«مایکل»، «استیون» و «نیک»، سه کارگر جوان در یک کارخانه هستند که داوطلب می شوند که به ارتش پیوسته و به جنگ در ویتنام بروند. قبل از رفتن، استیون با «آنجلا» ازدواج می کند و این مراسم عروسی، به مراسم خداحافظی آن ها نیز به حساب می آید. بعد از تجربه سختی های بسیار در جنگ، آن ها به اسارت گرفته می شوند و ...
خیلی کم
شدید
این فیلم یکی از شاهکار های سینماست.دیالوگ های فوق العاده پرمغز و قوی با شخصیت پردازی فوق العاده جوریه که واقعا خودتون درد کاراکتر هارو حس می کنید.سکانسی که توی ویتنام بازی میکنن رو ببنید و به قدرت دنیرو پی ببرید.گریه هاش و طرز حرکن چشمهاش فوق العاده است.حتما حتما این شاهکار رو ببنید.
یس یس یس ...
فيلم خوبي بود داستان خوبي هم داشت و پايان فيلم هم عالي \nفقط انها نكته بد اين فيلم زيادي كش دادن داستان فيلم بود و خيلي بخشهاي اضافي زيادي داشت فيلم\nنمره من 8از10
فیلم معرکه ایه واسه دانلودش شک نکنین
فیلم خوبیه و ارزش دیدن رو داره شک نکید
از دید این حقیر ک یکی از بهترینهای دنیرو هستش ، فیلمشم فوق العاده زیبا دیدم
بیش از اندازه طولانیه
همچین آش دهن سوزی هم نیست\nفقط موسیقی متن خوبی داره\nداستانش در حد فیلم هندی بود
تاثير گذاري اين فيلم واقعا قابل تقديره\nبا سكانس هاي به ياد موندني اي كه داره و انتخاب بازيگران فوقالعاده يكي از به يادموندني ترين فيلم هاييه كه تاحالا ديدم\nشاهكار كويستوفر واكن از نظر من\nموسيقي متن هم عاليه\n١٠
چقدر اینفیلم خوب رو من دیر دیدم !!
خیلی وقته این فیلم توی آرشیومه ،\nولی همین دیشب دیدمش که امروز کارگردانش درگذشت ،\nیادش گرامی باد ... :(
«شکارچی گوزن» مایکل چیمینو یک فیلم سه ساعتی است که در آن سه دسته حرکت اصلی وجود دارد. یکی حرکت از عروسی به سمت تشیع جنازه ، دیگری داستان گروهی از دوستان که به شکار گوزن می روند و درآخر اینکه چگونه جنگ ویتنام وارد زندگی چندین نفر شد و زندگی آن ها را برای همیشه دگرگون کرد. این فیلم یک فیلم جنگی یا ضدجنگ نیست بلکه یکی از احساسی ترین و غم انگیز ترین فیلم هایی است که تا کنون ساخته شده است. فیلم با مردانی شروع می شود که در جایی در پنسیلوانیا به کار در کارخانه فولاد مشغول اند. زنگ کارخانه به صدا در می آید، شیفت آن ها تمام شده است. مردان برای خوردن نوشیدنی آوازخوان به سمت پایین جاده می روند غافل از اینکه بدانند این روزها آخرین روزهای زندگی شیرینشان است\n\nفیلم وقت زیادی از خود را صرف نشان دادن سکانس های آغازین می کند. کوره ی ذوب فولاد و مخصوصا مراسم عروسی و جشنی که در سالن برپا شده است. این سکانس ها مهم اند، نه به این دلیل که ما را با شخصیت های داستان آشنا می کنند بلکه ما را وادار می کنند با زندگی شان خو بگیریم؛ آن وقت دیگر این مراسم عروسی برای ما معنی بالاتری از یک جشن قومی و قبیله ای پیدا می کند.\n\nبالاخره جشن عروسی تمام می شود. این جشن هم شبیه چشن عروسی درفیلم «پدر خوانده» است با این تفاوت که در اینجا گروهی کارگر هستند که جشن گرفته و به سلامتی تازه عروس و داماد می رقصند و می نوشند و در آخر هم با سه تن از جوانهایی که قرار است به ارتش ملحق شوند وداع کنند. پس از آن دوستانی را می بینیم که برای شکار گوزن سر به کوه می گذارند. در آن جا مکالماتی به سبک همینگوی بر سر فلسفه ی کشتن گوزن شکل می گیرد. تیجه گیری آن می شود که اگر قرار است شلیکی انجام شود برای انجام کاری معنا دار است.\n\nبعد از آن ویتنامی ها را می بینیم که ناگهان تصاویر را در اشغال خود دارند. در این بخش فیلم هدف نشان دادن تجربه ای است که سه تا از آن دوستان سابق (رابرت دنیرو ، کریستفر والکن و جان ساویج) با هم دارند و در آنجاست که یکی از مخوف ترین سکانس های تاریخ سینما نشان داده می شو . جایی که سربازهای ویتنامی سربازان آمریکایی را رو به روی هم روی میز نشانده و آنان را مجبور می کنند رولت روسی بازی کنند، و خودشان روی اینکه کدام یک می برند شرط بندی می کنند. و هر کس که بازی نکند کشته می شود.\n\nبازی رولت روسی به سنبل سازماندهی شده ای برای نسبت دادن به جنگ تبدیل شد. هر آنچه شما از این بازی بیشتر یاد بگیرید، جنگ را بیشتر می فهمید. خشونت بسیار بالا ولی محاسبه شده، تغییرعقلانیت انسان ها وقتی مجبور به بازی کردن می شوند این ها همه به خود مفهوم جنگ بر می گردند. این سنبل یک سنبل بسیار شایسته است، چون که در تار و پود این داستان بیانیه ی محکمی در غیر ضروری بودن جنگ می دهد.\n\nدنیرو شخصیتی است که به هر نحو ممکن توانایی ادامه دادن را در خود پیدا کرده و والکن و ساویج را نیز وادار به ادامه دادن می کند. او از زندانی که آنها را زندانی کرده اند فرار می کند و بقیه را نیز نجات می دهد. بالاخره دنیرو به خانه بر می گردد، او آنجا یک قهرمان است. نیمچه استقبالی هم از او می شود اما پس از آن سکوت. سکوتی که شاید هیچ کداممان نتوانیم کاملا حس اش کنیم. مدت زیادی طول می کشد که برای دیدن ساویج که پاهایش را از دست داده به بیمارستان برود. در آنجا می فهمد که والکن هنوز در ویتنام است. او در آن شب عروسی زیر یک حلقه ی بسکتبال به والکن قول داده بود که او را در ویتنام تنها نگذارد. اکنون دنیرو برای برگرداندن والکن به ویتنام بر می گردد. قول دنیرو یک قول نوجوانانه بود اما از آن نوجوانی چیزی در والکن زنده، در شهر سایگون، چیزی دیده نمی شود. او کارش بازی کردن رولت روسی است، آن هم به صورت حرفه ای.\n\nمرسوم است وقتی یادداشتی بر فیلمی نوشته شود از قسمت هایی از فیلم که شایسته ی انتقادند انتقاد شده و آن دسته که شایسته ی ستایش اند ستایش شوند: بازیگران ، کارگردان ، فیلمبرداری و ... من می گویم «شکارچی گوزن» فیلم بی عیب و نقصی نیست: جاهایی از فیلم هست که بازی بازیگران قانع کننده نیست، جزئیات نامعقولی در فیلمنامه وجود دارد (مثلا ماندن کریستوفر والکن در ویتنام) و ابهام غیر ضروری در شخصیت دنیرو. و همچنین می توان گفت ترکیب تیم بازیگری در فیلم بی نظیر است. به طوری که بعد از تجربه ی این فیلم تجربه ی دیدن فیلم هایی چون «بانی و کلاید»، «پدر خوانده» و «نشویل» از نظر قدرت تیم بازیگری برایتان کم رنگ می شود. فیلم شما را گرفته و جمع می کند، همین طور بالا می برد و رهایتان نمی کند.\n\nگفته شده «شکارچی گوزن» درباره ی موضوعات زیادی است: دوستی مردان، میهن پرستی کورکورانه ، آثار غیر انسانی جنگ و یا اکثریت خاموش نیکسون*. موضوع فیلم هر کدام از این ها که گفته شد می تواند باشد اما از همه مهم تر این فیلم یک ماشین داستانی غم انگیزی است که همیشه مشقت و سختی دوران جنگ ویتنام را به یادمان خواهد آورد. چه لزومی دارد که فکر کنیم «شکارچی گوزن» ضد جنگ است؟ اصلا فکر کنیم که نیست، به جهنم. همه ی ما ضد جنگیم. چیزی که فیلم اصرار دارد که به ما نشان دهد این است که ما هرگز جنگ ویتنام را فراموش نمی کنیم. فیلم با یادداشت عجیب و غریبی تمام می شود: سرود خدا آمریکا را حفظ کند. لیریک این ترانه هیچگاه برای من اینقدر تداعی مفاهیم ممکن بی کران را نداشته است. مفاهیمی بعضا تلخ، غم انگیز و تعداد بسیار کمی به شدت امیدوار کننده.\n\n*اکثریت خاموش لفظی است که نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنرانی اش در 3 نوامبر سال 1969 خطاب به آن دسته از مردمی گفت که برای اعتراض به جنگ ویتنام به خیابان ها نیامدند.\n\nمنتقد :راجر ایبرت\n\nترجمه :مجید کریمی
فیلم اینقد ها که میگن جالب نیست\nولی ارزش یه بار دیدن رو داره\nیه ساعت اول فیلم وقت آدم تلف میشه
یک نکته بسیار بسیار عجیب و غریب که واقعا تو سینما بی سابقست درباره مریل استریپ و اونم این هستش که 19 بار تاکید می کنم 19 بار از سال 1979 تا به الان کاندید جایزه اسکار شده.درسته اسکار رو خود من قبول ندارم ولی جدا از بازی فوق العاده مریل 19 بار کاندید شدن کار هر کسی نیست واقعا و کلا 3 بار از 19 بار جایزه اسکار رو تصاحب کرده!!!!40 درصد فیلم هاش رو دیدم و به زودی در کوتاه ترین فرصت تمام کارهایی که از این بازیگر موجود هستش رو می بینم...
مضخرف بود دانلود نکنید
این فیلم فوقلعاده است بسیار علیه\n
واقعا خسته کننده بود.هیچ چیز خارق العاده ای در فیلم دیده نشد.نه عشق قابل توجهی،نه معمایی،نه پیامی ،نه حتی اکشنی،این فیلم جز 250 تاست؟به نظرم به هیچ وجه ممکن حقش نیست.\n
الان اغگه نگاه کنید کاملا مزخرفه ، ولی بازی call of duty black ops 1 در یکی از مرحله هاش ک توی ویتنام هست تقلیدی از این فیلم کرده است
فیلم خسته کننده ای بود ولی هر چی به پایان نزدیک می شد قشنگ تر می شد من 7 میدم فقط بخاطر 30 دقیقه آخر
سلطان دنیرو
خداوند جان کازال رو بیامرزه.سرطان خیلی زود بردش
من دیگه حرفی ندارم...چیمینو شاهکار زده...با موسیقی فوق العاده جان ویلیامز (نه اون جان ویلیامز لیست شیندلر...یکی دیگه)\n10 از 10...یکی از بهترینای ویتنام
شاهکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار
سلام چرا فيلم رو نمي شه كاملا دانلود كرد؟؟؟ تا نصفه دانلود ميشه!!!!
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه