این فیلم به زندگی تلخ جوزف مریک پرداخته و زندگی سخت این مرد انگلیسی را به تصویر می کشد. جوزف مریک در انگلستان بدنیا آمد چند سال اول زندگی او مثل دیگر بچه ها سپری شد اما پس از این دوره کوتاه بود که بیماری عجیبی به جانش افتاد، پوستش ضخیم تر و ناصاف شد و برآمدگی هایی بر روی بدنش ایجاد شد، در این زمان خانواده و اطرافیان او را ترد کردند و جوزف به مرد فیل نما معروف شد.
ندارد
خیلی کم
بسیار تاثیر گذار...
بسیار عالیییییییییی
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار این فیلم واقعا حیرت انگیزه.مردی که در ظاهر یک هیولاست اما هیولای واقعی در واقع افراد اطرافش هستند.آن هایی که در ظاهر نام"انسان"را یدک می کشند اما در واقع هرکدام به نحوی در تلاش برای سو استفاده از این فرد هستند. و دیالوگ فوق العاده:من فیل نیستم،من انسانم....گویا زنگی را در گوشمان به صدا در می آورد:انسان بودن به داشتن صورت انسانی نیست. پ.ن:تا زمانی که مرد فیل نما در سیرک است مردم با او بدرفتاری می کنند(به طوری که در دیالوگی از فیلم میگه که عادت به مهربونی نداره!)اما صحنه ای که در تئاتر به احترامش بلند میشوند طعنه آمیزترین سکانس فیلم بود. این سکانس رو با حرف پیشخدمت که به دکتر میگه:اونا(افرادی که به دیدن مرد فیل نما میروند)فقط برای اینکه از دیگر دوستان ثروتمندشان عقب نمانند اینجا میان!
چه میکنه سر هاپکینز... چه میکنه استاد لینچ... چه داستان تلخی... سینما وسیله خوبیه که گاهی به خودمون یاد آور بشیم کی هستیم چه نعمت هایی داریم از دید انسان های دیگه(اینجا مردفیل نما) نگاه کنیم استاد لینچ خیلی خوب از پس همه اینا بر امده(البته انتظاری جز این نمیرفت)
انسانی در قالب هیولا \n\nو هیولاهایی در قالب انسان !\n\nو چه بدبخت مردمانند آنان که که میان این برزخ گرفتارند !\n
هیچ چیز مثل یک فیلم نمیتونه رو آدم تاثیر بذاره.. این فیلم نشون میده که تو دنیا انسان های شریف پیدا میشه به همون اندازه انسان های کثیف هم هست.. کاش بر اساس واقعیت نبود باور کسانی که بویی از انسانیت نبردن خیلی سخته !
بعد از جاده مالهالند بهترین فیلم استاد لینچ همینه...
این فیلم قلب آدم رو میشکنه تا بگه قلب میتپه
چقدر هالیوود از ساخت چنین فیلم هایی و ارزش دادن به چنین فیلم هایی دور شده ...
\n\nآهای اهالی زمین ...\n\nآهای حیوان ها !!!\n\nبا دیدن این فیلم، زندگی یک انسان را ببینید\n\n\nاین فیلم من رو یاد این شعر انداخت :\n\nدی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر\n\nکز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست\n\nگفتند یافت مینشود جستهایم ما\n\nگفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست\n\nهر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد\n\nکآن عقیق نادر ارزانم آرزوست\n\nپنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست\n\nآن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
روانی کنددس
لینچ نابغه کارگردانی..\nچنتا از بهترین فیلم های عمرم ساخت لینچ هستش..\nولی این فیلم لینچ برای من بهترینشه فوق العادست این فیلم\nآنتونی هاپکینز و جان هارت با بازی ها عالیشون ترکوندن،کارگردانی عالی،فیلمنامه عالی و موسیقی فراموش نشدنی\nاین فیلم اشک شما رو درمیاره\nمن فیل نیستم.. انسانم مثل شما..\n10/10
بسیار زیبا و اموزنده در اصل هیولا ادمای اطرافش بود \nمن فیل نیستم . من انسانم .....
کاش میتونسم مثل آدمای دیگه بخوابم...این فیلم منو به گریه انداخت.ببینید حتما
همین الان که این فیلم رو تموم کردم بغض طوری گلومو گرفته که دارم خفه میشم از چی بگم از شروع خیره کننده فیلم یا از پایان سحرانگیز فیلم که همه رو جادو میکنه یا سکانس فرار و گریز و فریاد های جان (( من فیل نیستم ..... من انسانم))\nاز موسیقی متن سحر انگیزش که مثل جادو می ماند و یاد آور دنیای پریانی است که در آن جا همه چی زیباست ولی دردی تنها درون ان نهفته است لینچ تو با ما چه کردی هاپکینز با ما چه کردی هارت با ما چه کردی .....(10/10)
مرد فیل نما یکی از ساده ترین فیلم های کارگردانیه که بیش از هر چیزی کارهاشو با کلمه ی نامتعارف توصیف میکنه لینچ در این فیلم از پیچیدگی روایتی استفاده نکرده این فیلم با فیلم های مشهور لینچ تفاوت های زیادی داره ولی از المان های سینمای او را میشه درش دید.\nدر واقع مرد فیل نما یه ایده ی نو و قابل کارکرده اما فقط در همین حد در فیلم نمایان میشه ینی فقط در معرفی ایده حدود بیس دقیقه ار فیلم رو شامل میشه و بقیه فیلم که حدود یک ساعت و نیمه حول محور یک مرد فیل نمای فانتزی،یک پزشک بیکار،چندکارگر دیوانه و چند اشراف زاده میگذره.\nولی در کل فیلم خوبی بود این فیلم و مخمل آبی و جاده مالهلند سه فیلم مورد علاقم از لینچ هستند.
فيلم بسيار قشنگيه اوايلش شايد يه كم خسته كننده بود اما از وسطاش عالي شد
اون سکانس که هممه دنبال جوزف افتادن بعدش فریاد کشید : من هم انسان هستم... من هم انسان هستم \n\nیکی از برترین سکانس های سینما بود از نظر من\n
حتما برین تو دقیقه تقریبا فک کنم 37 یک دیالوگ شاهکار داره:\nآنتونیو هافکینگز میگه:\n\n\n.\n.\n.\n.\n.\n.\n.\n.\n\n.\n\n اینجا بیمارستانه یا تیمارستانه؟
خیلی خوب بود!\nاز اون فیلمایی که باید دید!\n
یک اثر زیبا از یک کارگردان توانمند. البته لینچ در آن زمان کمی بی تجربه بوده و به همین دلیل فیلم کمی دچار کاستی شده : 9/10
حادثه ای که هیچ کس مقصرش نیست...\nدردناک ترین فیلم لینچ ...\n
این فیلم به زندگی تلخ جوزف مریک پرداخته و زندگی سخت این مرد انگلیسی را به تصویر می کشد. جوزف مریک در انگلستان بدنیا آمد چند سال اول زندگی او مثل دیگر بچه ها سپری شد اما پس از این دوره کوتاه بود که بیماری عجیبی به جانش افتاد، پوستش ضخیم تر و ناصاف شد و برآمدگی هایی بر روی بدنش ایجاد شد، در این زمان خانواده و اطرافیان او را ترد کردند و جوزف به مرد فیل نما معروف شد
اسپویل\n\n من حیوان نیستم من انسانم \nمنم آدمم ...\n\nهر گاه قرار است که در مورد یک اثر از دیوید لینچ صحبت کنم بی اختیار یک حس غریب در سرتاسر وجود خود حس میکنم حسی که با دیدن هریک از اثار دیوید لینچ در درون خود پیدا میکنیم !لینچ تنها هدفش انسان است او به لایه های زیرین و درونی شخصیت انسان میپردازد و گاه از این لایه ها یک هیولا نمایش میدهد هیولایی که در درون هر انسانی میتواند باشد !اما در فیلم مرد فیلم نما بر خلاف اثار دیگر دیوید لینچ این بار ما با یک هیولایی مواجه هستیم که در لایه های زیرین شخصیتی این هیولا یک انسان واقعی وجود دارد یک ایمان راسخ و شاید یک قدیس !کلمه قدیس را به این خاطر به کار میبرم که شخصیت داستان به خاطر اینکه همواره در رنج و عذاب است اما هیچگاه ایمان خود را از دست نمیدهد .شاید مرد فیل نما را بتوانیم نا متعارف ترین فیلم دیوید لینچ نام ببریم بر خلاف دیگر اثار سینمای لینچ فیلم مرد فیلم نما از یک داستان خطی برخوردار است و ان توهمات و ابهامات دیگر اثار این کارگردان را کمتر در این فیلم مشاهده میکنیم .اما نقطه مشترک این فیلم با دیگر اثار لینچ همان شخصیت پردازی استادانه کاراکترهای فیلم است .و نکته مهم دیگر این فیلم فیلمبرداری سیاه و سفید درخشان فردی فرانسیس كه از او به عنوان استاد سبك گوتیك در فیلمبرداری یاد می‌كنند ما را با فضایی شبه مستند از لندن قرن نوزدهم مواجه می‌كند.اما شاید از نظر من علت سیاه و سفید بودن فیلم مرد فیلم نما شاید نکته دیگری هم باشد و این برگردد به همان کاراکترهایی که در فیلم وجود دارند شخصیت های خوب و بد !زیرا شخصیت هایی که در فیلم وجود دارند از لحاظ شخصیتی یا سیاه هستند یا سفید !مرد فیل نما داستان مواجهه فرد با جامعه است جامعه ای که به خاطر شکل ظاهری یک فرد ان را طرد میکند و به او به چشم حیوان نگاه میکند!اما مرد فیل نما این نگاه را ندارد ما با مشاهده شکل ظاهری شخصیت جان مریک که یک کلاه بر سر خود گذاشته و شنل برتن دارد متوجه این موضوع میشویم که جان مریک خود را از دست جامعه و مردم پنهان میکند اما این پنهان کاری به خاطر ظاهر نا هنجار جان مریک نیست بلکه از نظر دید کارگردان فیلم مردمانی که جان مریک کنار انها زندگی میکند مردمانی هیولا صفت و کریه المنظر هستند البته تنها تفاوتی که در میان است این است که این چهره های کریه در پشت نقاب های زیبا پنهان است !جان مریک با ایمانی که دارد از وضعیت خود گله ای ندارد !تنها دلیلی که باعث میشود او از جامعه طرد شود فقط انسانهایی هستند که موجبات ترس جان مریک را فراهم میکنند انسانهایی که در واقع انسان نیستند و در لایه هایی درونی شخصیت خود یک هیولا هستند !شخصیت هایی که دیوید لینچ در فیلمهای بعدی خود به خوبی به انها پرداخته است !البته هستند انسانهایی که خوب هم باشند مثل پزشکی که جان مریک را از یک طویله نجات میدهد اما ما بعدا در ادامه میبینیم که این پزشک هم جان مریک را وسیله ای برای به شهرت رسیدن خود قرار میدهد در واقع در فیلم مرد فیلم نما فرشته نجاتی برای ازادی جان مریک وجود ندارد .نگاه لینچ به جامعه همواره نگاهی عمیق و خردمندانه بوده تصویری که او از یک جامعه نمایش میدهد تصویری است زشت و تاریک بر خلاف انچه که من در هالیوود مشاهده کردم در این فیلم دیوید لینچ قشر پولدار و سرمایه دار جامعه را قشری روشن فکر و منطقی نمایش میدهد اما طبقه فردوست و کارگر جامعه انگلیس را مردمانی عقب مانده سطحی و احمق نمایش میدهد مردمانی که انقدر سنگدل هستند که برای تماشای رنج یک انسان پول میدهند !البته شاید این رویکرد لینچ در این فیلم هم خود طعنه ای باشد به همان طبقه ثروتمند !چون شاید اگر اکثریت مردم از امکانات ان قشر ثروتمند جامعه برخوردار بودند شاید چنین اعمالی از انها سر نمیزد !مردمانی که به ظاهر به غیر از مسخره کردن یک انسان سرگرمی دیگری ندارند !و در این بین جان مریک و یا همان مرد فیلم نما خود را قربانی این مردم میکند او تمام رنج حقارت را میپذیرد تا انسان نما های جامعه ای را که در ان زندگی میکند بخنداند و شاد کند !اما تنها دغده ای که جان مریک با ان مواجهه است این است او میگوید :من یک حیوان نیستم شاید جالب ترین صحنه این فیلم برای من صحنه تقابل جان مریک با همسر زیبای دکتر است که جان مریک بلافاصله بعد از دیدن همسر پزشک عکس مادر خود را که زنی زیبا رو است را به دکتر و همسزش نشان میدهد .دیوید لینچ در این صحنه زیبایی را نشان میدهد اما این زیبایی مختص به چهره همسر پزشک و یا چهره زیبا مادر مرد فیل نما نیست بلکه کارگردان ان زیبایی و ان حس فوق العاده لطیف یک انسان را در ظاهری فوق العاده ناهنجار به تصویر میکشد مدی که فوق العاده هنرمند است و دائما با خدا مشغول صحبت کردن است...\n\n\nموفق باشید ...
از معدود فیلمهایی که با آن گریستم...
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه