واشينگتن. «چنس» (سلرز)، مرد ميان سال بي سواد و نادان، مدتهاست که عنوان باغبان در خانه ي ارباب پيرش زندگي مي کند و تنها از طريق تلويزيون با دنياي خارج ارتباط دارد. پس از مرگ پيرمرد، او مجبور به ترک خانه مي شود و خيلي زود به خانه ي سياستمدار ثروتمندي به نام «بنجامين راند» (داگلاس) راه پيدا مي کند...
این فیلم یکی از بهترین فیلمای تاریخ سینماست ، بدون شک ...
Being There داستان یکی از عجیب ترین و با نمک ترین شخصیت های تاریخ سینمای آمریکاست: "مردی باغبان که علاقه ایی بسیار به تلویزیون و کنترل اش دارد او از بدو تولد در خانه ی کوچکی زندگی می کند,هیچگاه هم قدم به بیرون نگذاشته است و از کودکی باغبان مردی بوده که از وی نگه داری می کرده حال پس از مرگ آن مرد او دیگر تبدیل به فردی تنها می گردد پس اینجاست که دولت ورود می کند و از او میخواهد که برای همیشه به این دلیل که هیچ نسبت خونی و فرزند خواندگی با فرد فوت شده ندارد خانه ایی که سال ها در آن زندگی می کرده را ترک نماید." چند نکته مهم در شخصیت Chauncey Gardiner (همین شخصیت مورد اشاره) بزرگنمایی شده است که به آن اشاره می نمایم: - علاقه ی بسیار وی به تلویزیون که در واقع تاثیر این مدیوم بر انسان ها را بازگو می نماید.تاثیری که می تواند بر زندگی انسان ها بسیار بیشتر از آن چه فکر می کنیم باشد. - باغبان بودن Chauncey Gardiner - کم توانی ذهنی او,که بعد ها تاثیر گذاری خود را بر دیگر شاهکار این مضمون یعنی Forrest Gump می گذارد.شاید بتوان الگوی David Lynch را هم در سیزن سوم Twin Peaks در شخصیت dougie را همین Chauncey Gardiner دانست. این سه ویژگی گفته شده از نکات بارز Chauncey Gardiner می باشد که به او در بخش هایی کمک کند که ناغافل پیشرفت عجیبی در زندگی اش داشته باشد به نحوی که حتی به سمت ریاست جمهوری آمریکا نیز رهنمود گردد!اما برای بازی بی نظیری که Peter Sellers در این فیلم از خود نشان می دهد برای شما چند مثال میزنم تا کمی برای تان روشن گردد چه بازی را او انجام داده است!در تاریخ صد خرده ایی ساله ی سینما به ندرت پیش می آید که بازیگرانش از خود فیلم نیز فراتر بروند و در نهایت آن ها باشند که شهرت فیلم را به دوش بکشند آثاری چون The Godfather با بازی Marlon Brando و The Dark Knight با بازی Heath Ledger و یا Silence of the Lambs با بازی Anthony Hopkins و....البته در این میان می شود به بازی بی نظیر این بازیگر کمدی اروپایی هم در نقش Chauncey Gardiner هم حال دیگر اشاره نمود بازی که به نقش آفرینی بازیگران صامت هم شبیه است چرا که نقش او دارای دیالوگ های بسیار کوتاه و کمی است.البته نکته ی ناراحت کننده ماجرا جایی است که متوجه می شویم که این نقش آفرینی اخرین نقش آفرینی این بازیگر نام آشنا می باشد چرا که بعد از این فیلم دیر زمانی نمی گذرد که او فوت می نماید و چه وصیت نامه باشکوهی است برای او این شاهکار بی ادعا. اما در آن سوی ماجرا اشاره ایی می زنیم به کارگردان این اثر Hal Ashby کارگردانی که پس از گذشت چند سال از دهه ی 50 سالگی اش فوت می نماید.کارنامه ی کاری او با چند فیلم موفقی مانند The Last Detail و Coming Home خود نمایی می کند و گل سر سبد و قله فیلم سازی وی یک کالت کمدی بی نظیر است به نام Harold and Maude که دل هر سینما دوستی را مال خود می نماید.Hal Ashby در اغلب اثارش نوعی سرخوشی را وارد می کند فیلم های او همیشه دارای نکاتی همچون امید , سرخوشی و زندگی کردن به بهترین وجه ممکن هستند او انسان ها را به دوستی و عشق دعوت می کند و بهترین راه را ساده ترین آن ها می داند برای همین هم است که شخصیت اصلی او در فیلم Being There بسیار کم سخن می گوید که در واقع همان ضرب المثل معروف خودمان می شود که می گوید "کم گوی و گزیده گوی" برای همین است که شخصیت Chauncey با اینکه سادگی به خصوصی دارد دائم در حال پیشرفت کردن است دیدگاهی که متاسفانه در این دوران غلط تصور می گردد بطوری که پیشرفت را در دروغ گفتن می دانند.شاید این رفتار های Hal Ashby از علاقه او به موسیقی های فولک و کانتری آمریکای دهه ی هفتاد سرچشمه گرفته که انسان ها را به دوستی و دوری از جنگ و این گونه مضامین دعوت می نمایند. با همه ی این موارد Being There هفت مین فیلم او فیلم بی نقصی هم نیست چرا که فیلمنامه کمی لنگ می زند و چراهایی را در ذهن بیننده خلق می نماید ولی در همین معدود لحظات است که Peter Sellers حضور پیدا می کند و با بازی روان خود تمامی آن ها را محو می نماید چرا که بیننده با دیدن وی تمامی مشکلات که البته اندک هم هستند فراموش می نماید.فیلم به جلو می رود و مخاطب نیز همراه با شخصیت ها به پیش می رود و جذابیت داستان در این جاست که هر چقدر داستان به جلوتر می رود جذاب تر هم می گردد تا جایی که مخاطب به خود می آید و می بیند که شخصیت اصلی داستان درگیر ماجرایی شده که ورای تصوراتش بوده است.در واقع Being There از آنگونه فیلم هایی است که بیننده دوست ندارد تمام شود چرا که شخصیت هایش را دوست دارد هجو هایش را دوست دارد او دوست دارد که همراه Chauncey هنگامی که بر روی آب به مانند پیامبران گام بر می دارد حضور داشته باشد چرا که مخاطب "سادگی" را دوست دارد نه در واقع تمامی انسان ها هستند که "ساده بودن" و "سادگی" را دوست دارند واژه ایی که اگر به همین منوال بشر به زندگی خود ادامه دهد بسیار کمیاب خواهد گشت.
Being There داستان یکی از عجیب ترین و با نمک ترین شخصیت های تاریخ سینمای آمریکاست: "مردی باغبان که علاقه ایی بسیار به تلویزیون و کنترل اش دارد او از بدو تولد در خانه ی کوچکی زندگی می کند,هیچگاه هم قدم به بیرون نگذاشته است و از کودکی باغبان مردی بوده که از وی نگه داری می کرده حال پس از مرگ آن مرد او دیگر تبدیل به فردی تنها می گردد پس اینجاست که دولت ورود می کند و از او میخواهد که برای همیشه به این دلیل که هیچ نسبت خونی و فرزند خواندگی با فرد فوت شده ندارد خانه ایی که سال ها در آن زندگی می کرده را ترک نماید." چند نکته مهم در شخصیت Chauncey Gardiner (همین شخصیت مورد اشاره) بزرگنمایی شده است که به آن اشاره می نمایم: - علاقه ی بسیار وی به تلویزیون که در واقع تاثیر این مدیوم بر انسان ها را بازگو می نماید.تاثیری که می تواند بر زندگی انسان ها بسیار بیشتر از آن چه فکر می کنیم باشد. - باغبان بودن Chauncey Gardiner - کم توانی ذهنی او,که بعد ها تاثیر گذاری خود را بر دیگر شاهکار این مضمون یعنی Forrest Gump می گذارد.شاید بتوان الگوی David Lynch را هم در سیزن سوم Twin Peaks در شخصیت dougie را همین Chauncey Gardiner دانست. این سه ویژگی گفته شده از نکات بارز Chauncey Gardiner می باشد که به او در بخش هایی کمک کند که ناغافل پیشرفت عجیبی در زندگی اش داشته باشد به نحوی که حتی به سمت ریاست جمهوری آمریکا نیز رهنمود گردد!اما برای بازی بی نظیری که Peter Sellers در این فیلم از خود نشان می دهد برای شما چند مثال میزنم تا کمی برای تان روشن گردد چه بازی را او انجام داده است!در تاریخ صد خرده ایی ساله ی سینما به ندرت پیش می آید که بازیگرانش از خود فیلم نیز فراتر بروند و در نهایت آن ها باشند که شهرت فیلم را به دوش بکشند آثاری چون The Godfather با بازی Marlon Brando و The Dark Knight با بازی Heath Ledger و یا Silence of the Lambs با بازی Anthony Hopkins و....البته در این میان می شود به بازی بی نظیر این بازیگر کمدی اروپایی هم در نقش Chauncey Gardiner هم حال دیگر اشاره نمود بازی که به نقش آفرینی بازیگران صامت هم شبیه است چرا که نقش او دارای دیالوگ های بسیار کوتاه و کمی است.البته نکته ی ناراحت کننده ماجرا جایی است که متوجه می شویم که این نقش آفرینی اخرین نقش آفرینی این بازیگر نام آشنا می باشد چرا که بعد از این فیلم دیر زمانی نمی گذرد که او فوت می نماید و چه وصیت نامه باشکوهی است برای او این شاهکار بی ادعا. اما در آن سوی ماجرا اشاره ایی می زنیم به کارگردان این اثر Hal Ashby کارگردانی که پس از گذشت چند سال از دهه ی 50 سالگی اش فوت می نماید.کارنامه ی کاری او با چند فیلم موفقی مانند The Last Detail و Coming Home خود نمایی می کند و گل سر سبد و قله فیلم سازی وی یک کالت کمدی بی نظیر است به نام Harold and Maude که دل هر سینما دوستی را مال خود می نماید.Hal Ashby در اغلب اثارش نوعی سرخوشی را وارد می کند فیلم های او همیشه دارای نکاتی همچون امید , سرخوشی و زندگی کردن به بهترین وجه ممکن هستند او انسان ها را به دوستی و عشق دعوت می کند و بهترین راه را ساده ترین آن ها می داند برای همین هم است که شخصیت اصلی او در فیلم Being There بسیار کم سخن می گوید که در واقع همان ضرب المثل معروف خودمان می شود که می گوید "کم گوی و گزیده گوی" برای همین است که شخصیت Chauncey با اینکه سادگی به خصوصی دارد دائم در حال پیشرفت کردن است دیدگاهی که متاسفانه در این دوران غلط تصور می گردد بطوری که پیشرفت را در دروغ گفتن می دانند.شاید این رفتار های Hal Ashby از علاقه او به موسیقی های فولک و کانتری آمریکای دهه ی هفتاد سرچشمه گرفته که انسان ها را به دوستی و دوری از جنگ و این گونه مضامین دعوت می نمایند. با همه ی این موارد Being There هفت مین فیلم او فیلم بی نقصی هم نیست چرا که فیلمنامه کمی لنگ می زند و چراهایی را در ذهن بیننده خلق می نماید ولی در همین معدود لحظات است که Peter Sellers حضور پیدا می کند و با بازی روان خود تمامی آن ها را محو می نماید چرا که بیننده با دیدن وی تمامی مشکلات که البته اندک هم هستند فراموش می نماید.فیلم به جلو می رود و مخاطب نیز همراه با شخصیت ها به پیش می رود و جذابیت داستان در این جاست که هر چقدر داستان به جلوتر می رود جذاب تر هم می گردد تا جایی که مخاطب به خود می آید و می بیند که شخصیت اصلی داستان درگیر ماجرایی شده که ورای تصوراتش بوده است.در واقع Being There از آنگونه فیلم هایی است که بیننده دوست ندارد تمام شود چرا که شخصیت هایش را دوست دارد هجو هایش را دوست دارد او دوست دارد که همراه Chauncey هنگامی که بر روی آب به مانند پیامبران گام بر می دارد حضور داشته باشد چرا که مخاطب "سادگی" را دوست دارد نه در واقع تمامی انسان ها هستند که "ساده بودن" و "سادگی" را دوست دارند واژه ایی که اگر به همین منوال بشر به زندگی خود ادامه دهد بسیار کمیاب خواهد گشت.
در این که سینماست شکی نیست و فیلم خوبی است البته با اغماض ، مشکلش همان مشکل منطق تمام فیلم های ساده لوحانه یا کودک ذهنی است که برای پیش برد داستان منطق فیلم همواره در حال تغییر است ، یعنی هر وقت لازم باشد چانسی حرف میزند و هر وقت باید سکوت می کند بی هیچ منطقی. اما چند سکانس کمدی کم نظیر دارد ، پشت صحنه که در تیتراژ پایانی پخش میشود بهترینشان.
\n\n\n\n\nساده .. بی ادعا ... آبرومند .. آروم ..خنده دار ...گریه دار ....\nبه راستی که چقدر خوب میشد اگر به همه چیز ساده نگاه میکردیم . \nچنسی گاردنر یک ساده نگر محض است که به تمام دنیا و مافیهایش به چشم یک باغ نگاه میکند . \nآدمها را درخت و گل میبیند . سالها را بر اساس فصل هایشان میچیند . \nو آخرین دیالوگ فیلم این است : زندگی ،،، اندیشه ی ماست . \n\nو این دیالوگ چه وقت گفته میشود ؟\nهنگامی که چنسی گاردنر دارد روی رودخانه راه میرود . \n.اندیشه ی آدمی تمامن باعث این میشود که زیبایی پیرامون به درون جاری شده و بتواند که حتا فراتر از زیبایی رود . \n\n\n\n\n\n\n
محشر بود. عالی. خیلی لذت بردم. پیتر سلرز بهترین بازیش را کرده بود. واقعا هنرمند توانایی بود. حیف شد زود از دست دادیم. یه جورهایی من و یاد وودی الن میانداخت. حتما ببینید.
فیلم بسیار آرام و به دلنشینی بود و کاملا حس خوبی رو به بیننده میده به نظر من نود در صد موفقیت این فیلم بخاطر بازی استثنایی و با متانت پیتیر سلرز هستش
آیینهٔ تمام نمای هنر رو می‌شه تو این فیلم تماشا کرد. در نهایت سادگی، قشنگ‌ترین فیلمی است که یک مخاطب هنر دوست می‌تواند از هنرنمایی‌های عوامل فیلم به خصوص سلر فقید، لذت ببرد. ۱۰/۱۰
این فیلم حرف نداره و خوش به حال کسی که برای اولین بار این فیلمو میبینه
شاید کتاب شازده کوچولو را خوانده باشید یا مطالبی از کتاب را تلگرام دیده باشید، که ما وقتی کودک هستیم کامل هستیم و مفهوم حضور یا خدا کاملا در درون ما متجلی ست ولی به مرور که بزرگ میشویم از اون خداییت دور شده به درون ذهن یعنی یک سری تعابیر و تفاسیر می غلطیم و زندگی مان میشود رقابت و مقایسه. میشود نقطه ی مقابل طبیعت یعنی تخریب، میشود گذشته و در زمانهایی ترس از آینده. این فیلم بخوبی آن هم 37 سال پیش، که برای درک بیشتر از یک بزرگسال استفاده کرده و این مفاهیم را مخصوصادر آخر فیلم که سبکبالی را حتی سبکتر از آب راخیلی خوب نمایش میدهد.
اسکاری که به سلرز داده نشد\nندادن جایزه اسکار نقش اول مرد به پیتر سلرز برای این فیلم جزو 10 مورد از بزرگترین حق کشی های تاریخ برگزاری آکادمی آوارده که در گزارش روزنامه تلگراف ازشون یاد شده
باغبان پا به سن گذاشته ای پس از مرگ اربابش، ناچار است از خانه ای که در آن، کار و زندگی می کرده، خارج شود و پا به دنیایی بگذارد که پیش از آن مگر از طریق تلویزیون، با آن سر و کار نداشته است... .\nچندین سال پیش، این نوول یرزی کازینسکی را خوانده بودم. حتماً خلاصه داستان، نشان می دهد که با چه طرح داستانی استثنایی ای طرف هستیم و چقدر کتاب کازینسکی، تاثیرگذار و منحصربفرد بوده است. هال اشبی بهترین عنصر اولیه را در اختیار داشت و فیلم خیلی خوبی هم از آن درآورد. آنقدر خمیرمایه بصری در کتاب هست که یک ذهن زیباشناس بتواند از عهده آنها در یک فیلم برآید. و این فیلم، چنین چیزی است. مردی که خواندن و نوشتن نمی داند، هیچ برداشتی از رفتار افراد جامعه ندارد، هرگز عصبانی نشده، هیچگاه دروغ نگفته، عاشق نشده و در تمام مدت زندگی اش جز آنچه در دل داشته را بر زبان نیاورده است. تا بدانجا که رییس جمهور، مشاورانش و رسانه چی ها، صداقتش را حمل بر زیرکی و آگاهی اش می کنند. کسی که برای تغییر چیزها در عالم واقع، ناخواسته دست به کنترل از راه دور تلویزیونش می برد.\nاستفاده های بجا از دنیای کاراکتر چانس (تلویزیون و باغبانی)، بسط دنیای بیرونی اش، استفاده ماهرانه از محیط داخلی و عناصر و دیالوگهای به ظاهر پیش پا افتاده در شناساندن هرچه بیشتر درونیات چانس، و در نتیجه همراه کردن تماشاگر با آن دنیا، هنر اشبی در برگردان تصویری شاهکار کازینسکی است.\nاگرچه در این مورد، اشبی این شانس را داشته که فیلمنامه نویسش، خود نویسنده ی نوول باشد، اما این یکی، پیتر سلرز خارق العاده را هم دارد که یکی از بهترین و تاثیرگذارترین رلهای دوران سینمایی اش را آن هم در آخرین سال زندگی اش به ظریف ترین شکل ممکن، ایفا می کند. چهره مهربان، جاافتاده و باوقارش در کنار رفتار کودکانه و تاثیرپذیرش و جملات ساده و بی ریایش، به چنان همخوانی و سازگاری ای می رسد که بدون تردید یکی از نقاط اوج بازیگری را رقم میزند.\nجدا از بسیاری از جزییات و دیالوگهایی که خود کازینسکی (بعنوان نویسنده فیلمنامه) به فیلم اضافه کرد (و در اکثر موارد جالب و موثر از کار درآمد)، بطور مشخص می توان به فصل پایانی عارفانه و بلندپروازانه اش، اشاره نمود. شاید اگر این فصل در کتاب می بود، تا این اندازه موثر از کار در نمی آمد و اینجاست که سینما قدرتش را به رخ می کشد: مشاور رییس جمهور، بنجامین راند (ملوین داگلاس) مُرده و در تشییع جنازه اش، رییس جمهور (جک واردن) خطابه ای ایراد می کند. همگی سرگرم انجام مراسم هستند که چانس (پیتر سلرز) از دیگران جدا می شود، به کنار برکه ای می رود، خاک گیاه خمیده ای را محکم می کند و روی برکه به راه می افتد: این است اوج تعالی یک انسان؛ بالاترین درجه صافی و خلوص بشری؛ سبُکی مطلق، حتی سبُکتر از آب..
خزعبل به تمام معنا یه فیلم کاملا ساده لوحانه که برای مخاطب ساده لوح ساخته شده و برعکس ساختار فوق العاده ضعیفش ادعای بزرگی داره
برداشتى بى نقص از مفهوم صداقت در فضايى سياسى و دور از هرگونه صداقت البته تصوير هرم و چشم در انتهاى فيلم و راه رفتن چانسى روى آب جاى تفسير زيادى داره!!!!!!!
درود - برداشت من اینکه فارست گامپ از این فیلم تاثیر گرفته - رمان فارست گامپ هم در سال 1986 و 16 سال بعد از رمان این فیلم نوشته شده - شاید هم من اشتباه میکنم
آخرین فیلم سلرز
دیگه مثل این هیچوقت نخواهد آمد
shaaaaaaaaaahkarrrrrrrrrrrr
شاهکاره بازیگریه پیترسلرز این فیلمه، از دست ندیدش بحیچ وجح.\nخیلی دنبالش بودم ممنون که قرارش دادید.
عالییییییه....
بسیاررررر جالبه
نمیشه گفت حماسه حضور چون عنوان کتابی که همین داستان ازون اقتباس شده عروج هستش .کتابش که فوق العاده بود حالا فیلمشم ببینم بگم
جزو 10 فیلم برتر به انتخاب خودم که معتبرترین تو دنیای سینماست
خیلی فیلم خاصی بود، واقعا خیلی خوب بازی شده بود توصیه میشه شدید.
شاهکار فیلم های پیترسلرز فقید. این فیلم رو اگر در شلوغیهای 88 می دیدین خیلی بیشتر فیلم رو درک می کردید .
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه