«جك ریپر» ژنرال روان پریش ارتش و رئیس یک پایگاه هوایی در امریکاست که در اقدامی خودسرانه تهاجمی هسته ای علیه شوروی به راه می اندازد و رئیس جمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات می گردند.
خیلی کم
خیلی کم
از بی نظیرترین فیلم های تاریخ سینما با ژانری که به نظر من کمدی ـ تراژدیه! همراه با موسیقی جاودانه ای که ترکیبی از حماسه و حماقته! ساختن چنین فیلمی تنها از کوبریک برمیآد.
شاهکار استنلی کوبریک با درونمایه ای کاملا سیاسی و دیالوگ هایی پر از نشانه و اشاره به وقایع تاریخی-سیاسی یا مسابل اجتماعی روز آمریکا. کوبریک به شایستگی در این اثر وضعیت اجتماعی-سیاسی ایالات متحده را در دوران جنگ سرد، درونمایه ی طنز خود (نه کمدی!) قرار داده و توانسته پیامی مهم از دریچه ی درام و سینما به مخاطبین عرضه کند.
یا حضرت کوبریک\n
عاشق فضای فانتزی ولی بسیار سنگین کارای کوبریک هستم مثل این فیلم و پرتقال کوکی و ... در مورد این فیلم هم باید بگم فیلمی فوق العاده نفس گیر با بازی هایی زیبا و طعنه هایی آشکار و پنهان بود بدون شک امتیاز من به این فیلم 10 هستش
پیشنهاد میکنم نبینین حوصلتون سر میره
سرنوشت مارو خدا که نه، بلکه همین احمق ها و مجنون ها رقم میزنن
چند نکته فیلم نظد من رو جلب کرد:\n\n1.استفاده از میز گرد که نمادی از کره زمین و تصمیم گیری برای بشریت \n2. تنها یک نماینده از روسیه و بقیه ژنرال آمریکایی و ...\n3. دستکش سیاه در دو دست نماینده روسیه به نشانه ناپاکی و یکی در دست راست دکتر استرنج لاو که نماینده نازی یا شاید نماینده بعضی از سیاستمدران امریکایی با تفکرات نازی\n4.شلیک به استند نوشابه کوکا کولا و دیالوگ گرفتن خسارت از شرکت که نشان دهنده نظام سرمایه داری که گرفتن حتی یک سکه برای تلفنو نجات جان میلیون ها نفرباید نظام سرمایه داری نابود بشن\n5.نظریه اصلاح بشر در پایان فیلم توسط دکتر اترنج لاو و نشانده افکار فراماسونری و نظم نوین جهانی توسط ماسون ها\n\nکوبریک رو یکی از بهترین کارگردانانی میدونم که دست ماسون ها رو خیلی زیرکانه رو کرد.درود بر شرفش
بهترین فیلم کمدی استاد کوبریک
پیتر سلرز در نقش دکتر استنرجلاو، کنترلی روی یکی از دست‌هایش نداشت، این دست خودسر مرتب می‌خواست که سلام نازی بدهد! بعد از ساخت این فیلم سندرم دست بیگانه، به سندرم دکتر استرنجلاو مشهور شد. در این اختلال عصبی - روانپزشکی به صورت مختصر و مفید، یک دست سرخود عمل می‌کند، گویی که تحت اراده مغزی جدا از مغز بیمار است.\n\nجایی از فیلم «زند‌گی و مرگ پیترسلرز» (استفن‌هاپكینز - 2006) که بر اساس ماجراهای واقعی زندگی این بازیگر ساخته شده است، استنلی كوبریك به سراغ سلرز می‌آید‌ و از او می‌خواهد‌ د‌ر فیلم تازه‌اش «د‌كتر استرنج‌لاو» بازی كند‌. كوبریك می‌گوید‌ كمپانی یونایتد‌ آرتیست چراغ سبز پروژه را وقتی به او خواهد‌ د‌اد‌ كه سلرز د‌ر فیلمش بازی كند‌ و به این ترتیب یكی از شاهكارهای استاد‌ د‌ر همین ملاقات خصوصی شكل می‌گیرد‌.
یه شاهکار به تمام عیار دیگه ازاون \nخدا بیامرز ....
دکتر استرنجلاو یا چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به بمب عشق بورزم ، اثری طولانی و نامی طولانی تر !\n\nقبل از خواندن این دیدگاه لازم به ذکر است که به جای استفاده از نام طولانی فیلم ، از دکتر استرنجلاو بهره گرفته می شود ! \n\nتنها اثر کمدی کوبریک ، تلنگری بود بر سیاست و سیاستمداران. هرچند بد نیست اشاره شود که این کارگردان ، چند سال بعد تلنگر خود را در فیلم پرتقال کوکی به مشت تبدیل کرد! می توان گفت کوبریک استارت پخته تر شدن آثار خود را با این فیلم شروع کرد. \nدکتر استرنجلاو اثری است با ریتم فوق العاده کند ولی قوی و دقیق. دقت و ظرافت کوبریک در نگارش فیلمنامه و کارگردانی در این فیلم ستودنیست ، دقتی که در انتخاب لوکیشن ، حرکات بازیگران و نوع ابراز حسشان ، و ظرافتی که در انتخاب دیالوگها و حتی نام افراد به کار رفته است. اما به جرئت می توان گفت ریتم کند فیلم حوصله ی بیننده را سر می برد. \nدر این اثر ، کوبریک که جنگ سرد را به خوبی حس کرده بود ، توانست فضای حاکم بر جنگ سرد و همچنین حماقت سیاستمداران را تصویر کند. حماقتهای بچگانه ای که منجر به برپایی جنگهای بزرگ می شود. کارگردان به نوعی توانسته است فضای فیلم را مختص به زمان خاصی جلوه ندهد و این امر منجر به کلاسیک شدن این کمدی سیاه شده است. جدا شدن این اثر از زمان را باید مدیون انتخاب جالب لوکیشن ها دانست ، تنها سه لوکیشن در این فیلم وجود دارد : پایگاه ژنرال ریپر ، هواپیما و اتاق جنگ. این تکنیکها به طور مشهودتر در پرتقال کوکی به کار رفته است.\nاز نقاط قوت فیلم می توان به نقش آفرینی و بازی عوامل فیلم اشاره کرد ، از جمله نقش دکتر استرنجلاو ، که از اسمش گرفته تا حرکاتش تماما معنا دار هستند. آلمانی بودن او و همچنین نظریه اش دربارهء پناهگاه زیرزمینی همگی به فاشیست بودن و خودخواه بودن سیاستمداران اشاره دارد. حماقت سیاستمداران نیز در شخصیت ژنرال ریپر موج می زند. حماقتی که ناشی از ترس است و ترسی که ناشی از اثرات جنگ سرد است ! \nموسیقی متن فیلم نیز با هوشیاری تمام انتخاب شده است ، از جمله موسیقی حماسی که در سکانسهای پرواز هواپیما شنیده میشود ، که حماقت نظامیان را هرچه بیشتر به صورت طنزآلود و تلخی به بیننده تلقین می کند. \nشاید بد نباشد که به نام طولانی فیلم نیز اشاره شود. کوبریک تمام تلاش خود را کرده که کلیهء مفاهیم فیلم را با نامش به بیننده القا کند ! البته این اتفاق بعد از تماشای این فیلم با ریتم کند رخ می دهد ! چرا که بیننده تازه متوجه می شود که این افت ریتم بیشتر به ادامهء نام فیلم باز می گردد : روند دست برداشتن از نگرانی و دوست داشتن بمب !! که این روند در سکانس سوار شدن سرباز بر روی بمب ( مانند کابوی که بر روی اسبی سرکش میشیند ) و نوشتهء روی بمب ، به طور خاصی مشهود است. \nدیالوگها در این اثر ، شاهکار هستند و به معنای واقعی می توان ظرافت را در آنها حس کرد. برخی از این دیالوگها را می توان ماندگار دانست ! \n\nبه طور کلی ، این اثر ریتمی کند دارد که به نوعی آن را طولانی تر جلوه می دهد. اما با به خرج دادن مقدار زیادی از حوصله ( ! ) ظرافت این فیلم بیشتر چشمگیر می شود ! \n\nعلیرضا\n
راستشو بخایید خیلی خوب نفهمیدمش ...
جالبه بدونید جورج سی اسکات یا همون باک ترجیدسون با استنلی کوبریک دریه سال فوت کردن و جورج سی اسکات دو بار گرفتن اسکار رد کرد وسال 1971 برنده اسکار بهترین بازیگرنقش اول شداز گرفتن اسکار انصراف دادچون براین باوربود در حد رقابت با دیگربازیگرهانیست وفرداش اسکارش پس داد!!خلاصه دمش گرم:)
سندرومی وجود داره به نام سندروم دکتر استرنجلاو که با توجه به این فیلم اسم گذاریش کردن...!
کارگردان این فیلم خیلی دوست داشت بقیه حروف الفبا رو هم بیاره تو اسم فیلمش\nمنتهی هالییود اجازه نداد
az behtarin filmhaye aghaye cubrick va be jorat mitonam begam behtarin komediye aghaye sellers ke age barandeye oscar ham mishod kasi narahat nemishodhatman didane in filmopishnahad mikonam
اسپویل\n.\n.\n.\nیه صحنه ی شاهکار داره.اونجاش که ژنراله داره در مورد وجود فلوروئید توی اب صحبت میکنه و اصلا اتفاقاتی که برای دنیا و حتی خودش می افته براش مهم نیست.Peter Sellers هم داره از نگرانی و اظطراب میمیره.به نظرم تارانتینو (کارگردان پاپ فیکشن) از این صحنه اقتباس کرده. اونجاش که بوچ بعد از قضایای مارسلوس والاس برمیگرده پیش دوس دخترش و به دوس دخترش میگه:«پنکیک خوردی؟»حالا ببین تو اون وضعیت همین اتفاق برای Peter Sellers می افته.درسته شاید چیزی که من میگم زیاد به چشم نیاد. ولی اگه کمی دقت کنید متوجه این موضوع خواهید شد. \nبا تشکر
بهترین فیلم استاد کوبریک
از کارای خوبه کوبریک هست اما علیرغم نمره و رتبه ای که در Imdb داره احساس میکنم نسبت به سایر شاهکارای کوبریک مث ادیسه ی فضایی ، چشمان باز بسته(بهترین فیلم از نظر خود کوبریک!!) پرتقال کوکی و راههای افتخار کیفیت پایین تری داره!
کوبریک بزرگ مردی باذهن پیچیده.\nدرسته راجب کوبریک وآثارش نقدهاومقالات ومستندهای زیادی هست تابتونه مفهوم هاوپیام های موجوددرفیلماشواستخراج کنه ولی هیچ کدوم قادرنیستند.\nاستنلی ناشناخته شده
به نظر من به عنوان یه مخاطب عام، فیلم مزخرفی بود و نتونستم تا آخر نگاه کنم. حالا اینکه تا چه حد هنری هست که منتقدین امتیاز خیره کننده ی ۹۶ رو بهش دادن من سر در نمیارم.از استنلی کوبریک بزرگ فیلم های پرتقال کوکی، اسپارتاکوس ، درخشش و ادیسه رو دیده بودم و باید بگم فیلم های خیلی خوبی بودن ولی اصلا از این فیلم خوشم نیومد. در ضمن همه جور فیلمی با هر ژانری میبینم.
درباره ی صحنه ی آخر فیلم هم:\nدراصل صحنه ی آخر فیلم می بایست یک دعوا توی اتاق جنگ بین سیاست مداران باشه، که آخرش با کیک به جان همدیگه می افتند و به هم دیگه ظرف های کیک (پای) رو پرتاب می کنند تا سر و صورت همه پر از کیک میشه...\nعلت های متفاوتی برای حذف این صحنه گفته می شه که خود کوبریک، اونو از بین بردن و متقارن نبودن با ریتم کلی فیلم می دونه.\nکات خوردن صحنه ی اصلی آخر فیلم برای خیلیا یکم عجیب بود. شاید این موضوع در این نوع کات خوردن بی تاثیر نبوده
عاشق بازی پیتر سلرز هستم تو این فیلم
وای خدا نمیدونم چطور احساسم رو نسبت به این فیلم بیان کنم\nفوقالعاده عالی بود مخصوصا فضایی که ایجاد کرده بود و سبک خاص کمدی سیاه این فیلم و دیالوگ های نیش دار و همراه با ایهام\nو همچنین نسبت به سال تولیدش این فیلم چیزی از یه شاهکار کم نداره\nفقط پایان بندیش میتونست کمی بهتر باشه (منظور اون انفجار ها به شکل دیگه ای و بدون همراهی موسیقی نمایش داده میشدن ) ولی چیزی نیست که به خاطرش ارزش فیلم کم بشه\nامتیاز من : 10
نمی دونم در وصف این فیلم چی بگم، بازی های فوق العادش و داستان خوبی که داشت واقعن به حقه که بگم یکی از بهترین فیلم های تاریخ... خیلی کم پیش میاد از دیدن یه فیلم اینقد هیجان زده بشم. واقعن عالی بود
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه