تهیه کننده ای که بخاطر قتل مردی که با زنش رابطه داشته بعد از مدتها از زندان آزاد می شود. او تصمیم میگیرد درباره آنچه در زندان برایش اتفاق افتاده بود, فیلمی بسازد و برای اینکار از کارگردانی کمک می گیرد…
زندانیان بند یازده زندان فولسام به رهبری دان (براند) برای بهتر شدن شرایط زندگی در زندان شورش می‌کنند. دان به کمک یک زندانی روانی به‌نام کارنی (گوردون) کنترل این بند را در دست می‌گیرد و با گروگان گرفتن نگهبان‌ها، خواسته‌هایش را با رئیس زندان (مایر) مطرح می‌کند. رئیس زندان که از قبل هم برای گرفتن بودجه و انجام اصلاحات با مسئولان مجادله داشته، برخوردی هم‌دلانه دارد، اما گوش شنوائی پیدا نمی‌کند. با رسیدن خبر شورش به بندهای دیگر، و افزایش خطر سرایت شورش به تمام زندان، رئیس زندان برخلاف میلش نیروهای میلیشای محلی را به کمک فرا می‌خواند. کارنی که توجهی به خواسته‌های زندانی‌ها ندارد و اهداف بیمارگونه خودش را دنبال می‌کند، شورش را با خطر شکست روبه‌رو می‌سازد. تلاش‌های رئیس زندان نیز به نتایج مثبتی می‌رسد، با این همه برای دان تقاضای ۳۰ سال افزایش محکومیت می‌شود. در طول مذاکرات، کارنی زندانی‌ها را تحریک می‌کند و حتی سناتور هاسکل (فیلن) را با چاقو می‌زند. سرانجام شورش به پایان می‌رسد، در حالی که چیز چندانی عاید کسی نشده است.\n٭ از آثار نخستین سیگل و متعلق به دوره‌ای که هنوز به‌عنوان فیلم‌ساز درجه اول مورد توجه قرار نگرفته است. فیلم هنوز از بهترین‌های نوع زندان به‌شمار می‌آید. نگاه انتقادی کار بیشتر مدیون تهیه‌کننده آن، وانگر است که خود در اوایل دهه ۱۹۵۰ به جرم تیراندازی به کارگزار محبوب همسرش (ستاره هالیوودی، جون بنت) مدتی را در زندان گذرانده بود. سیگل بعدها بار دیگر به لوکیشن‌ زندان بازگشت و فیلم دیدنی دیگری را با شرکت کلین ایست‌وود، فرار از آلکاتراز (۱۹۷۹) روی پرده برد.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه