فیلم داستان "کلود"،مردی جوان که از اوکلوهاما به نیویورک می رود را روایت می کند.او با گروهی از هیپی ها که توسط "برگر" رهبری می شوند دوست شده و عاشق "شیلا" دختری از خانواده ای ثروتمند می شود.اما خوشبختی آنها دوام زیادی ندارد چون او مجبور می شود به جنگ ویتنام برود...
خیلی کم
خیلی کم
79/8/5\nپریشب ها رفتم فیلم hair را دیدم.چندبار گریه ام گرفت و هربار مدتی.درصحنه های اول ازفرط زیبایی و سرشار بودن از زندگی.تحمل این همه کار آسانی نیست،گاه آدم نمیتواند تحمل کند و مثل رودخانه از بستر گنجایش ما سرریز می شود.انگار در آدم باران میبارد و باران زیبایی،مارا میشوید.\nروزها درراه.یادداشتهای روزانه شاهرخ مسکوب.ص 104
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه