یک لرد اسکاتلندی بی رحم و جاه طلب با کمک همسر فریبکار خود و سه ساحره پادشاه را به قتل رسانده و تاج و تخت او را تصاحب می کند...
شدید
شدید
مکبث پولانسکی بهترین مکبث هست. کاملا به نمایشنامه شکسپیر وفاداره و زوال مکبث و به خوبی نشون میده و از هیچ قسمتی از نمایشنامه به سادگی نمیگذره. بازی ها هم عالیه. سریر خون هم شاهکاره ولی به هرحال نمیشه با هم مقایسه کرد. اون یک اقتباس عالی از نمایشنامه است که به یک زمان و مکان دیگه برده شده.
گلچینی از کتاب رومن به روایت پولانسکی\nصفحه 394-403\n\n* از همان دوران کودکی در کراکوف دوست داشتم فیلمی براساس یکی از نمایش نامه های شکسپیر بسازم.حالا احساس میکردم که وقتش رسیده است.تا آن زمان براساس تمام تراژدی های مهم او ، فیلم هایی عالی ساخته شده بود اما مکبث یک استثنا بود.اورسن ولز و کوروساوا هر دو فیلم هایی براساس مکبث ساخته بودند ، فیلم هردوی آنها تا اندازه ای موفق بود هر چند بنظرم نقص هایی همداشتند.\n\n* برای اولین بار پس از مرگ شرون از کارکردن لذت می بردم.\n\n* قصد داشتیم کلیشه قدیمی تئاتری مکبث را کنار بگذاریم.قرار شد در فیلم ما ، مکبث و زنش ، جوان و خوش قیافه باشند ، این برخلاف اغلب اجراهای تئاتری رایج بود که آن دو میانسال و رو به مرگ هستند.این قضیه با قصد قبلی انجام شد.\n\n* اصلا خودم را به اصول تئاتری الیزابتی محدود نکردم.مثلا شکسپیر برای اجرا روی صحنه از سه جادوگر استفاده میکند اما در فیلم میتوانستیم از یک محفل کامل جادوگران بهره ببریم.مسئله استفاده از محفل جادوگران ، صحنه ای را که مکبث به دنبال پیش گویی آینده است ، تاثیرگذارتر میکرد.\n\n* هردو ( پولانسکی و فیلمنامه نویس) توافق کردیم که لیدی مکبث در صحنه راه رفتن در خواب برهنه ظاهر شود.برهنگی ، شکنندگی ،بی پناهی و جنبه های انسانی بیشتری به شخصیت او می بخشید.تازه در آن زمان مرسوم بوده است که مردم لخت بخوابند.به تن کردن لباس خواب ، یک رسم اجتماعی و تئاتری بود ، به خصوص آن که در زمان شکسپیر نقش زنان را پسران جوان بازی میکردند.\n\n* برای یکی از صحنه ها هم از یکی از خاطرات کودکی ام استفاده کردم.جایی که در پرده ی چهارم قاتلانی که توسط مکبث اعزام شده اند ، سرزده پیش لیدی مکداف و پسرش می روند.\n\n* در متن نمایشنامه چند مسئله ی سنتی دیگر هم بود که در فیلم بی معنا می شدند.نمایش قتل یک پادشاه ، در زمان شکسپیر ، قابل تصور نبود به همین خاطر ، قتل دانکن ، پشت صحنه اتفاق می افتاد و ما فکر کردیم نمایش این ماجرای کلیدی ، ضروری است و درباره ی شیوه ی نشان دادن آن بحث های مفصلی کردیم.\n\n* اصولا پیش تولید یک فیلم ترتیب خاصی دارد اما من با مسئولیت خودم شیوه ی معمول را دور میزنم و آنطور که به نظرم بهتر است عمل میکنم هر چند خیلی وقت ها این قضیه باعث مشکلاتی میشود که بعدا دامن خودم را میگیرد.\n\n* برای نقش لیدی مکبث با چندنفر صحبت کردم.تیوزدی ولد مناسب نقش بود اما حاضر نشد در صحنه راه رفتن در خواب برهنه ظاهر شود.با بازیگر جوان خوش آتیه ی دیگری بنام ویکی تننت هم صحبت کردماما دوست پسرش موافقت نکرد.\n\n* فیلمبرداری در چنان شرایطی ( شرایط دشوار محیطی و انسانی ) واقعا معجزه بود ضمن آنکه باید کار را ارزان تمام میکردیم از آنجا که نمی توانستیم از پس هزینه ی یک ارتش سیاهی لشگر بربیاییم کلی آدمک مصنوعی پلاستیکی ساختیم که خیلی ارزان تمام شدند.\n\n* هر کس که در کار سینما باشد می داند که تهیه کنندگان همیشه در تولید یک فیلم نقش بازدارنده را دارند و طوری کارگردانان را تهدید می کنند که آدم آرزو کند کاش هرگز شروع به ساخت فیلم نمیکرد.\n\n* تایم نوشت : پولانسکی اغلب اوقات در خانه مشغول مصرف موادمخدر است.او که اصولا همیشه نشئه است اغلب صحنه های آسان فیلم را هم سرسری و سطحی گرفته است از نظر نیووزیک ساختن این فیلم توجیه بیماری وسواس روحی من بود نوشتند که مکبث من تولید یک اثر هنری تحت تاثیر بوخنوالد ، لیدیس و صدالبته قتل های منسون بوده است .\n\n* در حقیقت به این دلیل مکبث را انتخاب کرده بودم که شاید بخاطر شکسپیر ، کمی از تهمت و افترا مبرا بمانم.هر چند از همان اول مشخص بود که هر فیلمی بعد از قتل های منسون بسازم ، قربانی چنین تهمت هایی خواهد شد . حتی اگر کمدی هم میساختم متهم به بی عاطفه گی و سنگدلی میشدم.\n\n* پلی بوی (شرکت سرمایه گذار) هیچ وقت نتوانست مخارج تهیه ی فیلم را جبران کند.هرچند این فیلم با هزینه ی مضحک سه ونیم میلیون دلاری ساخته شد و من به جرئت هر فیلمسازی را که ادعا کند میتواند با این پول ناچیز فیلم بهتری بسازد به مبارزه دعوت میکنم.
این اولین فیلم پولانسکی بعد از کشتار وحشیانه همسرش و دوستان او به دست چارلز منسن بود به قول هوشنگ راستی سکانس کشتن پادشاه به نوعی بازسازی کشته شدن شارون تیت بود
همیشه وقتی که میگفتم مکبث پولانسکی رو به سریر خون کوروساوا ترجیح میدم بر من خرده میگرفتند که با وجود اینکه در استادی پولانسکی شکی نیست اما به غولی مثل کوروساوا ممکن نیست حتی نزدیک شود.و بنده هم خودم قبول دارم که سریر خون یک شاهکار تمام عیار است منتها بنا به سلیقه ی شخصی مبکث رو بر سریر خون ترجیح میدم آن هم نه به خاطر فرم و تکنیک و نه به خاطر درونمایه ها بلکه به خاطر اصالت داشتن اثر پولانسکی نسبت به فیلم کوروساوا. سریر خون اقتباسی از نمایشنامه ی شکسبیر است که به شدت ژاپنیزه شده و بیشتر از آن که من در فیلم شکسبیر ببینم کوروساوا را مشاهده میکنم البته این به معنای آن است که استاد کوروساوا کاملا در رسیدن به هدفش موفق بوده و این اوج مولف بودن یک کارگردان را میرساند منتها بنده از آن جایی که اقتباس سینمایی اثر پولانسکی را متعهد تر و با اصالت تر از سریر خون میدانم فیلم پولانسکی را بیشتر دوست دارم هرچند که با وجود وفاداری پولانسکی به نمایش نامه پولانسکی توانسته بینش خود را به فیلم تحمیل کند و اثری با مولفه ها و تم و همان امضای همیشگی اش تولید کند که هر مخاطبی بلافاصله متوجه میشود که کارگردان این فیلم پولانسکی بزرگ میباشد.
اقتباس استادانه و عالی رومن پلانسکی از نمایشنامه ی بسیار زیبای شکسپیر...این فیلم از بهترین های پلانسکیه...از این نمایشنامه فیلم throne of blood هم به دست کروساوا ساخته شده که به این اندازه قوی نیست ولی اون هم عالیه (امتیاز اون نسبت به این فیلم حضور میفون و بازی عالیشه)...باید مکبت ساخته شده توسط ارسن ولز هم دید ...
به به شاهکار به معنای واقعی .حیف این فیلم که جزو 250 تا نیست.جنایت به درون انسان از یک رخنه کوچک راه پیدا میکنه و چه ها میکنه.
یه سوال سیگار مک بس از اسم این اقا گرفته شده؟
مشتاقم زودتر دانلودش تموم بشه. قلبم داره میادکفِ پام
بازم پولانسکی و بازم شاهکار . من عاشق این فیلمم اگه کسی دنبال یه سینمای خاص میگرده این فیلم اونو بهش هدیه میده
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه