مادر "جولی کوهلر" از خودکشی او ممانعت می کند.او شهر را ترک می کند و تصمیم می گیرد پنج مرد که او را نمی شناسند پیدا کرده و به قتل برساند.اما هدف واقعی او چیست؟
خیلی کم
خیلی کم
\nعروسِ سیاهپوش دور از چشمِ خانواده ی نگرانش، میخواهد از قاتلانِ شوهرِ ناکام و مرحومش انتقام بگیرد\n\n «تروفو» این فیلم/ داستانِ (تقریباً) «هیچکاک»ی را در فاصله ی دو فیلمِ «فارنهایت ۴۵١» [براساس رمانی از رِی برَدبری] و فیلمِ دیگری دربارهی «آنتوان دوآنل» و شیطنتهایش در سالهای جوانی (٢۴ سالگی) ساخت و اینکه چرا به اندازه ی فیلمهای دیگرش جدّی گرفته نمیشود، داستانیست که باید، بعداً، دربارهاش نوشت.\n\n«عروسِ سیاهپوش» را، معمولاً، در کارنامه ی «فرانسوا تروفو» جدّی نمیگیرند، امّا این دلیلِ خوبی نیست که فیلم را، صرفاً به این دلیل که، ظاهراً، شباهتِ مضمونیِ کمرنگی به فیلمهای مشهورِ «تروفو» دارد، نادیده بگیریم؛\n\n هرچند برای آنها که فیلمها را با دیدی زنباورانه (فمینیستی) میبینند، یا آنها «زن» را به چشم یکی از کلیدیترین «مایه های اساسی» فیلمهایش دنبال میکنند،\n قاعدتاً، این فیلمِ (تاحدودی) مهجورِ «تروفو» میتواند کلیدی باشد که نشان میدهد «زن» در فیلمهای او، همیشه، معمّایِ پُررمز و رازیست که وجودِ واقعیاش را کمتر کسی درک میکند.\n لازم نیست برای فهمیدن این موضوع (مثلاً) «ژول و جیم» و «پوستِ لطیف» و «داستانِ آدل اَش» را ببینیم، «عروسِ سیاهپوش» هم برای کشفِ این حقیقت کافیست...\n\n
پوستر فیلمو دیدم یاد مرحوم مایکل جکسون افتادم!\n
یه شاهکار اعلای فرانسوا تروفو اینجاست و کسی نظر نداده! حتما باید این فیلم رو ببینم!
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه