"آتونی" بعد از یک پارتی قول می دهد تا "ژولیت" را از یتیم خانه نجات دهد. بعد از بیرون آمدن "ژولیت" مادرخوانده وی در تلاش است تا او را به یتیم خانه برگرداند اما برادر کوچکتر "آنتونی" برای نجات دادن "ژولیت" به او پیشنهاد ازدواج می دهد و او قبول می کند...
هه گویی در خود نهنگپنداریه مضمن خود اسیر است و در ساعتی ک میتوانستم به نثر کوندرا چشم بدوزمو دنیایم را ...\nوقتیکه وقتیکه اتفاق میافتاد... از پشت دوربیم یکی....
age sahne dare bebinam :D \n
این 13 ساله ؟؟؟؟؟
مصداق بارز رسوب... مبتذل و بی محتوا... الان - بعد از 50 سال عبور از موج نو فرانسه- دیگه میشه این حکمو بشکل قاطع داد که : وادیم، نماد کامل اتلاف است...\nباورم نمیشه که یه نفر بدونه داره کار بی فایده و احمقانه ای انجام میده و تا آخر عمر به کارش ادامه بده.. شاید وادیم پیش خودش فکر میکرده داره فیلمای خوبی میسازه. اینکه تو همه پیچهای تاریخی، خودشو همرنگ جماعت بکنه و بلاهت بالقوه شو پنهان کنه..
13 ؟!!!!!
عحب خلاصه خفنی!
و خدا زن را آفرید
و خدا ن را آفرید :)
الان اگه یکی مفهوم خلاصه داستان رو بهم بگه ممنون میشم
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه