باستیان بالتازار بوکس با مردی ملاقات میکند که صاحب یک کتاب فروشی قدیمی است. او کتابی را از این کتاب فروشی میدزدد، شروع به مطالعهاش کرده و به آرامی به بخشی از آن تبدیل میشود...
ندارد
خیلی کم
من اینو میخواستم اسمشو نمدونستم اشتباهی pagemaster رو دانلود کردم روز بعدش شبکه نمایش گذاشتش! خیلی برام اتفاق عجیبی بود
عجب کارگردان خفنی داره :D
آخی فیلم مورد علاقم\n
هیچوقت فراموش نمیکنم که چقدر از این فیلم لذت میبردم و در داستان غرق میشدم... بارها فیلم رو دیدم و خاطرات زیبایی رو برام از دوران بچگی به یاد گذاشت.\nضمنا این فیلم قسمت دوم هم داره، اما انگار اینجا نذاشتن، داستان یک نوجوانه که اون هم میترسه اما ترس از ارتفاع و شیرجه زدن درون استخر داره، اون هم این کتاب رو پیدا میکنه و وارد داستان میشه!
چرا چند وقته درست به سایت ساب سنس وصل نمیشه ؟\n
با توجه به زمان ساخت یکی از فلسفی ترین ها در ژانر کودک می باشد... \n
فانتزی همیشه مورد علاقمه و همین چند روز پیش هوس کردم یه فیلم جدید تو این سبک ببینم و از توی ارشیو \n4 ترابایتی یکی از دوستان چشم خورد به این. فیلم که شروع شد فهمیدم قراره باش حال کنم همینطوره شد\nفانتزی دوست دارید برید تو کارش
اینو سیزده سالم بود دیدم فکر کنم. چقدر قشنگ بود\n
filmi ke bache boodam didam va tak take lahzehash hanooz yadam moonde baraye har kasi mitoone shakhsiyate mahboobe khasi dashte bashe baraye man oon ghoole bood ke ba docharkhe miyoomad va sang mikhord ino toye archive negah midaram faghat kash shomare 2 in filmo nemisakhtan ke kharab kardan
یه بازی ادونچر داشتم که همش سوال و جواب بود ... توی سینکلر 128K ... آهنگش فوق العاده بود .... یادش بخیر بازی ها از روی نوار کاست لود میشد
خیلی خاطره انگیزه این فیلم... می دوستمش
از عکسش خوشم اومد دانلود میکنم ^_^ ولی چرا من این فیلم رو یا داستانش رو تا حالا ندیده و نشنیده بودم :-(
linkesh kooo\n:(
یکی از بدترین فیلم هایی که وجود داره :l
بچه ها یه فیلم یادم اومد کسی میدونه اسمش چیه؟\nیه فیلمی بود که قهرمان های فیلم برای اینکه از یه تالاری عبور کنن باید برعکس راه میرفتن (چون از هر طرف که راه می رفتن باد برعکسش می وزید)...
سلام\nعاااااااااااااااااااااااااااااااالی بود این فیلم.\nدر زمان خودش یکی از فلسفی ترین و در عین حال تخیلی ترین فیلم های ممکن بود.\nفلسفه در عین داستان های کودکانه.\nالبته شاید اشتباه گرفته باشم فیلمو، من منظورم همونی هست که از تلویزیون نشون میداد و چیزی به نام پوچی داشت دنیای کتاب رو می خورد و ...\nفوووووووووووووووووووووووووووووووق العاده بود.\n20\n(البته من 9 دادم :دی)
چرند محض بود 1 دادم
این اولین و آخرین فیلمی بود که به صورت نمایش محیط باز تو اصفهان پخش شد.. یادمه کنار زاینده رود رویه پرده سینمایی موقت دیدمش.فکر کنم 8 یا 9 سالم بود..1369 حدودا ...اون موقع انقدر از سر و ته داستان زده بودن ک تنها چیزی ک یادم مونده پسرس ک پشت کله اون شیره پرواز میکنه... یه صحنه هم یادمه اوفتاد توی گل و نتونست اسبرو نجات بده :))\nشایدم اون توشی شان بود :)) \nخلاصه یام نیست/=.. فقط میدونم پرواز میکرد :))
یادمه وقتی 12 سالم بود شبا کتابشو رو بالکن بزرگ خونمون می خوندمو آروم خوابم می برد...
واقعا یادش بخیر. تقریبا یکی از پررنگ ترین المان ها در شکل گیری کودکیم بود.\n
چندان فیلم پیش و پا افتاده یی هم نیست . معلوم نیست این منتقدین از چی فیلم بدشون اومده ؟\nبا این که فیلم واسه بچه ها هست ولی در فیلم یه جمله ی بسیار زیبا داره که میگه اگه امید رو از انسان ها بگیری به راحتی میتونی اون ها رو کنترل کنی . که به نظرم این جمله خیلی فراتر از یه فیلم بچه گانه هست .\nولی ارزش یه بار دیدن رو داره البته بیشتر فیلم فانتزی و تخیلی هست .
نوستالژیه هااا
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه