زیاد
خیلی کم
پوستر فيلم نمايي است از مجسمه آزادي (نماد آمريكا و ليبراليسم) كه تنها چيزي كه براي ارائه دادن دارد يك اندام جنسي است و مشعلي كه بايد روشنگر راه آزادي باشد، مانند يك گياه خشك و پژمرده شده است. علاوه بر اين ميتوان\nآن را به يك شترمرغ تشبيه كرد. شترمرغ حيواني است كه نه مثل شتر توان باربري دارد و نه مثل پرندگان توان پرواز.\nمثل بيشتر آثار بونوئل، نقدهاي تند و تيزي به قراردادهاي اجتماعي، مذهب و ليبراليسم وارد مي شود.\nفيلم با صحنه هايي از اعدام نيروهاي مقاموت اسپانيا در برابر ارتش ناپلئون آغاز مي شود. انقلاب كبير فرانسه به عنوان سرآغازي بر آزادي، سكولاريسم، قوانين مدني مدرن و همچنين پيروزي طبقه بورژوازي بر طبقات بالاي جامعه فرانسه شناخته مي شود. اسپانيا در آن زمان از هم پيمانان ناپلئون بود ولي آتش جهانگشايي ناپلئون، هم پيمانان را هم مي سوزاند. در نتيجه جنگ با اسپانيا ارتش فرانسه خسارات زيادي ديد و يكي از اشتباهات تاكتيكي ناپلئون همين حمله به اسپانيا بود. همين ابتدا بونوئل مي گويد مناديان آزادي، به نام آزادي خواستار سلب آزادي هستند.\nكشيشان به عنوان متوليان مذهب، چنان عمل مي كنند كه از يك قمارباز انتظار داريم و در مواجهه با يك انحراف جنسي پا به فرار مي گذارند. (مسيحيت سرسخت ترين دين در مقابل اعمال جنسي است.) و گويا همون طور كه در شمعون صحرا ديديم، ديگر مجالي براي دين باقي نمانده و آن ها راه حلي براي مشكلات دنياي مدرن در اختيار ندارند.\nگروه ديگري كه حضورشان درفيلم پررنگ است نظاميان هستند. در سكانسي از فيلم با صحنه يك تانك ارتش كه در جاده به دنبال يك روباه مي گردد، مواجه مي شويم. جالب است كه ارتش به عنوان ابزاري براي حفظ وضع موجود، به دنبال روباه (نماد دانايي) مي گردد و بعد خيال آن ها راحت مي شود كه هيچ روباهي در آن اطراف وجود ندارد. چنان چه در ادامه در هتل به يك روباه تاكسيدرمي شده مي رسيم. (تاکسیدرمی ریشه در زبان یونانی باستان دارد و از دو بخش (تاکسیس، به معنی نظمدادن و آراستن) و (درما، به معنی پوست) به معنی منظم کردن و آراستن پوست (جانور) میدهد.) گويا از دانايي فقط پوسته اي باقي مانده و درون آن خالي شده است.\nدر سكانسي كه من را به خنده و تعجب واداشت، آقاي لژاندر به مطب دكتر پازوليني مي رود و از دكتر مي خواهد كه حقيقت برا راجع به بيماري او بگويد و وقتي دكتر به لژاندر مي گويد كه سرطان دارد، لژاندر به صورت دكتر پازوليني سيلي مي زند و مطب را ترك مي كند. شايد شباهت اسم دكتر پازوليني با پائولو پازوليني كارگردان نئورئاليست اتفاقي نباشد. و بونوئل بخواهد بگويد كه طبقه بورژوازي فيلم هاي واقع گرايانه امثال پازوليني را برنمي تابد و شايد فيلم هاي دوران فاشيست خوشايندتر از واقعيت است!\nدر مورد تك تك سكانس هاي اين فيلم ميشه حرف زد اما من نوشته رو از اين طولاني تر نمي كنم.
تنها فیلمی که من به اون 10 از 10 دادم\n
باز هم یک شاهکار دیگر از لوییس بونوئل...عاشق تک تک روایت های این فیلمشدم...به نظرم دیدن فیلم های بونوئل شعور خیلی بالایی میخواد و البته درک فیلم هاش صد در صد نیاز به زمان و مطالعه و فکر بیشتری داره
فیلم از قسمت های مختلفی تشکیل شده و درباره یک مهمانی شام نمی باشد
مزخرف ترین شاهکاری بود که دیدم
لعنت خدا بر دل سیاه شیطون پوستر فیلم منو یاد یه چیزی انداخت!!!!
همه اش حق است. با بونوئل زمانی میخندید که به شما لطمه میزند.
موضوع رو کاملا اشتباه نوشتید.
خیلی خوبه. هیچ فیلمی به این شکل ساخته نشده. فرم اعجاب انگیزی داره.
کیقیت بهتر بذارین...
چه جور فیلمه؟ ارزش دان داره یا نه
چه عجب!
اسم فیلم : شبح آزادی
پدر سینمای سورئال بونوئل کبیر!!
پوسترش خیلی بامزست!
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه