اوايل قرن بيستم. «کارن دينسن» (اسرتيپ) که از محدوديت هاي اجتماعي به تنگ آمده، با «بارون برور بليکس» (براندائر) ازدواج مي کند. اين دو قرار است دانمار را به مقصد يک مزرعه ي دام پروري در آفريقاي شرقي ترک کنند. چندي بعد در راه سفر به نايروبي و ملحق شدن به «بارون»، «کارن» با ماجراجويي انگليسي به نام «دنيس فينچ هاتن» (ردفورد) آشنا مي شود...
خیلی کم
خیلی کم
میتونست خیلی بهتر از این باشه ولی خوب بود بازم..
بهتر است این متن بعد از دیدن فیلم، خوانده شود.\nبانو مریل استربپ، یکی از بهترین بازی هایش را در این فیلم انجام داده است و همچنین شخصیت کارن یکی از درونی ترین و پیچیده ترین شخصیت هایی که ایشان به اجرا گذاشته است. بعد از مدت طولانی که از دیدن این فیلم می گذرد، هنوز همچنان مریل استریپ را با این فیلم به خاطر می آورم. اون چهره ی معصوم و لبخند های ریز نقش فراموش نشدنی و نگاه های عمیق...\nجناب رابرت رد فورد کاملاً دقیق توسط سیدنی پولاک بزرگ انتخاب شده است چون فقط رد فورد است که می تونست شخصیت سحرآمیز و منحصر به فرد دنیس را بازی کند.\n\nسیدنی پولاک بزرگ، تا حدود زیادی از پس این فیلم مشکل خود بر آمده است. و لوکیشن آفریقا کاملاً تبدیل به ابزار سینما شده است و از طریق سینما مضمون متفاوتی یافته است و این یکی از قدرت های مدیوم سینماست یعنی می تواند با استفاده از ابزار خود مفاهیم لوکیشن های متفاوت یا اشیاء متفاوت را از درون خالی کند و مضمونی که مورد نظر خودش است را به آنها تحمیل کند و یا به عبارتی دیگر معنای جدیدی از لوکیشن مورد استفاده ی خود خلق کند.\n\nبه هر حال شخصیت مرکزی فیلم کارن است و فیلم سیر تحول درونی او و تغییر نحوه ی نگرشش به دنیا، خودش و اطرافیانش را در مرکز توجه خود قرار داده است. این تحول درونی که با نفوذ شخصیت استثنایی دنیس رخ می دهد، بی نهایت هنرمندانه در فیلم اتفاق افتاده است و به مرور شاهدید که دنیس روحیه و منش خودش را در درون کارن جاری می کند و اصلاً نحوه ی دید او را نسبت به عالم تغییر می دهد. کارن ارتقاء شخصیتی پیدا می کند که این ارتقاء در فیلم جا می افتد و شما درکش می کند. حتی مرگ دنیس نیز به مثابه ی تکامل درونی کارن اتفاق می افتد. به عبارتی دیگر، فیلم به دنبال به تصویر کشیدن سلوک شخصیتی کارن، نابودی تعلقات و وسعت بخشیدن به قلمرو نگرش او به عالم است. \nلوکیشن آفریقا، مناسبات درون آفریقا، شغل کارن، شغل دنیس، اشیاء ( به عنوان مثال قطب نما) و... صرفاً داده ی خام نیستند چرا که نه تنها بسیار دقیق انتخاب شده اند بلکه تماماً در مدیوم سینما، محتوای جدیدی به خود گرفته اند و تبدیل به مضمون سینمایی شده اند.\nاین فیلم در کنار جرمیا جانسون، اوج بلوغ کارگردانی و هنر سینماییِ سیدنی پولاک فقید است.\n
binazir\n
بیهوده اینقدر طولانی بود
بسیار بسیار فیلم زیباییه. پر از دیالوگهای زیبا و مناظر بکر افریقا.\nردفورد باید واسه این فیلم حداقل کاندیدای بهترین نقش اول مرد میشد. همونطور که مریل استریپ به حق شد.
کسانی که اسکار رو معیار ارزش فیلمها قرار می دهند این فیلم رو حتما \nببینند!
فیلم خسته کننده ای بود.
بهترین فیلم تاریخ بود
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه