نیکول، در کریسمس، برای گرامیداشت یاد یک سرباز شهید و آوردن آرامش و تسلی به خانوادهاش، به ماموریت خواهد رفت...
نه غریبه که در تعطیلات کریسمس در فرودگاه گیر افتادهاند، برای سفر جادهای کریسمس به دنور با هم همراه میشوند و در طول سفر با ماجراجوییهای غیرمنتظرهای روبرو میشوند که باعث میشود با یکدیگر آشنا شوند و پیوندهای عمیقی با یکدیگر برقرار کنند...
اریکا( گراهام) به دستور رئیسش از چشن گرفتن کریسمس در کنار خانواده اش چشم پوشی میکند. در یک پایگاه نیروی هوایی در کنار ساحل با کاپیتان اندرو یانتز( لودویگ) برخورد میکند ،که او میداند وظیفهی اریکا پیدا کردن دلیل برای قطع بودجهی این مکان است.
با زیرنویس چسبیده
«بال» در زمان به عقب سفر می کند تا از اجرا شدن برنامه ی «استارگیت» جلوگیری کند. اکنون SG-1 باید به نحوی تاریخ را دوباره به حالت قبل باز گرداند...