مارسیا جفریس، تهیهکننده رادیو، به لری رودز، خواننده موسیقی محلی، در رادیو قرار میدهد. لری تبدیل به یک ستاره می شود و از ستاره بودن خود برای منافع شخصی استفاده می کند...
« لسلى » ( تيلر ) ، با گلهدار بزرگ ، « بيك بنديكت » ( هادسن ) ، ازدواج كرده است . از طرف ديگر ، جوانى آسوپاس به نام « جت رينك » ( دين ) كه به « لسلى » نظر داشته ، حالا صاحب يك چاه نفت شده و به رقابت با « بيك » مىپردازد...