«سورين» (دونوو)، زن جواني است که به رغم علاقه به شوهرش «پي ير» (سورل)، بعدازظهرها در يک فاحشه خانه کار مي کند. تا اين که يکي از مراجعان خانه، خلافکار جواني به نام «مارسل» (کلمانتي)، به او دل مي بندد...
جدا از قصه و هدف کارگردانو ... به نظر من اینجور زن ها که متاسفانه تعداشون هم کم نیست ودر جامعه ما هم زیاد دارن میشن باید یک گالن بنزین روشون ریختو خاکسترشون ریخت تو چاه توالتو بد تر از اینا پسرانی که با زن های شوهر داررابطه برقرار میکنن امیدوارم خدا این جور ادمارو نابود کنه
از بهترین های بونوئل بعد از میل مبهم هوس و نازارین
یک سورئالیسم اصیل از فردی بزرگ و عجیب\nفیلمنامه بر پایه رمان ژوژف کاسل و با تغییرات پایه ای که بونوئل به آن داده نوشته شده است و میتوان گفت با فیلمنامه ای اصیل مواجه هستیم.فیلم در رویا و زندگی حقیقی سورین میگذرد و در بعضی صحنه ها این دو آنقدر با هم آمیخته میشوند که تشخیص آن دشوار است.فیلم پر از نماد است,نماد هایی که گاه برای بار اول مشخص هستند و گاهی نیز به تامل بیشتری نیاز دارند. بل دوژور فیلمی است که بونوئل تمام دغدغه های ذهنی خود را در آن قرار داده است و شایدویریدیانا را بتوان تنها مقدمه ای بر بل دوژور دانست.به نظر بنده فیلم دو شخصیت دارد:بل دوژور و سورین .در طول فیلم بل دوژور و سورین به آرامی از هم جدا میشوند.بل دوژور یک هرزهخودفروش است و سورین یک همسر دلسوز که بینهایت به همسرش عشق میورزد.\n (متن زیر حاوی اسپویل تمام داستان است)\nفیلم با رویای سورین آغاز میشود و هنگامی که پیر میپرسد به چه می اندیشی سورین پاسخ می دهد به خودمان...\nفیلم جلو تر میرود و ما با معصومیت سورین بیشتر آشنا میشویم که حتی از دیدناوسون روحیات خوبی ندارد سر باز میزند.اما سورین بر اثر کنجکاوی اش و یا اشتباهی که خود او هم دلیل خود را بخوبی نمیداند اسیر میشود.اما ما باز هم با سورین بیگانه نمیشویم :\nچونما «سورین» رو درک می کنیم چون خودمون هم برا کارایی که انجام می دیم توجیه درست نداریم، در ظاهر، دایره ی اخلاقیات برای خودمون تعریف کردیم اما خودمون قبل از هر کسی می دونیم که قبولش نداریم، تو زندگی فیلم بازی می کنیم اما فیلمی رو که زندگیه نمی تونیم قبول نکنیم و در قبالش موضع بگیریم، ما خوبی رو دوست داریم اما بدیم، بدی رو دوست داریم اما خوبیم، زندگی می کنیم نه چون زندگی رو دوست داریم چون دقیقاً مثل «سورین» زندگی رو با اوهام و دریافت های ذهنی خودمون اون طور که برامون قابل تحمله می سازیم،(این پاراگراف از من نیست)\n زمان میگذرد سورین از تحقیر شدنش لذت میبرد.هنگامی که مرد خارجی جعبه ای را به دیگر روسپی نشان میدهد او با عصابانیت او را ترک میکند اما وقتی به بل دوژور نشان میدهد او آنرا فراموش میکند و فرد را به تخت دعوت میکند.مهم نیست که در جعبه چه چیز است چون تا انتها مخاطب متوجه نمیشود اما آن نماد بل دوژوری است که به نهایت هرزگی رسیده است.\nخانه آناييس نیز، نمود آشکار جهان بسته و کوچک و خواسته های سرکوب‌شده است؛ جهانی که بازدارندگی اخلاقی را، راهی به آن نيست.بل دوژور با زیبایی و رفتار هرزه گانه خود, مردان را به خود جلب میکند تا جایی که یکی از مشتریان آناییس به نام مارسل سخت عاشق او میشود و او را تنها برای خود میخواهد و زمانی که او را تعقیب میکند و با رفتار سرد بل دوژور که حالا نام اصلی اش را میداند مواجه میشود , فکر میکند که شوهرش باعث این است و سعی به کشتن او میکند.سکانس آخر را میتوان از عجیب ترین و با معنی ترین سکانس های تاریخ سینما قلمداد کرد.سورینمانند همسری فداکار از شوهر فلجش مراقبت میکند.در این هنگام اوسون می آید و تمام گذشته سورین را به شوهرش میگوید و وقتی سورین باز میگردد میبیند که صورت او از اشک پوشیده است، دستانش باز شده و همچون مرده ای به پائین می افتد. صدای زنگی به گوش می رسد ناگهان پیر از جا بر می خیزد گوئی هیچ اتفاقی نیافتاده و مثل قبل دوست داشتنی است. طنین زنگ کالسکه به گوش می رسد ولی این بارکالسکه خالی است. از این سکانس چند برداشت کاملا متفاوت شده است:1.بر اساس نگرش عقلی انحراف در کنش فیلم نشانگر آن است که بهبود پیر صرفا یک توهم است، در واقع پیر مرده است و سورین در رویای خود به او زندگی مجدد می بخشد.2. این دو صحنه (پیر مرده است، پیر زنده است) تنها در ظاهر متضادند. اوسون با بیان حقیقت کم و بیش پیر را می کشد، ولی شوکی به او می دهد که به بهبودی پیر منجر می شود، چون فلج شدن و از کار افتادگی پیر ریشه روانی داشته است. پیر می تواند گناهان سورین را ببخشد چون با گناهان و عقده های خود پیر انطباق دارد. لذا پس از آن پیر و سورین می توانند به خوشی به زندگی خود ادامه دهند.3.برخی دیگر حرکت از واقعیت به فانتزی را در زمانی می دانند که سورین با مارسل آشنا می شود. بزعم این دیدگاه این امر بمنزله پیوند دو دنیای اجتماعی مجزا است و نمی تواند واقعی باشد. برخی دیگر نیز بر این باورند که سورین هرگز به فاحشه خانه نمی رود و چه بسی هیچ اتفاقی روی نمی دهد جز آن که سورین و پیر در اتاقی به آرامی نششته اند و سورین برای فرار از زندگی ملال آور شان داستان سرائی می کند. رویا پردازی و فانتزی های سورین شاید جزئی از این داستان باشد و یا تخیلاتی موازی این داستان سرائی باشد.به نظر خود من سکانس آخر برداشت کارگردان و یا رویای سورین از پایان قصه است. در سکانس اول ما سورین و همسرش را در کالسکه دیدیم و در آخر سکانس آخر همین کالاسکه را بدون مسافر که میتوان گفت پیر سورین را بخشیده و قصد مجازات ندارد(کاملا بر خلاف سکانس اول) و سورین هم که با این کار پیر بیشترش عاشقش شده حتی فکر تنبیه شدن توسط او را نمیکند.برداشت دوم من کالاسکه خالی میتواند آینده مبهم سورین باشد که در حالی که شوهرش مرده است او هم میمیرد و کالاسکه رویا هایش بدون مسافر باقی می ماند...
yani asheghe in nazarate ersaliton hastam
چالشی بین پندار و واقعیت بین اگاه و ناخود اگاه....\nbelle de jour فیلمیست که مرز بین تمایلات درونی و بیرونی انسان رو به تصویر می کشه و هدف ان بروز هر دو انها در دنیایی باز یا بسته است...
برنده شیر طلا جشنواره ونیز....
والله ما که نفهمیدیم چطور شد ؟؟؟؟؟
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه