یک پسر اوتیسم شاهد قتل مضاعف والدینش است. یک درمانگر بحث برانگیز در صدد تحقیق ذهن کودک برای حل پرونده است...
در اواسط قرن هفدهم، پدر لافورگ، كشيش ژزوئيت فرانسوي براي ترويج مسيحيت ميان سرخپوستان هورون، به همراه مرد جواني به نام "دانيل" و گروه كوچكي از سرخپوستان هورون كه چومينا رياست آن را به عهده دارد، به سوي محل سكونت قبايل هورون رهسپار مي شود. در ميان راه، "چومينا" روياي عجيبي مي بيند كه در آن كلاغ سياهي، چشمان او را از حدقه بيرون مي آورد. سرخپوستان كه از اين رويا وحشت كرده اند و از بهشتي كه پدر لافورگ براي آنها توصيف كرده، دلسرد مي شوند و او را تنها مي گذارند و به راه خود مي روند...
"آقای جانسون" مرد سیاه پوست تحصیلکرده و عجیبی است که در مستعمره نیجریه در سال 1932 زندگی کرده و نمی تواند بین مردم محلی و بریتانیایی ها جایی برای خود پیدا کند. او برای حاکم محلی بریتانیایی کار کرده و خود را یک انگلیسی می داند، با اینکه هیچگاه در انگلیس نبوده و...
با زیرنویس چسبیده
خانم دیزی قادر به رانندگی نیست و پسرش اصرار دارد که برای وی رانندهای استخدام کند. با این حال، خانم دیزی حاضر نیست به این امر تن دهد و اجازه نمیدهد که رانندهٔ استخدامشده (مورگان فریمن) برایش رانندگی کند. ولی پس از چندی، راننده جای خود را در دل خانم دیزی باز میکند.
"مک اسلج" خواننده سابق و الکلی موسیقی کانتری با بیوه جوانی و پسر او دوست می شود. این رابطه الهام بخش او برای آغاز دوباره دوران حرفه اش می شود...
سه ستوان استرالیایی در اقدامی برای منحرف کردن توجهات از سمت افسران مافوق خود که مرتکب جنایات جنگی شده اند، دست به کشتن اسرای جنگی زده و به دادگاه نظامی فرستاده می شوند...