راسکو و باستر در چهاردهمین فیلم مشترکشان در نقش دو مرد که بصورت همزمان به عنوان آتشنشان و مکانیک اتومبیل در یک ایستگاه آتشنشانی مشغول به کار هستند بازی میکنند. حال باید دید چگونه از پس تعمیر ماشین و آتش سوزی های پیش آمده بر میآیند...
اخرین فیلم کیتون و ارباکل کپل . جوزف اسکنک در سال 1919 ان دو را جدا کرد و برای باستر یک استودیوی فیلمسازی خرید کیتون تمام شاهکارهای فنا ناپذیرش از یک هفته تا کشتی بخار بیل جونیور 1928 را در ان استودیو ساخت
حالا لورل و هاردی مگه ربط داشتند ?\nسبک کیتون کلا متفاوته \nحالا چرا جکی چان ?\nاگر باستر کیتون زنده و سرحال بود و در هنگ کنگ زندگی می‌کرد و به کارگردانی و بازی در کمدی‌های کونگ فو مشغول بود، محصول کارش احتمالاً ما را به یاد فیلم‌های جکی چان می‌انداخت. \nسکانس‌های حادثه‌ای چان غیر از اینکه یکی از بهترین انواع خود در هالیوود می‌باشند، بیشتر به خاطر طراحی دقیق و خنده‌دار صحنه‌های مبارزه که یک حادثه بالقوه مرگبار را به یک کمدی استادانه تبدیل می‌کند از سایرین متمایز می‌باشند. همانند فیلم‌های کیتون خنده تماشاگر گاهی اوقات به خاطر ترس از دلاوری محض و ناگهانی قطع می‌شود\n\nجکی چان نه به عنوان یک کمدین بلکه به عنوان یک رزمی کار تونسته کمی از دین خودش رو به باستر کیتون ادا کنه \nتنها ضعف جکی چان فیلمنامه های نه چندان حرفه ای هست و همچنین دور بودن از بدنه اصلی هالیوود ..\n \nتام هنکس هم چندی پیش جکی چان رو با باستر کیتون مقایسه کرد و او را چان فوق العاده نامید
یه مسئله هست که در مورد باستر نمی فهممش.\n\nاین همه هوش و خلاقیت فکری و تصویری که ایشان داشت چرا در دهه های سی و چهل ادامه پیدا نکرد؟\n\nواقعا کمپانی مترو گلدوین مایر از زمانی که او را به اجبار به استخدام خود در می آورد چه بلایی سر این استاد مسلم کمدی می آورد که خلاقیتش خشک می شود؟\n\nباستر از جمله مردانی در تاریخ است که امکانش زیاد است که مثل او دیگر متولد نشود.\n
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه