پس از مراسم ازدواج ویل کین کلانتر شهر هادلی ویل، هنگامی که به قصد ایجاد زندگی جدیدی همراه زن زیبایش خیال ترک شهر را در سر دارد، خبردار میشود که فرانک میلر تبهکاری که چند سال پیش به زندان فرستاده با قطار نیمروز و به قصد انتقام از او به آن شهر خواهد آمد. دوستانش می کوشند تا وی را ترغیب به ترک شهر نمایند، اما او فرار را چاره کار نمیداند و تصمیم میگیرد تا با آن فرد و هم دستانش مواجه شود...
خیلی فیلم بدیه . با اینکه زمانش کمه ولی خسته کنندست. از اول فیلم که خلافکارا وارد میشن مصنوعی و بده فیلم و این بدی تا آخر فیلم ادامه پیدا میکنه . اکثر صحنه ها هیچ حسی به بیننده نمیده. 1 از 10
4 بار دبله شده\n
شاهکاره\n
نقد فیلم\nفیلم ماجرای نیمروز نه تنها غبار کهنگی بر رویش نشسته است و بسیار خسته کننده است بلکه حتی به نظرم در زمان خودش هم فیلم مهمی نبوده است و بسیار کار ضعیفی است.\nبه نظرم اصلا فضای فیلم ساخته نمی شود چون اول از همه فرانک یعنی بد من قوی ساخته نمی شود و تمام اون حرف هایی که زده می شود نمی تواند فضا بسازد بلکه صرفا وقت گیر و تکراری است در سینما آنچه که نشان دهید باور پذیر است و حتی زمانی هم که وارد می شود اونقدرها خطرناک نیست که از آغاز فیلم درباره اش بحث می کردند.مچنین دارودسته اش هم که بسیار بی فایده و کاریکاتوریزه است.\nمعشوقه ی قبلی کین اصلا معلوم نیست چه نقشی در این فیلم دارد چرا که بود و نبودش تفاوتی نمی کند و چیزی روشن نمی شود.\nهمسر کین که دیگه خیلی بد پرداخت شده است چرا که نه ترک کردنش و نه بازگشتش از منطقی تبعیت می کند بلکه بسیار عوامانه و غیر قابل باور است.\nخود کین هم بد پرداخت شده است نه فرار اولش روشنه نه التماس ها چون معمولا مارشال اهل التماس نیست و بسیار انسان قوی است. در جایی قصد فرار دارد که یکم به مارشال ما نمی خوره.\nدر ضمن شهر هم ساخته نمی شود چرا که بیشتر مردم طرفدار بازگشت فرانک هستند اما معلوم نیست چرا؟ خوب اگر او مزاحم شهر بوده و آنها چندین سال این مارشال را برای شهرشان انتخاب کرده اند چرا باید الان از بازگشت فرانک استقبال کنند؟\nفیلم بسیار بد و وقت هدر کنی است هیچ کدام از شخصیت ها قابل همزاد پنداری نیستند چون خوب پرداخت نشده اند.\n
وسترن توپیه. از دستش ندین
yeki az faramoosh nashodani tarin westernhaye classicva shayad behtarin filmeaghaye cooperdar kenare khanoome grace kellyziba va ba estedaad hatman age be cinamaye classic western alaghe mandinin filmo negah konid
به نظر من( با احترام به دوستان علاقمند به این فیلم ) یه فیلم کاملا معمولی بود که آخرش هم تابلو بود که چه اتفاقی میفته.من بهش 5 میدم.اگه این فیلم خوب بوده واسه همون زمان خوب بوده نه الان
از بهترین های فیلم های وسترن تاریخ
فیلم ایراد داره قطع میشه لطفا رسیدگی کنید\n
یک نفر برای همه.... هیچکس برای یک نفر....
عالی و شاهکار . سکانس پایانی محشره \n
عالی \nواقعا باید جزء 10 فیلم وسترن تاریخ باشه . فیلم ساختارشکن فرد زینمن خیلی خوب با افکار مخاطب بازی میکنه چرا ما باید همیشه انتظارمون از فیلمهای وسترن وجود یه اسطوره یکه تاز و تنها که دست به هفت تیرش عالی باشه و قانون رو بصورت شخصی اعمال میکنه باشه .فیلم من رو ناخودآگاه یاد 12 مرد خشمگین سیدنی لومت انداخت .این فیلم طرفداران و منتقدای زیادی داره و یکی از این منتقدا هاوارد هاکز بود که فیلم ریوبراوو رو در مقابل این فیلم ساخت. به دوستان توصیه میکنم فیلم McCabe and Mrs Miller.1971 هم ببینند وسترنی با داستانی متفاوتیه . یکی از مخالفان این فیلم حرف جالبی زد. این یک وسترن برای کسانی است که علاقه ای به وسترن ندارند. ولی به شخصه این تفاوت رو خیلی دوست داشتم .توصیه اکید میکنم به دیدنش
عالی جزو ده وسترن برتر سینما
ماجرای نیمروز برای هم نسلان من، که آنرا بر روی پرده نقره ای - و آنهم شاید بارها و بارها- دیدند قطعا از خاطرات فراموش ناشدنی است ...آندره بازان منتفد معروف سینما معتقد بود که این فیلم بعنوان یک ابر وسترن، جهشی در این ژانر بوده و درون مایه اخلاقی فیلم، گونه وسترن را با ظرفیتهای جدید خود مواجه کرده است... نگاه متفاوت زینه مان را در آثار دیگر وی - که در ژانر های دیگر ساخته شدند- براحتی می توان دید... در مردان که مارلون براندو با این فیلم به عالم سینما معرفی می شود نگاه متفاوت او را به پدیده جنگ می بینیم (همانگونه که در فیلم از ایجا تا ابدیت نیز همین دید متفاوت دیده می شود)... در مردی برای فصول، زینه مان روایتگر دیدی کاملا متفاوت به کارگزاران دین (کشیش ها) است، مهمترین اصل اخلاقی پیروی از وجدان معرفی می شود نه فرامین عریض و طویل دستگاه کلیسا...در این فیلم توماس مور به ریچارد که شهادت دروغ در مورد وی میدهد، می گوید: اگر آدمی تمام دنیا را بگیرد تا به وجدان خود دروغ بگوید ارزش ندارد چه رسد به دادستانی جزیره ولز .... و این ماجرا همچنان ادامه دارد در داستان راهبه (اثری فوق العاده و در عین حال کمتر شناخته شده از این کارگردان)، جولیا، روز شغال و ....\nزینه مان همانند بسیاری از چهره های معروفی که قربانی بازی های کثیف سیاسی مرسوم به جریان مک کارتیسم شدند(...کارل فورمن: فیلم نامه نویس همین فیلم، چارلی چاپلین،داشیل هامت، هاوارد فاست، الیا کازان، آلمر برنشتاین و ...... )، مجبور شد آمریکا را ترک کند و 20 سال آخر عمر خود را مانند چاپلین در اروپا بگذراند، اما میراثی که وی برای سینما بجا گذاشت، ماندگار است چرا که حساب هنر با خساب سیاست جداست و نمی توان آنرا با تمام دنیا عوض کرد چه برسد با دادستان جزیره ولز!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!\n
بسیار ضعیف، بدون هبجان و در کل چرت...
جان وین از این فیلم متنفر بود و بارها گفته بود : « این فیلم ضدامریکایی ترین فیلمی هست که تاحالا ساخته شده هیچوقت از بابت اینکه فیلمنامه نویس این فیلم رو از امریکا دیپورت کردیم ناراحت نیستم » عمده تاکید او بر روی سکانس پایانی فیلم بود جایی که گری کوپر ستاره اش را از سینه اش جدا میکند و به زمین می اندازد
خسته کننده و در پیت
زینه مان 62 سال پیش با این شاهکار تعریف جدیدی از وسترن رو ارائه کرد.
فیلم مورد علاقه بوش پسر
فیلمنامه ی خیلی جالبی نداره من کارتونای لــوک خوش شانـــس رو بیشتر ترجیح میدم!!!\nالبته برای یه بار دیدن خوبه ولی ذهن آدم رو درگیرش نمیکنه...
وسترن مرغوب
جزء فیلم های محبوب من نیست اما تو جهان و ایران خیلی پرطرفداره
واقعا فیلم داستان ضعیفی داره
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه