یک مرد غیر معتدل به نام «توماس ادوارد لورنس» که با عنوان های مختلفی لقب گرفته است، از قهرمان گرفته تا شارلاتان و سادیسمی، خود را جای یک سرباز گمنام می زند و برای جستجوی افتخار به سمت بیابان های عربستان می رود. داستان با نشان دادن مرگ لورنس در ۴۷ سالگی به علت تصادف با موتور سیکلت در لندن شروع می شود و سپس به زمان قبل بر می گردد و ماجراجویی های او را نشان می دهد: سال ۱۹۱۶ که یک افسر جوان باهوش در کایرو بود و ماموریتی برای تحقیق در شورش عرب ها علیه ترک ها در جنگ جهانی اول به او داده شد. او در بیابان های عربستان ارتشی غیر نظامی از عرب ها تشکیل داد و برای مدت دو سال با کارهایی نظیر حمله های بیابانی، تصادف های قطار و حمله ی شترها، ترک ها را به ستوه آورد. در نهایت، او ارتش خود را به سمت شمال هدایت می کند و به یک ژنرال انگلیسی برای نابودی امپراتوری عثمانی کمک می کند.
ندارد
زیاد
فیلم تاریخیه جالبی بود
از بهترین فیلم های ژانر حماسه ای
واقعا کارتون درسته!یه سرو گردن از همه سابتا بالاترید.دمتون گرم.
چند سال پیش یکی از دوبلور های مونگل ایران میگفت که در زمان شاه اسم واقعی فیلم لورنس مصر بوده و ساواک گفته بزارید لورنس عربستان ، چون رابطه ایران و مصر در زمان شاه بد بوده ، در صورتی که دوبلور دروغ گفته است و اسم واقعی فیلم همان لورنس عربستان است !
موسیقی فیلم ، عالیه !
خسته کننده و طاقت فرسا ...
این فیلم چرا نباید جز 20 فیلم برتر نباشه؟
من که بسیار از دیدن این شاهکار لذت بردم.حماسه ای بزرگ از ماجراجویی در دل صحرای سوزان ساخته دیوید لین!فیلمبرداری این فیلم شاهکاره.بیننده کاملا فضا رو حس میکنه.همه عوامل به درستی کار خودشون رو انجام داده بودن.موسیقی موریس ژار هم تاثیر بسزایی داشت.به هیچ وجه من خسته نشدم! ۱۰/۱۰
شاهکاری برای تمام فصول ، دیگه چنین فیلمی ساخته نخواهد شد
یک از فیلم های مورد علاقه کریستوفر نولان
خوب بود و خاص
مثله اینکه بیشتر لارنس تو ایران داریم تو عربستان\n.\n.\n.\n.\n.\nخوب اینم از خای....ما....عربستانه دیگه فنونو رو ما پیاد میکنن فیلم شهرتش و رو یکی دیگه
ماراتنی خسته‌کننده و بی‌هدف...\n\nفیلم بسیار مدعی است و این ادعا را نمره‌ی 100 منتقدین و تعریف و تمجید حداکثری اکثریت و جوایز چپ و راستش، این ادعا را پررنگ‌تر هم می‌کند.\nاما هنگام تماشا چیز دیگری نصیبم می‌شود. همان ابتدا با سکانسی مسخره از یک مرگ روبه‌رو می‌شویم! قرار است مرگ قهرمان داستان باشد... قهرمانی که نه شناختی نسبت به او داریم و نه مرگش برایمان مفهومی دارد. و سپس با صحنه‌ی ختم و چند دیالوگ کوتاه پلی بی‌ربط به داستان اصلی می‌زنیم که در واقع همه‌اش ادایی است از «همشهری کین».\n\nداستان چیست و قهرمان کیست؟ داستان که حالا حالاها مانده تا شروع شود... یک ساعت اول روند خسته‌کننده‌ی بدون داستان را شاهدیم. خبری نیست. مدام لانگ‌شات‌های زیبا و البته مخلّ داستان از صحرا (که عکس‌های قشنگی هستند) و مدام صحنه‌هایی که به راحتی می‌توانند حذف شوند و به هیچ‌جایی هم برنمی‌خورند. و شخصیت، شخصیتی که می‌شنویم شاعر است و عالم. اما نه شاعرانگی را در او می‌بینم و نه علم را. شخصیتی دخترانه و لوس است که به رقصیدن در لباس سفید عروس بیش‌تر به او می‌آید تا جنگ در لباس یک ستوان! از همان ابتدا توی ذوقم خورد عواطف لطیف لارنس که مثلن در ارتش خدمت می‌کند. تضاد بین او و بالادستی‌هایش و البته هسته‌ی مرکزی داستانی که بعدها(!) قرار است شروع شود، از همین عواطف نشأت می‌گیرد، اما هیچ دلیل و پیش‌زمینه‌ای از شخصیت او نداریم.\nنیمه‌ی اول فیلم فاجعه است! در نبود داستان مانند یک مسافر واقعی که رنج سفر می‌کشد، در دل صحرا رها می‌شویم و هی از این صحرا به آن بیابان... از این غروب به آن طلوع... و موسیقی (اگر چه در اصل زیبا) برای پر کردن تمام این خلأها مدام اضافه می‌شود و پس از نقطه‌ای روی مخ می‌رود!\n\nسپس داستانکی شکل می‌گیرد... در مورد چیست؟ زندگی لارنس؟ چقدر نقاط تاریک و ندانسته راجع به او داریم؟ نه از قبلش چیزی می‌دانیم و نه از انگیزه‌هایش. در مورد جنگ است؟ کدام جنگ؟ بین کجا و کجا؟ در کدام منطقه؟ بریتانیا از این جنگ چه سودی قرار است ببرد؟ اما انگار دیوید لین نیازی نمی‌بیند چیزی برای مخاطب شرح دهد و او را میان بیابان ابهام رها می‌کند. می‌گذریم...\nدرام داستان بالاخره و حدوداً پس از 3 ساعت تازه رخ می‌دهد. اما هیچ قوتی ندارد. معلوم نیست چگونه شخصیت دخترگونه‌ی لارنس از این رو به آن رو می‌شود و لارنسی که نمی‌تواند بکشد، تبدیل می‌شود به ماشین کشتار؟ و در نهایت هم یک پایان شعاری برای داستان بی‌سرش... که البته می‌شود آن را با مضمون هم خواند! فقط نمی‌دانم این پایان عجله‌ای چه ربطی به آن شروع دارد؟ و اصلاً چه شد آن مجلس ختم و آن مرگ مضحک؟!\n\nکافی است فیلم را از لحاظ مضمون با «راه‌های افتخار 1957» و از لحاظ نوع پروداکشن با «اسپارتاکوس 1960» کوبریک مقایسه کرد، تا فهمید می‌توان خروار خروار نما و صحنه و حتا سکانس را از دل فیلم حذف کرد و آن‌را تبدیل به یک فیلم 1 ساعت و نیمه کرد، و به هیچ‌جا هم برنخورد...
mahshare .. behtarin filme tarikhe az nazare man ,, 10 az 10 bsh mida.. david lean hamishe namahaye wide kheili khodayi migire .
اونایی که به این فیلم میخوان نمره منفی بدن برن فیلم هندی ببین.\n
فیلم قشنگی بودمخصوصاپایانش واین که واقعیت جنگ رونشون میده که کشته شدن ادماباعث میشه بعضیادیگه به قدرت وبه قول خودمون اب ونون میرسندمثل کشورخودمون\nپیشنهادمیشه ببینید
این فیلم با هر فیلم حماسی که قبلا دیده بودم متفاوت بود ، به همین دلیل جزو 10 فیلم مورد پسندم قرار دادمش ..\nنیومدم که 20 خط نقد و بررسیشو کپی کنم و خستتون کنم ، تنها پیشنهاد میکنم این فیلم به یاد ماندنی رو تماشا و نقد و بررسیشو مطالعه کنید ، حیرت انگیزه ... مخصوصا موسیقی متنش ...
تغییر خلق و خوی لارنس در بازی اوتول کاملا مشهود بود\nواقعا چنین فیلمی برای 44 سال پیش شاهکاره
نمره من 10 از 10
بهترین فیلم تمام تاریخ سینما
HATMAN BAYAD DIDE BESHE AZ BEHTARIN FILMHAYE TARIKHE CINAMA
این فیلم بعد از پدرخوانده مزخزفترین فیلمی بود که تا حالا دیدم حالم بد شد انقد کسل کننده بود پنج دقیقه گذشته بود خوابم برد فیلمنامه هم که نداشت بن هور 100 برابر این قشنگ بود.
فیلم قشنگی بود ولی خیلی طولاانی
نمره منتقدین رو...
بی نظیر و شاهکاره....واقعن لدت بردم
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه