فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته "کرت ونه گارت" ساخته شده و داستان مردی را روایت می کند که از زمان عبور کرده و توسط بیگانه ها ربوده می شود...
زیاد
زیاد
به نظرم سلاخخانهی شمارهی پنج ونه گات لیاقت این رو داره که توسط یک کارگردان صاحب نام و صاحب سبک (البته به جز نولان) ساخته بشه.
با علاقۀ بسیاری که به کتابش داشتم، رفتم سراغ فیلم و خیلی تو ذوقم خورد. به نظرم اصلاً به کتاب نزدیک هم نبود و اصلاً خوشم نیومد از فیلم.
از کوزه همان بروت تراود که در اوست!\nفیلمی با داستانی پیچیده(و پیچیده تر برای کسانی که کتاب رو نخوندن) و ساختاری که با فلش بک ها و فلش فورواردهای متعدد در طول زمان حرکت پاندولی داره و نکته جالب اینه که تفاوتی هم نمیکنه فلش فوروارد باشه یا فلش بک!\nفیلم مثل کتاب حال وهوای سردی داره و با دست گذاشتن روی قسمتهای مهم کتاب(اسارت بیلی پیلگریم توسط نازی ها،تشکیل خانواده دادن او و نهایتا بمبارات درسدن)تقریبا به منبع خودش وفاداره. ولی نکته اینجاست که خود منبع اصلی اقتباس به نظرم خیلی بصری نیست و شاید ساختن یک تجربه بصری از این کتاب قرار نبوده خیلی ره به جایی ببره و نبرده.\nبا خودم فکر میکردم اگر اسپیلبرگ با ساختن فهرست شیندلر چنین اثر شگفت انگیزی برای همدردی با یک طرف جنگ خلق میکنه چرا هیچ فیلمسازی دست روی بمباران درسدن که 135000 نفر در اون کشته شدن و بیش از 90 درصد اونها مردم عادی و غیر نظامی آلمان بودن،نمیگذاره و یک اثر تاثیرگذار خلق نمیکنه، چون به نظرم میاد که مردم عادی طرف شروع کننده جنگ به همون اندازه مردم عادی که جنگ بهشون تحمیل شده بی گناهند وچه بسا مظلوم تر...\nدر پایان نظر شخصی و حسی من نسبت به این فیلم:\nفیلمی که از دیدنش اصلا لذت نبردم بر اساس کتابی که از خوندنش اصلا لذت نبردم.
دوستان کتابِ رمانِ این فیلم رو از دست ندید،خواهش می کنم بخونید\nحرف نداره\nاولین پی دی افی بود که تو عمرم خوندم(کامل)
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه