فیلم از سال ۱۸۸۵ پنج سال از زندگی روانشناس اتریشی “فروید” را به تصویر می کشد.در آن زمان بیشتر همکاران او باور داشتند بیماران هیستیریکی برای جلب توجه تظاهر به بیماری می کنند و از درمان آنها خودداری می کردند.اما او از هیپنوتیزم برای یافتن دلیل این بیماری استفاده کرد و…
فیلمنامه این اثر از ژان پل سارتر
متن زیر در رابطه با صحبت های فروید در خصوص دین و خداست(این حرف زدم تا تاکید کنم به هیچ وجه دخالتی در نوشتن متن نکردم و دقیقا عین حرف های خود فروید هر چند خودم با قسمتی از صحبت هاش موافق نیستم،هدف من آشنایی بیشتر با قسمتی از باورهای فرویده)\nخوب میشد اگه خدایی بود که دنیا را ساخته باشه و خیر خواه و مصلحت اندیش باشد اگر دستورات اخلاقی در دنیا می بود و همچنین جهان پس از مرگ ولی این یک واقعیت تکان دهنده است که همه ی این ها دقیقا فقط چیزهایی هستند که ما آرزو داریم باشند همه این موضوع خیلی مشخص بچه گانه است با واقعیت کاملا بی گانه است که برای هرکسی که رفتار دوستانه با انسانیت دارد دردناک است که این گونه بیاندیشد که اکثر اخلاقیات هرگز نتوانند قادر باشد که در مورد این دید از زندگی رشد کند زمانی که سپری شود هیچ نمیتواند جلوی دلیل و تجربه را بگیرد و تناقض دین با هر دوی آن ها ملوس است.ایده ی خدا یک دروغ نبود بلکه وسیله ای از ناخودآگاهی بود که باید با روانشناسی رمزگشایی میشد خدای شخصی(یعنی خدای دینی) چیزی جز یک مدل والای پدرگونه نبود آرزوی چنین خدایی که از حسرت کودکی برای قدرت،محافظت و عدالت و انصاف و زندگی بی پایان منشا گرفته باشد.خدا خیلی ساده بیرون افکنی این آرزوهاست که به خاطر حس بی پایان درماندگی،انسان از او بترسد و او را پرستش کند.مذهب به نوزادی انسان ها تعلق دارد یک مرحله ضروری است از تبدیل بچگی به بلوغ ارزش های اخلاقی را ترفیع داد که برای جامعه لازم بود حال که انسان به این سال ها رسیده به هر صورت باید مذهب را کنار بگذارد
فروید،پدر علم روانکاوی،یکی از 3 شخصیت مهم قرن،دانشمندی بزرگ و شجاع،پیرمردی دوستداشتنی که همیشه قاتلش رو دوست میداشت،سیگار برگش
خیلی مشتاقم ببینم بعد از من کی به این فیلم سر میزنه
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه