این فیلم که از روی نمایشنامه ای به همین نام اثر بهرام بیضایی ساخته شده ماجرای مرگ یزدگرد سوم است که به مرو میگریزد و به طور ناشناس در آسیابی پناه میگیرد. داستان از زبان آسیابان، زن آسیابان و دخترشان بیان میشود و همه روایتها با هم تفاوت دارد.
این یک واقعیت است که هنرمند آزاد است با اقتباس از چیزهایی مانند رخدادهای تاریخی، ادبیات نوشتاری و دیگر چیزها – ضمن رعایت اصول کپی رایت و غیره، و با ایجاد تغییراتی در اصل، نظرات و باورهای خود را در قالب یک اثر هنری به نمایش بگذارد. در این صورت، این اثر هنری ساخته شده، بیش از آن که نماینده اصل آن رخداد و متن نوشتاری باشد، نماینده اصول فکری و ایدئولوژی خالق اثر اقتباسی و برداشت ذهنی و فردی او از موضوع اصلی خواهد بود. حتی با یک خوانش ساده از پیشینه ایران در پیش از حمله اعراب می توان دریافت که در پادشاهی ساسانیان کاستی هایی بوده که مایه دلسردی مردم و در نتیجه افزایش شانس پیروزی اعراب گردیده است. در این میان مجازات ها و سختی هایی که به ویژه از سوی موبدان زرتشتی بر مردم رواداشته شد نقشی به سزا بازی کرده است. با این حال واز دید من، این گزارش نمایشی از مرگ آخرین پادشاه ساسانی، با چنین شیوه و چنین گفتمانی، چیزی جز تحریف تاریخ ایران پیش از اسلام نیست. این که خستگی و درماندگی پادشاهی گریزان (با هر دلیلی) از میدان نبرد، که دارای زیور آلات فراوان و رخت پادشاهی بوده، می تواند هر ناداری – مانند آسیابان – را برای کشتن او وسوسه کند می تواند موضوعی طبیعی باشد. پرسش اصلی این است که چه نیازی است از یزدگرد سوم، چنین شخصیتی دون مایه، که چشم طمع به همسر، دختر و دارایی های ناچیز یک آسیابان ساده در دورترین جای ایران زمین دارد، به نمایش گذاشته شود. آیا پادشاهی که به گفته سازنده – در متن – فیلم، عمری در کاخ پادشاهی و غرق در ناز و نعمت و زنان و کنیزکان زیباروی بوده، این چنین در برابر یک زن و دختر ساده و شاید ژنده پوش روستایی به سادگی خود را می بازد؟ آیا پادشاهی با چنان پیشینه ای – سوای از برخی نا کارآمدی ها در مملکت داری – این چنین فرومایه بوده که به دخترکی پیش روی پدر و مادرش تجاوز کرده و به این هم بسنده نکند و پس از آن در پی وسوسه همسر آسیابان باشد؟ نمایش نادانی و کم خردی در موبد و سپاهیان ایرانی را نیز باید به گفته های پیشین افزود و پرسید که آیا ایران با چنین کم خردانی قرن های پیاپی بر بخش گسترده ای از جهان آن روزگاران فرمان روایی داشته است؟ بنابراین، می توان به سادگی دید که این نمایشنامه نه کوششی برای بازگویی حقیقی گوشه ای از پیشینه این سرزمین، که تلاشی برای تحقیر و سبک شمردن آن است. با احترام به کارگردان این نمایش، می توان به سادگی رگه هایی از نگاه ایدئولوژیک و بس تیره و تار سازنده آن به پیشینه پادشاهی و گذشته پیش از اسلام ایران زمین را مشاهده کرد.
حقیت اینه که با واقعیات تاریخی خیلی تفاوت داره ولی یه اثر هنری زیبا و با جسارت است من بر خلاف خیلی از دوستان نمایش نامه رو ضد ایرانی و ضد ساسانیان نمیبینم به این دیالوگ پایانی زن آسیابان به لشکریان ایرانی دقت کنید : - شما را که دفش سپید بود این بود داوری تا رای درفش سیاه آنان چه باشد... در واقع زن آسیابان که میتواند نمادی از پرسش گران و چرا گویان جامعه باشد به تجربه میداند درفش سیاه به عدالت ورزی نیامده، اهورا مزدایی که نماد مهرورزیست این بود پادشاه و لشگریانش حال خدای تازیان که نمیدانند از چه روی این چنین خشمگین است چگونه لشگریانی در پی می آورد...
دوستی در جواب نظر قبلی من نوشته بود: "بدون شک شما این فیلم رو ندیدی! بدون شک هیچ نوشته یا فیلمی از بیضائی نخونده و ندیدی! " از اونجایی که طرز فکر ایشون طرفدارانی هم داره در جواب باید بگم: 1- من این فیلم رو دیدم و نظرم رو گفتم. به شما هم توصیه میکنم بجای پاک کردن صورت مسئله و متهم کردن من و امثال من با بر چسب هایی نظیر بی خبری از محتوای فیلم ، نشناختن کارگردان ، بیسوادی و امثالهم. فیلم رو ببینید و نظر خودتون رو بگید! اگر ما اشتباه میکنیم با نقد یا نظر صحیح خودتون مارو متوجه اشتباهمون کنید وگرنه خوتون از اشتباه بیرون بیایید. 2- بزرگ بودن ، استاد بودن و عالی بودن کارگردان و عوامل فیلم مسلما در کیفیت فنی فیلم بسیار موثره ولی تاثیری در قضاوت عادلانه درباره محتوایی که فیلم ساز قصد انتقال اون رو به مخاطب داشته نداره و گرنه سفسطه تعمیم ناروا (مغالطه تشبث) رخ خواهد داد. اینکه آقای بیضایی کارگردان نویسنده و یا آدم خوبیه و یا اصلا فیلمش خوش ساخته و غیره به هیچ عنوان نمیشه استدلال کرد که به چنین دلایلی محتوای فیلم در زمینه تاریخی امانتدار بوده. و بلکه متاسفانه به تارخ ایران توهین کرده... 3- توجهتون رو به این مطلب جلب میکنم که اگر حتی تمام مطالب فیلم عین واقعیت باشه آخه کجای دنیا و کدوم کارگردان با غیرتی اینطور خودزنی میکنه و با خفت دادن به ملت و تاریخ مملکتش بدترین قسمت تاریخ کشورش رو به همه دنیا یاد آوری میکنه؟؟؟ از بین اینهمه پادشاه دلاور و خوش نام که بقیه ملتها و دولتها براشون مجسمه میسازن خیابون به اسمشون میکنن براشون روز جهانی تعیین میکنن و ... چرا آقای بیضایی باید چنین فیلمی بسازه؟ بعنوان مثال اسم کوروش توی تورات اومده و در قرآن هم بهش اشاره شده در سازمان ملل مجسمه و نقاشیش به یادگار نصب شده اسم انوشیروان در میان بسیاری از مورخان عرب ضرب المثل عدالت و دادگری شده اسم نادرشاه نماد شجاعته و بسیاری شاهان پر افتخار دیگه هم داریم و اونوقت یک ایرانی به نام آقای بیضایی در کار رسوا کردن یزدگرده و عده ای ایرانی دیگه هم براش کف میزنن... التماس غیرت... 4- این سایت مربوط به فیلمه نه مطالعه آثار آقای بیضایی! شاید به قول شما من هیچ نوشته ای از آقای بیضایی نخونده باشم که البته همچین وظیفه ای هم ندارم اما گمان نمیکنم شما هم ذره ای از تاریخ این مملکت خونده باشید که وظیفه هر آدم با غیرتیه که تارخ مملکتش رو بدونه... التماس تفکر...
عالیه
فقط بگم که فیلم رو از دید تاریخی و حقیقت جویی نبینید. \nاثر هنری قابل احترامی است از بیضایی ولی به نظر من یه فیلم حکومتی ساخته شده برای نظامه مثل قلاده های طلا
در کتب تاریخی برای مرگ یزدگردچند روایت متفاوت وجود دارد. اما در هیچ کدام از این روایت ها که اتفاقا اکثر توسط مورخین عرب و مسلمانذکر شدههرگز چنین بی شرافتی و بی عدالتی در حق شاهنشاه پارسی و تاریخ ایران نشده است. اما به لطف صدا و صیمای جمهوری اسلامی و جناب استاد بیضایی انواع نسبت های ناروا و تهمت و افترا و نمک به حرامی ها در حق تاریخ یک مملکت روا شده... شاهنشاهی بزرگ به تجاوز ، ترسویی ، زناکاری و بی شرفی و بی غیرتی و خیانت در امانت متهم شده و در آخر اعرابی که متجاوز به خاک و ناموس ایرانهستند به عنوان قهرمانانی از راه میرسند و با افتخار در متن فیلم گفته میشه: ... و اینک داوران واقعی از راه میرسند...\nمگر نه اینکه داور واقعی خداست؟ چطور عربی که جز صحرا ندیده و تفاوت سیم از زر نمیداند و بیسواد است و به ضرب شمشیر آمده داور واقعی میباشد؟؟؟\nحتی عربهای امروز برای توجیه تجاوز پدرانشانبه مملکت ما و با وجود تمام اختلافاتشان با ایرانیان هرگز علیه ایران و تاریخ ایرانی چنین فیلمی نساخته اند. شرم بر ما ، شرم بر این بی غیرتی...
کسی نیستم این مدل فیلما رو ببینم چون حوصلم زود سر میره ولی این فیلم رو تا آخر نگاه کردم خیلی قشنگ بود فقط حیف کیفیتش پایینه
........// امتیازم 5
سوسن تسلیمی بهترین بازیگر زن تاریخ سینمای ایرانه با وجود بازیهای کم
فیلم قوی و تاثیرگذاری بود. سوا از چنبه های احساسی خوب و بدی که در ذهن داریم واقعیت های تاریخی تغییرناپذیرن و باید همه رو قبول کرد. ضمن اینکه تاریخ همیشه تکرارپذیره و حمله اعراب رو بارها تجربه کردیم هم به شکل واقعی و همبه شکل .......
کلا یه فیلم از تاریخ ساسانیان ساختیم اونم ریده به تاریخ ساسانی...ماشالله به این جامعه ی هنری...کف مرتب
نژاد پرستی اوج حقارت و عقب ماندگی است \n\nواقعا تعجب میکنم تو قرن 21 هنوز کسانی وجود دارند که اندیشه های فاشیستی دارند و معیارشان رنگ پوست و نژاد است که البته بسیار اندک اند \n\nبا وجود چنین افرادی با این اقکار پوسیده در جامعه هنوز خیلی کار داریم ....
شاهکار بازیگریه این فیلم
فیلم اول دوم و سوم جواد خیابانی :))))))))\n
نمایشنامه مرگ یزدگرد بزرگ ترین نمایشنامه تاریخ تئاتر ایرانه!!
اگر امکانش هست، لطفاً فیلم «رگبار» رو هم برای دانلود قرار بدید.
ندارم به دل بیم از تازیان//که از دیدشان دیدهدارد زیان\n\nکه هم مار خوارند هم سوسمار//ندارند جنگی گه کارزار\n\nاز این مار خوار اهرمن چهرگان//ز دانایی و شرم بی بهرگان\n\nاز این زاغساران بی آب و رنگ//نه هوش و نه دانش نه نام نه ننگ\n\nز شیر و شتر خوردن و سوسمار//عرب را به جایی رسیده است کار\n\nکه تاج کیانی کند آرزو//تفو بر تو ای چرخ گردن تفو\n----------------------------------------------------------------------------\nحضرت ابوالقاسم فردوسی کبیر که اگر نبود زبان ما چیز دیگری بود\n
چرا اسمی از استاد سوسن تسلیمی تو لیست بازیگران نیست ؟!!!!!!!!!!!!!!
مگر میشود در جایگاه بلند بیضائی در ادبیات ، نمایش و سینمای ایران تردید کرد؟\nمگر میشود معترف نبود که همه ، همواره و بسیار از تاریخ ، اسطوره ، آئین ، فرهنگ ، زبان و ساختار و ... از آثاربیضائی آموخته ایم؟\nمگر همواره به احترام دستآوردهای فنی و هنری آثار او کلاه از سر بر نداشته ایم؟\nپس این بار نیز چون کاشفان فروتن میکوشیم بیاموزیم!
شاهکار \nدر کنار بازی های محشر سوسن تسلیمی و مهدی هاشمی بازی شاهکار یاسمن آرامی که فقط در همین فیلم بازی کرد فراموش نشدنیه\nیکی از بهترین نمایشنامه های تاریخ معاصر ایران
به سختی میشه این رو یه فیلم بحساب آورد،بیشتر تئاتر هست تا سینما ! \nبرای یه اثر سینمائی زیادی مصنوعی هست !
بهترین فیلم سینمایی ایرانی تاریخ از نظر من . پر از حرف هست و افسوس این فیلم . با دقت ببینیدش شاید رستگار شوید .
دختر: پادشاه کشته نشده. پادشاه کشته نشده!\nسرکرده: آیا این پیکر تو نیست؟\nآسیابان: کاری نکن که بر ما بخندند!\nدختر: او خواب است، و دارد ما را خواب می بیند.\n
آیا کیفیت بالاتر این فیلم موجوده؟
بیضایی خودش یک سینماست....
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه