دخترى به نام « ويريديانا » ( پينال ) قرار است راهبه شود. او پيش از اجراى مراسم سوگند در صومعه به ديدار آخرين خويشاوند خود، مرد ثروتمندى به نام « دون خايمه » ( رى )، مىرود. « دون خايمه » خيلى زود جلب « ويريديانا » مىشود. با اين همه دست به خودكشى مىزند...
خیلی کم
خیلی کم
چه فیلم بدی ، چه استعاره یِ بدی ، چه نمادسازی بدی\n\nواقعاً حیرت کردم هیچ کس در این صفحه ندانسته فیلم درباره یِ چیست (حتی آنان که عشق کارگردانن نه فیلمش) ؛ این فیلم تلاش نابخردانه یِ یک فیلمساز است برای بازسازی ترک صومعه ، ترحم بر گدایان ، برابر دانستن افراد و قشون جمع کردن عیسی و خیانت حواریون و شام اخر و چه و چه و چه . بله این فیلم داستان عیسی است و هر سکانس یا شخصیتش نماد این واقعیت یا نماد آن موضوع در آغاز و ادامه رسالت عیسی ناصری است و حالا عقیده یِ خود فیلمساز هم که به آن اضافه شده و آشی شده شله قلمکار. \n\nخجالت آور است نظرهای مثبت درباره یِ این فیلم از کسانی که هیچ از داستان اصلی و منظور فیلمساز متوجه نشدن. \n\nبگذریم ؛ حالا بشینید دو داستان رو کنار هم بگذارید و ببینید کدام نماد با چه واقعیت(یا توهمی) چفت میشود و تا ابدالدهر درباره اش بحث کنید ، من یکی حوصله یِ نمادبازی ندارم و متنفرم از فیلمی که نماد از سر و کولش بالا میرود.\n\nپ.ن : آخرین وسوسه یِ مسیح اثر کازانتزاکیس رو بخونید ، بعد فیلم رو ببینید ، البته فیلمساز عقیده و نظر خودش رو هم وارد داستان کرده .
بهترین بهترین ها! شوکی که این فیلم بونوئل به انسان وارد میکنه داخل کمتر فیلمی میبینیم نقطه اوج فیلم زمانیه که همراه با موسیقی هاله لویا گدایان شروع به رقصیدن می کنند. به نظرم یکی از بهترین صحنه هاییه که حداقل من داخل فیلم ها دیدم. این فیلم بسیار زیبا نزول و کناره گیری آدمی رو از مذهب نشون میده. بهتون پیشنهاد میکنم حتما نوشته های بونوئل رو به خصوص کتاب آخرین نفس هایم رو بخونید.
کوته نوشته ای به فیلم ویریدیانا\n\nبونوئل عقیده دارد که می توان ساعت ها راجع به ارزش های یک فیلم صحبت کرد اما فیلم به هیچ وجه نباید ملال آور باشد. در این فیلم قصه اصلی از همان ابتدا کلید می خورد: راهبه ای که اندکی به مراسم سوگند نهایی اش مانده و عمویش می خواهد او را ببیند. در سکانس بعدی آن دو به سرعت با هم روبرو می شوند. در چند نما با عمارت و آدم هایش آشنا می شویم: رامونا، دخترش و بقیه خدمتکارها. همین روند تا آخر فیلم ادامه دارد و می بینیم که بونوئل کاملا به سخنش وفادار است.\nفیلم می تواند برای مخالفان نماد در سینما آزار دهنده باشد اما اگر کمی دقیق تر نگاه کنیم، بونوئل به ساده ترین شکل ممکن عمل می کند. مثلا هنگامی که عمو و ویریدیانا درباره بچه نامشروع عمو در حال صحبتند و ظلمی که او در حق بچه اش کرد، یک نمای نزدیک از زنبوری داریم که در آب گیر افتاده است و عمو با چوبش او را در می آورد، و بعد یک دیالوگ ساده: «بیچاره داشت غرق می شد». یا وقتی که خورخه در حال دیدن وسایل عجیب و غریب پدرش است به چاقویی صلیبی بر می خورد و آن را ورانداز می کند. اینسرتی از چاقو در سایه روشن. ساده و بی آلایش، کنایی و شوخ طبعانه. در واقع تمام فیلم به همین سادگی است.\n\nبه نظر من گناه تفسیرپذیری این نماها را نباید به گردن بونوئل گذاشت. مشکل از امثال آنانی است که خرس فیلم ملک الموت را نماد بلشویسم تلقی کرده بودند.
یه چیزی فراتر از شاهکار
همین که این فیلم توسط کلیسا تقبیحشده نشانگر قابل توجه بودن این فیلمه.
بونوئل رو باید بیش تر درک کرد. مخصوصا این فیلمش رو.
فوق العاده بود
اولین بار که شما را دیدم با خودم گفتم دختر عمویم ویردیانا بالاخره با من ورق بازی خواهد کرد\nفیلم فوق العاده پیام بی نظیر \nشاید اسپویل\n\n\nهیچ کارمایی وجود ندارد. عاقل باش نه احمقی خوب.
بهترین فیلم بونوئل . یقینا همین فیلمه
یکی از بهترینفیلم هایی که دیدم، فوق العاده بودمحو تماشای اینفیلم زمان در رفت
دلم میخواهد فیلمی بسازم علیه تمام افکار و عقاید،در مخالف با تمام ایدءو لوژیها....فیلم من باید ضد کمونیستها،ضد سوستیالیستها،ضد کاتولیکها،ضد لیبرال ها و ضد فاشیست ها باشد دلم میخواد فیلمی بسازم علیه عیسی،علیه بودا، علیه شیوا و همه پیامبران دیگر.\nلوییس بونوءل در مصاحبه با ماکس اوب
بهترین فیلم بونوئل بدون شک\nپایان این فیلم شاهکاره\nاز دستش ندید
لوئیس بونوئل در نظر من فیلم نمیسازه.....مطلقاً جادو میکنه....زبان بی شک قاصره برای توصیف کاری کهاین مرد در سینما کرد...اولین بار بدون هیچ شناخت و پیش زمینه ای از دنیای مسحورکننده ی کاراش ملک الموت رو دیدم و نمیدونم بعد از تموم شدن فیلم چه بر سرم اومد...آنچنان لذت غیر قابل توصیفی از تماشای این دنیای عجیبِ بونوئلی بردم که بعد از اون دیگه دیدن هیچ فیلمی اون تجربه رو واسم تکرار نکرد (با پولِ برسون و استاکرِ تارکوفسکی وآمبرتو دیِ دسیکا وایلاژنیستِ کومهتا مرز تجربه ی دوباره ش رفتم اما مثل اون نشد)...تا رسیدم به ویریدیانا...بعد از تمام شدن فیلم سر از پا نمیشناختم...احساس غرور میکردم از اینکه زیباترین سکانس تاریخ سینما رو دیدم...در توصیف اسکانسِ مجلس بزم جزشاهکارِ به تمام معنا جیزی برای گفتن ندارم...با چشم دل بونوئل رو ببینید لطفاً و از دیدنش لذت ببرید!
لوئیس بونوئل در نظر من فیلم نمیسازه.....مطلقاً جادو میکنه....زبان بی شک قاصره برای توصیف کاری کهاین مرد در سینما کرد...اولین بار بدون هیچ شناخت و پیش زمینه ای از دنیای مسحورکننده ی کاراش ملک الموت رو دیدم و نمیدونم بعد از تموم شدن فیلم چه بر سرم اومد...آنچنان لذت غیر قابل توصیفی از تماشای این دنیای عجیبِ بونوئلی بردم که بعد از اون دیگه دیدن هیچ فیلمی اون تجربه رو واسم تکرار نکرد (با پولِ برسون و استاکرِ تارکوفسکی وآمبرتو دیِ دسیکا وایلاژنیستِ کومهتا مرز تجربه ی دوباره ش رفتم اما مثل اون نشد)...تا رسیدم به ویریدیانا...بعد از تمام شدن فیلم سر از پا نمیشناختم...احساس غرور میکردم از اینکه زیباترین سکانس تاریخ سینما رو دیدم...در توصیف اسکانسِ مجلس بزم جزشاهکارِ به تمام معنا جیزی برای گفتن ندارم...با چشم دل بونوئل رو ببینید لطفاً و از دیدنش لذت ببرید!
لوئیس بونوئل در نظر من فیلم نمیسازه.....مطلقاً جادو میکنه....زبان بی شک قاصره برای توصیف کاری کهاین مرد در سینما کرد...اولین بار بدون هیچ شناخت و پیش زمینه ای از دنیای مسحورکننده ی کاراش ملک الموت رو دیدم و نمیدونم بعد از تموم شدن فیلم چه بر سرم اومد...آنچنان لذت غیر قابل توصیفی از تماشای این دنیای عجیبِ بونوئلی بردم که بعد از اون دیگه دیدن هیچ فیلمی اون تجربه رو واسم تکرار نکرد (با پولِ برسون و استاکرِ تارکوفسکی وآمبرتو دیِ دسیکا وایلاژنیستِ کومهتا مرز تجربه ی دوباره ش رفتم اما مثل اون نشد)...تا رسیدم به ویریدیانا...بعد از تمام شدن فیلم سر از پا نمیشناختم...احساس غرور میکردم از اینکه زیباترین سکانس تاریخ سینما رو دیدم...در توصیف اسکانسِ مجلس بزم جزشاهکارِ به تمام معنا جیزی برای گفتن ندارم...با چشم دل بونوئل رو ببینید لطفاً و از دیدنش لذت ببرید!!
فیلم رو دیدم\nبا این حال که من علاقمند به فیلم های هنری و مفهوم دار هستم توی این فیلم هیچ چیز جذاب و هنری ای وجود نداشت تمام اتفاقات بدیعی و عادی بود . نمیخواهم با توضیح فیلم داستانشو لو بدم ولی همه چیز توی فیلم روال عادی داشت و تمام داستان ها از قبل اتفاق افتادنشون پایانش مشخص بود . واقعا مسخره بود\nآدم بزرگراه مالهالند رو میبینه اصلا این رو اون رو میشه . هیچ اتفاقی قابل پیشبینی نیست اصلا دیوانه کننده هست فیلم ولی این در مقابل اون هیچه
اون مهمونی که آخرسر واس خودشون میگیرن سکانس مورد علاقه منه ... اونجا انگار کارگردان با اون سکانس به تمام هدفش رسیده
bazi jahaye film khaste konande bood . bishtarin chisi ke az film yadam moond jai bood ke gedaha be sabke shame akhare masih zhest gereftan. shayad age dastane eshghe mamnooe donbal mishodfilme behtari baraye didan mishod
خوب بودن چه خوب است ....\nویریدیانای قصه با همین خوب بودن چه دلهایی که نبرد .\n چه انسان های بی بضاعتی را که بهترین آرزوی خویش نرساند .\n بیاید خوب باشیم حتی برای یک شب حتی یک ساعت .\n شاید ما هم یتوانیم خیلی آرزو هارا براورده کنیم .\nبیاید بدون در نظر گرفتن عواقب آن خوبی کنیم. \nشاید ما هم یک روز ویریدیانا شویم. \n#خوب_باشیم
یک شاهکار واقعی \nفوق العاده بود \nسگ دومی که به گاری دومی وصل بود همیشه تو خاطرم می مونه
نازارین و ویریدیانا .\nبونوئل حفره‌های ناشناخته‌ی اخلاق مسیحیت رو به نحوی بر تصویر کشید که تا الان فکر نمیکنم کسی به سایه‌ی این سینماگر بزرگ برسد . نازارین برای من بهترین فیلم بونوئل است .
اگر در تمام تاریخ جستجو کنیم به قطع پیدا کردن انسانی چون بونوئل کاریست بس دشوار. عزیزی که نه تنها به هنر بدهکار نیست بل تمام جهان وامدار اویند.\nاز بونوئل ابتدا همین فیلم را دیدم؛ بیش از 20 سال پیش بود. آنچنان محو تماشای فیلم شدم که هرآنچه غیر از آن برایم محو شد. وقتی به خود آمدم تنها چیزی که توجه ام را جلب کرد سه پاکت خالی هما قرمز و سیل ته سیگاری های روی فرش بود. آن زمان نمیدانستم چه شد و چرا اختیار خود را از دست دادم لیکن تا امروز هم هر زمان ویریدیانا را به تماشا می نشستم همان آش بود و همان کاسه، هر بار اختیار از دست میدادم؛ به مانند طفل صغیری که پستان مادر را در گرسنگی میبیند و با ولع برایش حرص میزند برای دیدن این اثر تقلا میکنم.\nپس از نخستین بار دیدن این جاودانه سرود هرچند نام بونوئل را کم و پیش از دوستان اهل فضل شنیده و در باب آثارش مختصر اطلاعاتی کسب کرده بودم لیکن بر آن شدم تا بهتر درک کنم صاحب این اثر را؛ در آن زمان و با وجود موانع جستجو کتاب با آخرین نفس هایم را از ایشان یافتم. چه کتاب زیبایی. چه انسان زیباسرشتی. چه عارفی؛ \nچه مرد بزرگواریست این بونوئل.\nاین کتاب را بخوانید و آثار این مرد ابدی را ببینید و زندگی کنید...زیبا زندگی کنید...
دوستان من در به در دنبال زیرنیس این فیلمم. اگه میشه یه راهنمایی کنید؟
واقعا هیچ کلمه ای در وصف این فیلم نمیگنجه.
انتظار نداشتم تا این حد خوب باشه
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه