زنى شهرى ( ليوينگستن ) كه براى تعطيلات به روستا آمده، مرد دهقان متأهلى ( اوبراين ) را اغوا میکند و سپس مى كوشد او را به كشتن همسرش ( گينور ) و آمدن به شهر تشويق كند.
ندارد
خیلی کم
اونایی که عشق سینمان عاشقش میشن!
طلوع به نظرم بهترین فیلم استاد مورنائو و یکی از بهترین های تاریخ سینما است\n\nفیلم پس از 90 سال همچنان زنده،تاثیر گذار و تامل برانگیز است.مورنائو داستان ساده خود را چنان هنری به تصویر می کشد و مخاطب امروز را هم جذب می کند. مخاطب امروزی که شاید در ابتدا قصه را کلیشه ای بداند ، با گذشت دقایقی از فیلم ، جذب آن خواهد شد چون قصه در سینما عامل جذب مخاطب و ماندگاری اثر نیست بلکه پرداخت به قصه ، شخصیت ها و فضای کلی فیلم و در یک کلام ، فرمِ فیلمساز است که به قصه ، جان می دهد و مخاطب را با خودش همراه می کند. طلوع اثری است که هنرمندانه ، کاملا غیرمستقیم و در دل قصه ، شخصیت ها و فضایش ، مفاهیمی چون سنّت و مدرنیته ، عشق و هوس ، سرنوشت و انسانّیت را تصویر می کند و مخاطبش را در فیلمی ظاهرا عاشقانه و سرگرم کننده ، با یک تجربه ی قابل درک و حسّی همراه می کند. اول و وسط و آخرش سرگرمی است ولی چیزی که می ماند ، مخاطب را درگیر می کند و اثر را هنوز سرزنده و خوب نگه می دارد ، محتواییست که از فرم فیلمساز زاده شده و از عمق سرگرمی ، بر مخاطب اثر می کند.\n\nطلوعقصه ی یک زندگی زناشویی بی رمق شده در یک روستاست که با ورود یک زن شهری به این روستا به چالشی صفر و صدی در جهت نابودی یا بهبود کشیده می شود. این چالش از اغوای مردِ متأهلِ روستایی توسط زن شهری شروع می شود و با پیشنهادی وسوسه انگیز ، مرگبار و اشتباه به منزله ی غرق کردن زن روستایی ، فیلم را وارد تعلیقی می کند که نتیجه اش دو چیز است : یک ، درامی عاشقانه -که گاهاً کمدی هم می شود- از روستا به دل شهری شلوغ و مدرن که اوایل با ترس همراه است بعد با دلخوری (یا دلشکستگی) و زمانی که عشق بین مرد و زن روستایی احیا می شود ، خود را در شهر می بینند و مورد پذیرش. دو ، مطالعه ی سنّت و مدرنیته در -فقط و فقط- آنِ واحد فیلم و عشق و هوس و سرنوشت و انسانیت در لانگ-شاتی از کل فیلم. عامل این بی نظمی و نتیجتاً شیرینی و گرما بخشیدن به یک زندگی تلخ و سرد ، یعنی شخصیت زن شهری با ظاهری کاملاً مطابق با کاری که قرار است در قصه انجام دهد ، یکی از مهم ترین عوامل دلنشین و خوب از آب در آمدن طلوع است و به نحوی عامل شکل گیری قصه است و کلیدی ترین آدم فیلم.\nفیلم -بی قصد و غرض- مدرنیته و زندگی شهری را به تصویر می کشد -حتی خوبی هایش را بیشتر از بدی هایش نشان می دهد- و با مقایسه ی خوبی های روستا و خوبی های شهر ، یک شمای زیرکانه از اصل بودن و قلّابی بودن روابط (و شاید انسانّیت) در روستا و شهر ، به مخاطب ارائه می دهد. هوس را تأکیدی بر خود ، رفع نیاز و نجات خود ؛ عشق را تأکیدی بر گذشت ، فداکاری و خلق نیاز از دلِ قصه برای مخاطب تصویر و قابل لمس می کند و راهی بجز عشق را برای مقابله با هوس نمی بیند.\n\n10/10\n\n
خیلی قشنگه من دیشب دیدم واقعا عالی بود.کلا به این نتیجه رسیدم که فیلم های قدیمی شاهکار که نه باید گفت شاخکار هستن.حتما ببینین
قصیده ای عاشقانه برای تمامی دورانها که در تک تک لحظات آن بوی عشق و دلتنگی را میشود احساس کرد
شاعرانه، زیبا، دوست داشتنی
شاهکار فیلم های کلاسیک حداقل 30،40 سال از زمان خودش جلو تر بود\nواسه توصیف این فیلم فقط می توان سکوت کرد
یکی از بهترین های قرن اخیر...
دوست عزیز hackermalware شما بیشتر تحقیق کن البته از منبع اصلی و درست، یعنی سایت رسمی اسکار ، بعد بیا و از کسی ایراد بگیر ، به امید روزی که یاد بگیریم همدیگه رو تخریب نکنیم و بتونیم ازاطلاعات همدیگه در هر زمینه ای استفاده کنیم
در اینکه شاهکاره شکی نیست ولی اسکار بهترین فیلم رو نگرفته ، سال 27 فیلم بالها بهترین فیلم شد این فیلم حتی نامزد هم نشده بود ولی فیلم شاهکاره ، هر کی دوست داشته پیشنهاد میکنم بالها the wings رو هم ببینید.
شاهکار تمام شاهکار ها!
اخه 1927 !!!!!!!!!!!!!! نمی دونم واالله. اما کلا چندتا فیلم هستن که زا زیر سال1950 واقعا ارزش دیدن دارند که شاید این یکیش باشه. \n
اشغال به تمام معنا
واقعا یه فیلم شاهکار بود عالی کارگردانی مورنائو این فیلمو واقعا عالی میکنه نشون دادن حال سردرگمی اوبراين با طراحی اونجور جاده ای به شکل علامت سوال واقعا محشره
سلام\nاگه ممکنه یا بهترین کیفیت موجود بزارین\nحیفه آدم کیفیت بالای این فیلمو نبینه
در فهرست سال ۲۰۱۲ مجله سایت‌اندساوند، این فیلم در جایگاه پنجم از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما در رأی‌گیری منتقدان و جایگاه بیست‌ودوم در رأی‌گیری کارگردانان قرار گرفت.
نمره 10 خیلی براش کمه !!!!!!!!!!!!
سال 1928 فيلم The Broadway Melody برنده اسكار بهترين فيلم شده چرا اين فيلمو گذاشتين؟ لطف كنيد فيلم The Broadway Melody رو بذاريد.
این فیلم بهمراه فیلم فیلم تحقیر شده ترین مرد(که در کشور های انگلیسی زبان و کشور ما با نام آخرین لبخند به انشار درآمد)از مهمترین فیلمهای جنبش کامرشپیل(Kammerspiel) می باشد.این جنبش وام دار از تئاتریست به همین نام در سال 1906 و به کارگردانی مکس راینهارت(که بعد ها در تئاتر های برتولت برشت که به تئاتر روایی معروف شده بود ازنظر سبک و شیوه نگارش تقویت شد).در فیلمهای سبک کامراشپیل تمرکز روی دو یا سه بازیگر و کنکاش در بحرانیست که برای آنها پدید می آمد(اصلا کامرشپیل به معنای بازی اتاقی(chamber play)می باشد.که بعدها این نوع بازی ها توسط برگمان در فیلمهایش اقتباس شد)و همچنین تاکید بر بازی کند و با طمانینه,همراه با افراط و اغراق برای برانگیختن احساسات بیننده و پرداخت به جزئیات و توصیف طبقه متوسط و کارگر جامعه(آلمان) بود.فیلمهای کامرشپیل آثاری ناتورالیستی و روان کاوانه بودند که در محیط های سرد و تاریک و بر خلاف طراحی صحنه ی پر هزینه و پیچیده ی آثار اکسپرسیونیتی(البته دکور فیلم طلوع نیز دکور پر هزینه بود ولی نه به اندازه هزینه ساخت فیلمی اکسپسیونیستی مثل متروپلیس در همان سال) دکور کاملا ساده و واقع گرایانه تری داشتند و در بردارنده پایان تلخی بودند.در کامرشپیل میان متن(Intertitle),بسیار کم کاربرد یا حتی بی کاربرد بود.اولین فیلم کامراشپیل فیلم پلکان عقبی (۱۹۲۱) ساختة لئوپولد یاسنر در آلمان بود.از مهمترین افراد این جنبش میتوان فریدریش ویلهلم مورنائو و گئورگ ویلهلم پابست(جعبه پاندورا) و کارل تئودور دره یر را نام برد.مورنائو که از او_البته در کنار فیرتز لانگ_ به عنوان بزرگترین کارگردان آلمانی یاد میشود در اوج جنبش اکسپسیونیست(خود مورنائو از پیشگامان اکسپرسیونیست هم بوده_نوسفراتو 1922 یکی از بزرگترین آثار اکسپرسیونیستی) شروع به ساخت و نگارش فیلمهایی در این سبک (کامرشپیل) کرد که از لحاظ تجاری فیلمهایی کاملا ناموق بودند اما منتقدان و روشنفکران جامعه به خوبی از این سبک استقبال کردند و بشدت این آثار را تحویل می گرفتند.فیلم طلوع سال 1958 درصدر فهرست فیلمهای مهم کایه دو سینما قرار گرفت و تا به امروز در فهرست فیلمهای برتر تاریخ کایه دو و سایت اند ساند قرار دارد.طلوع شاهکاریست که باید آن را بارها دید و همواره لذت برد.عجیب است که چه از منظر داستانی و محتوا,چه از لحاظ شیوه و فرم فیلمسازی هنوز که هنوزه دمده نشده و هنوز هم می توان از تک تک نماها و برداشت های شگفت انگیز و چشم نوازش نهایت لذت را جست.
شاهکار مورنا\nذهنم کم میاره تا این فیلم رو توصیف کنه\nفیلم 1927 تا این همه هنر سینمایی؟ که من 2015 ای رو تحت تاثیر قرار میده
خیلی خوب بود مرسی
تا حالا با رومنس انقد گریه نکرده بودم!بار دراماتیک داشت
سینمای ناب "عشق پاک....واقعاقشنگ بود
فيلم مورد علاقه ي چاپلين
بهترین فیلم.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه