«رابرت» (نيکلسن)، پيانيستي از خانواده اي اهل موسيقي، به ديدار خواهر پيانيست اش «پارتيتا» (اسميت)، به لس آنجلس مي رود. «پارتيتا» به او مي گويد که پدرشان دو بار سکته کرده و به او اصرار مي کند که به خانه ي پدري شان در پيوگت ساوند برگردد...
پنج قطعه ی آسان Five Easy Pieces 1970 \n7.5 از 10\n\nتوضیح همراه با اسپویل: \nرابرت دوپی(جک نیکلسون) میان شغل ها و جاهای مختلف سرگردان است و میکوشد جایگزینی برای روابط شکست های گذشته اش بیابد. وقتی به نظر میرسد متعد به زندگی اش شده است که میتواند به شکلی اصیل آن را بپذیرد، لحظه هایی از امید پیش می آید، اما در پایان کار او نمی تواند مسئولیتی را بپذیرد، لحظه هایی از امید پیش می آید، اما در پایان کار او نمی تواند مسئولیتی را بپذیرد که چنین تعهدی به همراه دارد. او میگریزد، که این خود نوعی استقبال از آزادی است اما آزادی ای که سطحی و پوچ است. فیلم در واقع خصلتی تیره و تار دارد که از بی معنایی شخصیت نیکلسون نسات میگیرد در حالی که او میخواهد روابط با معنایی برهم زند، شهامت کافی برای ایستادگی تا آخر روابط را ندارد. اگر کسی عاجز از پشتیبانی و حمایت از انتخاب های خود باشد اگر عاجز از شکل دادن به آن ها باشدپس در واقع انتخاب های محدودی هم خواهد داشت. دوپی می گریزد با این کار در مسیر خود برای صورت دادن انتخاب های با معنا شکست میخورد! تحت تاثیر قرار میگیریم باید هم به ضرورت داشتن شخصیتی قوی برای فهم انتخاب هایمان توجه کنیم و هم به دشواری ای که وضعیت های اجتماعی بر این انتخاب ها تحمیل میکنند. ما از دیدن شخصیت دوپی میترسیم. چون میدانیم چنین شکست هایی امکان پذیر است. می ترسیم که عاقبت مثل او شویم، یا شاید تا کنون به قدری شده باشیم!
چرا زيرنويسش قابل دسترس نيست؟!!!!
پوچی، سرخوردگی و از خودبیگانگی رابرت به نوعی حدیث نفس انسان در تمامی دورانهاست. خشم، ناتوانی، عجز، غم و طیف وسیعی از احساسات دیگر که در بازی جک نیکلسن نمود مشخصی داره چنان گرما و جذابیتی به فیلم بخشیده که این اثر رو به یکی از برترین های تاریخ سینما تبدیل کرده. بعد از دیدن این فیلم ناخودآگاه این بیت از حافظ رو زیر لب زمزمه کردم: در اندرون من خسته دل ندانم کيست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما
نه نمیدونم.چه فیلمایی ساخته شدن؟؟؟ آقای فراری\n
درام خوبیه
بهترين فيلم دهه 70
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه