک مي شوند، «لي» با جواني آشنا مي شود و «هالي» و «ميکي» نيز يکديگر را پيدا مي کنند.
خطابه وودی آلن در مورد خدا، تو این فیلم رو خیام هم اینگونه سروده:\nگویند کسان بهشت با حور خوش است\nمن میگویم که آب انگور خوش است\n\nاین نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار \nکه آواز دهل شنیدن از دور خوش است\n\n
به نظرم اون دیالوگ های کمدی ریزی که همیشه لا به لای فیلم های وودی آلن میبینیم کمتر توی این فیلم به کار رفته البته قبلن هم دوستان اشاره کردن که وودی الن در حال تکرار خودش بوده و هست و کلیشه شده . به نظرم بهترین نکته ی این فیلم پایان بندی دور از انتظار و مثبتش بود
هانا و خواهرانش Hannah and Her Sisters 1986 و دیدم خیلی عالی بود 9 از 10\nآلن نابغه است. انگار دنیا رو جلوی خودش گذاشته و از پیچیده ترین موضوعات پیش روی بشر چند مورد به ظاهر نامرتبط و گزینش کرده و فوق العاده ماهرانه فیلمنامه اش و با ایجاد ارتباط بیرون کشیده.رگه های ابزوردیسم آلبر کامو به خصوص The Myth of Sisyphus در این اثر کاملا مشهوده. در مورد این فیلم میشه ساعت ها نوشت. خوشحالم که دیدمش. این فیلم همچنین برنده 3 اسکار در فیلمنامه و بازیگری(مایکل کین و دایان ویست) و کاندیدای اسکار کارگردانی، بهترین فیلم،طراحی هنری و تدوین شده \n\n\n…یه روز، حدود یک ماه پیش .دیگه به آخر خط رسیده بودم یهو احساس کردم تو یه دنیای بدون خدا .نمی‌خوام به زندگیم ادامه بدم بعد، تفنگی که خریده بودم رو .پر کردم و گذاشتمش روی پیشونیم و یادمه این فکرو می‌کردم که .می‌خوام خودمو بکشم بعد فکر کردم، اگه اشتباه کرده باشم چی ؟شاید « خدایی وجود داشته باشه » .و هیچ کس شناختی ازش نداشته باشه بعد فکر کردم .نه، « شاید » به اندازۀ کافی خوب نیست من یا « مطمئناً » می‌خوام یا هیچی و خیلی خوب یادمه که ساعت داشت تیک تاک می‌کرد.\n\nو من اونجا خشکم زده بود، با تفنگی که روی سرم بود با خودم کلنجار می‌رفتم که شلیک کنم یا نکنم یه دفعه، تفنگ در رفت. خیلی دستپاچه شدم ،چون نزدیک بود ماشه رو بکشم.! ولی خیلی عرق کرده بودم و لولۀ تفنگ .از روی پیشونیم سر خورد و گلوله‌اش بهم نخورد.\n\n.همسایه‌ها، با مشت می‌کوبیدن به در خونه و … نمی‌دونم … غلغله‌ای به پا شده بود… و من … دویدم به سمت در ، نمی‌دونستم چی بگم .خیلی دست‌پاچه و سرآسیمه شده بودم ….تو یه لحظه فکرم هزار جا رفت .و من فقط یه چیزو می‌دونستم باید از خونه می‌زدم بیرون، باید هوای تازه می‌خوردم …….رفتم تو یه سینما. نمی‌دونم چه فیلمی پخش می‌شد… رفتم توی لژ طبقۀ بالا و نشستم… و این احساسو پیدا کردم که چطور به فکر کشتن خودت افتادی؟ کارت احمقانه نبود ؟\n\nبه اون همه آدم توی فیلم نگاه کن ،اونا واقعاً خنده‌دارن و چی می‌شه اگه بدترین حالت اتفاق بیفته؟اگه هیچ خدایی وجود نداشته باشه و تو فقط یه بار شانس زندگی داشته باشی ؟نمی‌خوای یه سری چیزها رو تجربه کنی ؟چه مرگته ؟ همه چیز که بد و ناراحت کننده نیست.و با خودم فکر کردم .باید از تباه کردن زندگیم دست بکشم.و بی خیال جواب‌هایی بشم که هیچ‌وقت بهشون نمی‌رسم .و فقط تا آخرین لحظه از عمرم لذت ببرم.و بعد از مرگم، دیگه مهم نیست .شاید یه چیزی باشه. هیچکسی واقعاً نمی‌دونه می‌دونم که « شاید » نازک‌تر از اونیه که بخوای زندگیتو ازش آویزون کنی، ولی بهترین چیزیه که داریم .بعدش راحت تو صندلیم نشستم .و واقعاً شروع کردم از خودم لذت بردن…..
واقعا فیلم فوق العاده ایه\nاگه از سبک وودی الن خوشتون میاد حتما ببینید \n\n
مرسی که کل فیلم رو تو خلاصه لو دادین\n
توضیحات رو خوندم گیج شدم
فیلم پر محتوایی بود. شرایطی که برای خیلی ها ممکنه پیش بیاد تو این فیلم نشون داده میشه. واقعا لایق اسکار بهترین فیلمنامه هست
خعلي فيلم مزخرفي بود
ماشالاه چقد با هم روابط دارن\nصله رحمو باید از اینا یاد گرفت
کل داستان رو که توضیح دادین تو معرفی فیلم؟
از بهترین کارهای وودی آلنه.هرچند که خیلی از کاراش عالیه.
تم اصلی داستان و اسم فیلم یه جورایی از روکو و برادرانش ویسکونتی گرفته شده.
یکی از بهترین آثار وودی آلن بود.داستانی بسیار شیرین و سرگرم کننده داشت,حتما این فیلم خاطره انگیز رو دانلود کنید دوستان عزیزم و لذت ببرید
Just amazing
جز کارهای خوب آلن بود. حرف قشنگی میزنه
خــــــــــــــــــــــــــــــــــوب
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه