The Organiser Poster

The Organiser 1963

7.9 Rating
2K

داستان کارگران کارخانه منسوجات در تورین ایتالیا که در ابتدای ورود به قرن بیستم تحت استثمار قرار گرفته و برای شرایط کاری بهتر مبارزه را آغاز نموده اند. پروفسور "سینی-گاگلیا" از سوی سوسیالیست ها برای کمک و سازماندهی تشکیلات و مبارزات کاگران فرستاده میشود...

Mario Monicelli
نامزد 1 جایزه اسکار و 6 جایزه دیگر

سایر جزئیات

Not Rated
1963-01-01
130 دقیقه

کالکشن های مرتبط

مجموعه تمام فیلمهای حاضر در مراسم اسکار #1
مجموعه تمام فیلمهای حاضر در مراسم اسکار #2
مجموعه تمام فیلمهای حاضر در مراسم اسکار #3
مجموعه تمام فیلمهای حاضر در مراسم اسکار مشاهده

دیدگاه کاربران

ارسال دیدگاه
سام محمودی سرابی's avatar سام محمودی سرابی
7 سال پیش

به بهانه زادروز ماریو مونیچلی:\n\nکارگران یک کارخانه از کار طاقتفرسا، ساعات کاری زیاد و استراحت کم به ستوه آمدهاند اما به خاطر فقر زیاد و شکم خالی جرأت متحد شدن با هم و شوریدن بر علیه رؤسای کارخانه را ندارند تا اینکه سروکلهی مردی که خودش را پروفسور خطاب میکند از شهری دیگر پیدا میشود که با حرفهای آتشین و سخنرانیهای غرا، کارگران نگونبخت را متحد میکند برای اعتصاب …\n\nماریو مونیچلی با ۶۹ فیلم در کارنامهاش و نوشتن بیش از ۱۰۰ فیلمنامه. او استاد تلفیق کردن کمدی و تراژدیست. \n\nسازمان دهنده(The Organizer،1963) بیستمین اثر مونیچلی، دربارهی طبقهی کارگر بدبختیست که از صبح علیالطلوع تا بوق سگ جان میکند و با کمترینها میسازد و حتی وقتی برای نهار و استراحت هم ندارد. طبقهای محروم که روز و شبشان یکیست. آنها آنقدر بیپشتوپناه هستند که حتی جرأت ندارند یک ساعت زودتر کار را تعطیل کنند. داد و بیداد بالادستیها آنها را میترساند،زود عقب میکشند و پشت همدیگر را خالی میکنند. \n\nآنها به کسی نیاز دارند که متحدشان کند و این کار را جوزپه(مارچلو ماسترویانی) میکند. کسی که خود را پروفسور میخواند و یک فراریست. کسی که خودش حتی یک پاپاسی هم ندارد و از گشنگی برای لقمهی نان له له می زند. او با تلاش فراوان سعی میکند کارگرهای بدبخت را کنار هم نگه دارد و آنها را بر علیه بالادستیهایشان بشوراند. \n\nدر این مسیر است که با لحظاتی دردآور از زندگی آدمهایی آشنا میشویم که تمام چیزی که از قدرتمندان میخواهند فقط و فقط یک ساعت کار کمتر است. صحنهای که جوزپه و افرادش به خانهی مصطفی، تنها کارگری که میخواهد به رغم اعتصاب سر کارش برود، میروند، از آن لحظات تلخ است؛ آنها وارد خانهی مصطفی میشوند تا بلکه او را از خر شیطان پیاده و راضیاش کنند که زحمات دیگران را هدر ندهد. اما وقتی با یک اصطبل کثیف و مهوع روبرو میشوند که مصطفی، زن و بچههایش را از شدت فقر آنجا نگه میدارد، پشیمان میشوند. \n\nاین همان روبرو شدن با اوج فلاکت یک آدم است. همین مصطفی را در صحنههای قبل چند باری دیده بودیم که در کارخانه دست در جیب میچرخید و در جواب هر چیزی با یک «نچ» بلند فقط سر تکان میداد و لبخندی از تماشاگر میگرفت؛ اینجا هم مونیچلی با استادی تمام کمدی را با تراژدی درهم میآمیزد.

nimajoon1345's avatar nimajoon1345
7 سال پیش

عالی

nersie.kyan's avatar nersie.kyan
8 سال پیش

یک سالی هست اینو درخواست دادم\n

alirezatinymovie's avatar alirezatinymovie
8 سال پیش

ماستریانی یعنی خدای جذابیت های بصری\n

jamiljimv's avatar jamiljimv
8 سال پیش

فکر کنم تو این تعطیلات نوروز یه دویست گیگی پیاده بشیم...